کد قالب کانون تجلی آیات در سیره امام جواد (ع)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 447
بازدید دیروز : 155
بازدید هفته : 447
بازدید ماه : 705
بازدید کل : 27460
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 18 خرداد 1403

رفق و مدارا

رفق: رفق به معنای نرمی و با مهربانی و لطف با کسی رفتار کردن است.[31] مدارا یعنی: تحمل و بردباری در برابر ضررها و آسیب های مردم و برخورد خوب با آنان در برابر ناملایماتی که انسان از آنان میبیند.[32] گو یی آدمی با تحمل طرف مخالف و برخورد ملایم با او، وی را در کمند محبت خو یش گرفتار می سازد.

در مفهوم این واژه نوعی پرهیز و احتیاط نهفته و کار برد بیشتر آن دربارۀ مخالفان و دشمنان است. بر خلاف رفق که غالبا درباره موافقان و دوستان کار برد دارد.[33]

رسول مکرم اسلام(ص) فرموده اند: «أمرنی ر بی بمداراة کما أمرنی بأداء الفرائض»[34] رفق و مدارا در هرگونه رابطه و تعامل انسانی، چه رابطه و تعامل دو فرد، چه روابط خانوادگی و چه در روابط و مناسبات یک مجتمع بزرگ انسانی مهم ترین قاعده در ساماندهی و تنظیم درست روابط و تعامل ها است و این امر به صورت یک اصل اجتماعی در زندگی پیامبر اعظم (ص) و أوصیای آن حضرت مشهود است. کتاب الهی و راه و رسم نبوی، به

تربیتی راه می نماید که مربیان آن اهل مدارا و رفقو رزی و گذشت و ملایمت هستند.

خدای سبحان بندگان نمونه خود -یعنی: عبادالرحمان- را با این گونه اوصاف ممتاز کرده است و می فرماید: « وَ عِبٰادُ اَلرَّحْمٰنِ اَلَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى اَلْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذٰا خٰاطَبَهُمُ اَلْجٰاهِلُونَ قٰالُوا سَلاٰماً...وَ إِذٰا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرٰاماً». (فرقان، )63/ 25؛ «و بندگان خدای رحمان کسانی هستند که روی زمین فروتنانه راه می روند و چون نادانان ایشان را مخاطب سازند پاسخ می دهند... و چون برامر لغوی بگذرند کریمانه می گذرند.»

ریشه مدارا و رفق و رزی و آسان گیری و بردباری برخاسته از رحمت و بصیرتی نورانی است؛ و انسان از سر حقیقت این گونه نمی شود مگر آن که با انوار توحید و معارف الهی تایید شده باشد.[35] در روایتی أمیرمؤمنان(ع) می فرمایند: «ثمرة العقل مداراة الناس؛ حاصل عقل مدارا با مردم است.»[36] هر چه انسان در مراتب بندگی حق بالا تر رود بیشتر أهل رحمت و ملایمت و مدارا با خلق می شود. پیامبر اکرم(ص) و أوصیای آن حضرت که والا ترین بندگان خاص خدای رحمانند در رحمت و رز یدن و ملایمت نمودن و مدارا کردن بهترین الگوی رفتاری هستند.[37] از لوازم مهم و اساسی رفق و مدارا نفی تنفیر و تا کید بر تالیف است. در روابط اجتماعی اگر رفق و مدارا حکومت نکند تنفیر ظهور می یابد.[38] خشم و خشونت عامل برو ز یا تشدید پاره ای از بیماری های روانی و جسمانی است و عفو و مدارا دارو یی است که از سوی اسلام تجو یز شده است. لذا در رفق و رزی و مدارا آثار فردی چون سلامت روانی و جسمانی، آرامش و آسایش و برکت و فزونی در روزی را به دنبال دارد،[39] و تبدیل کینهها و دشمنیها به محبت و دوستی، محبوبیت، امنیت و جذب افراد به دین از آثار اجتماعی مدارا است. امام جواد (ع) در این باره میفرماید:

«من هجر المداراة قاربه المکروه».[40] رفتار حضرت جواد(ع) در دو ران حکومت مأمون و معتصم این گونه بود. و با توجه به تعریفی که قبلا از تقوا شد، یعنی « تقوا در هر کاری مناسب با خود آن است.» شیوه مدیریتی امام جواد(ع) در دو ران امامت مبتنی بر رفق و مدارا با خلفای عباسی جهت پیشبرد و حفظ تشیع بود. زیرا امام(ع) در دو ران کودکی به امامت رسیده بود و وجود نحله های کلامی مختلف و تشدد آراء و مکاتب مختلف نیاز به برخورد معقولانه و به دو ر از برخورد داشت. از این رو امام(ع) حتی در مناظرات به گونه ای عمل می کرد که دستگاه خلافت و دانشمندان عامه تحریک نشوند، و با تکیه بر قرآن و علم به سوالات آنان پاسخ میگفت. فتوای قضائی امام جواد(ع) نمونه ای از سیره امام جواد(ع) در این زمینه است. شخصی به سرقت خود اعتراف کرد و از خلیفه عباسی -معتصم- خواست که با کیفر الهی او را پا ک سازد، خلیفه همه فقهارا گردآورد، و امام جواد(ع) را نیز فراخواند و ازآنان پرسید دست دزد را از کجا باید قطع کرد، إبن أبی دواد قاضی بغداد بااستناد به آیه: «فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ» (مائده، 5/6)حکم به قطع دست از مچ داد، گروهی از فقها حکم به قطع دست ازآرنج دادند، معتصم از امام جواد(ع) پرسید نظر شما درمورد این مسأله چیست؟ امام(ع) فرمود: «اینها نظر دادند مرا معاف بدار.» معتصم اصرار کرد و قسم داد که باید نظرتان را بگو یید. امام(ع) فرمود: «چون قسم

دادی نظرم را می گو یم؛ اینها در اشتباه اند ز یرا فقط انگشتان دزد باید قطع شود و بقیه دست باید باقی بماند.» معتصم گفت به چه دلیل؟ امام(ع) فرمود: «ز یرا رسول خدا[ص] فرمود: سجده بر هفت عضو بدن تحقق می یابد. صورت -پیشانی، - دو کف دست، و دو پا -دو انگشت بزرگ پا. - بنابراین اگر دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود، دستی برای او نمی ماند تا سجدۀ نماز را به جا آو رد، و نیز خدای متعال می فرماید: «وَ أَنَّ اَلْمَسٰاجِدَ لِلّٰهِ فَلاٰ تَدْعُوا مَعَ اَللّٰهِ أَحَداً»  (الجن، 72/18) ؛ «سجده گاه ها [هفت عضوی که سجده بر آنها انجام می گیرد]از آن خداست، پس، هیچ کس را همراه و همسنگ با خدا مخوانید [و عبادت نکنید»] و آنچه برای خداست قطع نمی شود.»[41]


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: شهادت ها