پیامبر صلی الله علیه و آله و کمک در کار منزل
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ـ با آن همه عظمت ـ در منزل کار می کرد. از عایشه همسر پیغمبر نقل شده است که: وقتی خلوت می شد، رسول خدا لباسش را می دوخت و کفشش را وصله می کرد و مانند سایر مردها در منزل کار می کرد.(45)
علی علیه السلام و کمک به فاطمه علیهاالسلام
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بین علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام تقسیم کار کرده بود؛ کارهای داخل منزل را فاطمه علیهاالسلام و کارهای بیرون منزل را علی علیه السلام انجام می داد،(46) با این حال حضرت در کارهای منزل فاطمه علیهاالسلام را همراهی می کرد؛گاه می دیدند که علی علیه السلام عدس پاک می کند و گاه بچه ها را نگه می داشت. چنانکه در موردی فاطمه زهرا علیهاالسلام به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کرد:
«ای رسول خدا هر دو دستم به علّت آرد کردن گندم با آسیاب دستی ورم کرده، با این حال دیشب مشغول آرد کردن گندم بودم و ابوالحسن (علی علیه السلام ) حسن و حسین را نگهداری و حمل می کرد.»(47)
سنّت ساده زیستی
جلسه اول: سبکبار بودن
ساده زیستی از سنتهای حسنه ای است که از سیره معصومین علیهم السلام به یادگار مانده است. مولای متقیان علی علیه السلام در یک کلام زیبا مردم را به ساده زیستی سفارش کرده و فرمود: «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا؛(48) سبکبار شوید تا برسید.»
خاطره ای از شهید رجایی
شهید رجایی که به ریاست جمهوری انتخاب شده بود، هیچگاه از سنت حسنه ساده زیستی دست بر نداشت و مانند مردم عادّی زندگی می کرد. وی در یکی از خاطرات خود می گوید: یک بار که اتوبوس دو طبقه سوار شده بودم، راننده اتوبوس با شاگرد خود در مورد افزایش قیمت پیکان که به یکصدهزار تومان رسیده بود صحبت می کرد و می گفت: شنیده ای که قیمت پیکان صدهزار تومان شده است؟ شاگرد به او گفت: بشود یک میلیون تومان، آن موقع که قیمت سی هزار تومان بود، ما قشر مستضعف نمی توانستیم ماشین بخریم، حالا هم نمی توانیم، بعد نگاهی به من کرد و به راننده گفت: مثلا این آقا را ببین! چقدر شبیه آقای رجایی است! ولی حالا او کجا زندگی می کند و با چه ماشینهایی رفت و آمد می کند و این بنده خدا هم آمده سوار اتوبوس دو طبقه شده است. راننده هم حرف او را تأیید کرده و کلی هم به من بد و بیراه گفت. من به او گفتم: آقای راننده! حالا شما از کجا می دانید شاید این بنده خدا هم مثل شما زندگی می کند. راننده جواب داد: نه آقا، تو هم دلت خوش است، شما چقدر ساده ای! آنها زندگی ای دارند که به خیال من و تو هم نمی رسد، شاگرد او هم مرتب حرف راننده را تأیید می کرد و من نگفتم که خود رجایی هستم.(49)
مکن تعلق خاطر به نقش صفحه دهر | جریده وار همی زیّ و ساده وش می باش |
(جامی)
جلسه دوم: آفات دوری از ساده زیستی
زندگی تشریفاتی و دوری از سنت حسنه ساده زیستی آفات زیادی به دنبال دارد که یکی از آنها سختی حساب روز قیامت است.
علی علیه السلام در مورد جمع ثروت و زندگیهای تشریفاتی می فرماید: «فی حَلالِها حِسابٌ وَفی حَرامِها عِقابٌ؛(50) اموال حلال [در زندگی] حساب دارد و اموال حرام عقاب و کیفر دارد.»
حضرت سلیمان از خداوند متعال زندگی شاهانه خواست و عرضه داشت: «هَبْ لی مُلْکا لا یَنْبَغی لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدی»؛(51) «پروردگارا! مرا حکومتی عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد!» خداوند متعال هم خواسته او را اجابت کرد و آن حضرت به زیباترین زندگی شاهانه دست یافت. حضرت سلیمان تمام دستورات شرعی را اعم از واجب و مستحب انجام می داد و معصوم بود و هیچ گناهی از وی صادر نشد. با این حال حضرت صادق علیه السلام می فرماید: حضرت سلیمان به خاطر پادشاهی دنیا بعد از همه پیامبران به بهشت داخل خواهد شد.(52)
محاسبه روز قیامت در امان نخواهند بود.
امیرمؤمنان علیه السلام در شب 19 ماه رمضان منزل دخترش حضرت ام کلثوم علیهاالسلام مهمان بود، هنگامی که دو نوع خورشت را در سفره ام کلثوم مشاهده کرد (دو قرص نان جو، کاسه ای شیر و اندکی نمک در آن سفره بود) فرمود: دخترم یکی از آنها را بردار، مگر نمی دانی من در زندگی پیرو حضرت رسول صلی الله علیه و آله هستم؟ سپس فرمود: دخترم! هر که خوراک و پوشاک او در دنیا نیکوتر است، ایستادن و انتظار او در قیامت نزد خداوند بیشتر خواهد بود. در حلال دنیا حساب و در حرامش عقاب خواهد بود.(53)
داستانی از محدث قمی
مردی از بازرگانان تهران تا آخر عمر وجه مختصری به محدث می دادو ایشان با کمال سادگی و قناعت زندگی می کرد. در اواخر عمر شخصی از همدان به نجف اشرف آمد و ایشان را در خانه اش ملاقات کرد. ضمن گفتگو، از وضع شخصی محدث نیز سؤال کرد. آن مرحوم هرچه بود گفت. شخص همدانی در موقع رفتن مبلغی پول به ایشان داد، ولی هر چه اصرار کرد محدث قمی نپذیرفت. پس از رفتن وی فرزند بزرگش گفت: پدرجان! چرا نپذیرفتی؟ جواب داد: گردنم نازک و بدنم ضعیف است، طاقت جواب خدا را در قیامت ندارم! سپس از ساده زیستی امیرمؤمنان علی علیه السلام یاد کرده و به موعظه اهل خانه پرداخت.(54)
نظر آنان که نکردند بدین مشتی خاک | الحق انصاف توان داد که صاحب نظرند |
جلسه سوم: آفات دوری از ساده زیستی
زندگی تشریفاتی خوی استکباری و طغیان در مقابل فرامین الهی را تقویت می کند. قرآن می فرماید: «انَّ الانْسانَ لَیَطْغی اَنْ رَآهُ اسْتَغْنی»؛(55) «بی تردید انسان از اینکه خود را بی نیاز ببیند، سر به طغیان برمی دارد.»
ثعلبه انصاری و پیامبر صلی الله علیه و آله
ثعلبه انصاری زندگی ساده ای داشت. روزی دلش خواست که وضعش بهتر شده و زندگی مرفّهی داشته باشد. راز دلش را با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در میان نهاد و از آن حضرت تقاضا کرد که در این مورد برایش دعا کند و عرضه داشت یا رسول اللّه ! از خدا بخواه تا من مالدار شوم و قول می دهم به حق خدا گردن نهاده و از مستمندان دستگیری کنم. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: ای ثعلبه! برو قناعت کن و آنچه را که خدا برایت عطا کرده شکرگذاری کن!
امّا او دست بردار نبود. بار سوم که پیش پیامبر آمد، حضرت دست به دعا برداشته و عرض کرد: پروردگارا! از فضل خود ثعلبه را روزی کن! بعد از این دعا بود که ثروت از هر سو به طرف ثعلبه روی آورد و چند عدد گوسفند او به گله ای تبدیل شد، تا اینکه دیگر نتوانست در شهر مدینه بماند. او قبلا نمازهای پنجگانه خود را با پیامبر صلی الله علیه و آله در مسجد می خواند ولی بعد از ثروتمند شدن، کم کم نمازهای روزانه به هفته تبدیل شد و چیزی نگذشت که گرفتاری دنیوی او را به کلّی از مسجد و نماز جماعت محروم کرد. هنگامی که آیه زکات نازل شد، نماینده پیامبر صلی الله علیه و آله برای گرفتن زکات از گوسفندان و شتران بی شمار ثعلبه به بیابانی که او در آنجا دامداری می کرد آمد. اما ثعلبه در مقابل نامه پیامبر صلی الله علیه و آله که از او درخواست زکات کرده بود برآشفت و گفت: یعنی چه؟ مگر ما کافریم که جزیه بدهیم؟ و بعد پرداخت زکات را به بعد موکول نمود.
هنگامی که سخنان او به گوش پیامبر صلی الله علیه و آله رسید، حضرت دو بار فرمود: وای بر ثعلبه! بعد از تمرّد ثعلبه از فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله ، آیه نازل شد که: «فَلَمّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَتَوَلَّوْا وهُمْ مُعْرِضُونَ»؛(56) «هنگامی که خداوند از فضل خود به آنان (بعضی از مسلمانان) بخشید، بخل ورزیده و از فرمان خدا سرپیچی کرده و روی برتافتند.»(57)
خدوند متعال جدا می کند.
جلسه چهارم: قناعت و عزت نفس
سنت حسنه ساده زیستی در زندگی انسان آثار و برکات فراوانی دارد که یکی از آنها عزت نفس است. علی علیه السلام می فرماید: «مِنْ عِزّ النَّفْسِ لُزُومُ القَناعَةِ؛(58) از عوامل عزت نفس پایبندی به قناعت [و ساده زیستی [است.»
دست طلب چو پیش کسان می کنی دراز | پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش |
در حالات شیخ انصاری آمده است: یکی از ثروتمندان ایران هنگام سفر به مکه مبلغی به شیخ انصاری بخشید تا منزلی برای خویش تهیه کند، ولی شیخ بر اثر بلند طبعی و آزادگی از آن مال استفاده شخصی نکرد و همه آن مبلغ را برای ساختمان یک مسجد و خرید زمین آن مصرف نمود. امروزه آن مسجد به نام شیخ انصاری در شهر مقدس نجف معروف است. آن مرد هنگامی که از حرکت خداپسندانه شیخ انصاری آگاه شد، ارادتش به وی افزون گشته و مناعت طبع وی را تحسین نمود.
او نه تنها ساده می زیست و عزت نفس و آزادگی خود را حفظ می کرد، بلکه به دیگران نیز در این زمینه توصیه ها می نمود. هنگامی که شیخ منصور برادر شیخ انصاری در زمان مرجعیت عامّه وی برای زیارت عازم مشهد مقدس رضوی شد، شیخ انصاری در موقع بدرقه برادرش به او سفارش نمود که: در این سفر خواه ناخواه بین تو و شاه و اُمرای دولت ایران ملاقاتی روی خواهد داد. مواظب باش عزت نفس را از دست ندهی و از آنها وجهی را نپذیری و به این وسیله خود رابنده آنان نسازی! و اگر از ایشان چیزی پذیرفتی دیگر حق نداری پیش من بیایی. بلکه در بازگشت از مشهد در دزفول بمان!
شهید مدرس
آیت اللّه سیدحسن مدرس از جمله آزادمردانی است که عزت نفس خود را در پرتو ساده زیستی بدست آورده بود. اودر این مورد گفته است:
اگر من نسبت به بسیاری از مسائل و اسرار آزادانه اظهار عقیده می کنم و هر حرف حقی را بی پروا می زنم، برای آن است که چیزی ندارم و از کسی هم نمی خواهم. اگر شما هم بار خود را سبک کنید و توقع را کم نمایید، آزاد می شوید.(59)
اطلاعیه
مُبلّغ گرامی! واحد احیای سنتهای حسنه تصمیم دارد، سنتهای حسنه را از طریق آماده سازی جلسات سخنرانی پنج دقیقه ای گسترش دهد. شما می توانید ما را جهت استمرار انتشار جلسات پنج دقیقه ای یاری دهید.
بدین منظور در صورتی که آمادگی دارید، یک یا چند جلسه پنج دقیقه ای در مورد سنّتهای حسنه (ازدواج آسان، امر به معروف و نهی از منکر و...) را با رعایت ملاکهای زیر تنظیم و به آدرس واحد احیای سنتهای حسنه ارسال دارید.
ارسال حتی یک جلسه پنج دقیقه ای را از جانب شما مبلّغ محترم، مغتنم می شمریم و در صورت تمایل، نوشته های ارسالی شما را با نام خودتان چاپ می کنیم.
ملاکهای پذیرش متن جلسات پنج دقیقه ای
1. در هر سخنرانی از یک آیه و یا روایت برای انتقال پیام سنّتهای حسنه استفاده شود.
2. آیه یا روایت در ابتدای نوشته قرار گیرد.
3. از حکایات، نکات تاریخی، خاطرات جدید از جمله خاطراتی از جنگ، زندگی و سیره شهداء، خاطراتی از امام رحمه الله و بزرگانی همچون شهید بهشتی، رجایی و... در نوشته استفاده شود.
4. از شعر، ضرب المثل، لطیفه، نکات ظریف و دقیق، جملات و کلمات حکیمانه، آمار و ارقام در موارد لازم استفاده شود.
5. از مطالب جذاب و جالب نشریات، روزنامه ها، اینترنت و... که متناسب با سنّتهای حسنه باشد، در نوشته ها استفاده شود.
6. نوشته ها در سطح مخاطبان عام و جوانان باشد.
7. آیات و روایات، اعراب گذاری شده و به صورت دقیق ترجمه شود.
8. مطالب، خوش خط، خوانا و با فاصله نوشته شود تا امکان ویرایش وجود داشته باشد.
9. مطالب، در صفحه A4 و یک خط در میان نوشته شود، و میزان آن بین 20 الی 25 سطر باشد.
10. در تحقیق و پژوهش از منابع دست اول استفاده شود و آدرس دقیق منابع ذکر گردد.
آدرس: قم، بلوار امین، روبروی راهنمایی و رانندگی، معاونت تبلیغ و آموزشهای کاربردی حوزه علمیه قم، واحد احیای سنّتهای حسنه.
پست الکترونیک: Sonatha@ noornet.net
1. آل عمران/110.
2. محمد عابدی، پیکار با منکر در سیره ابرار، دفتر اول، ص115.
3. خصال، ص109، ح79.
4. تفسیر نمونه، ج3، ص42. به نقل از تفسیر المنار.
5. بحارالانوار، ج67، ص309، باب 57.
6. فضیلتهای فراموش شده، حسینعلی راشد، ص128.
7. امالی شیخ طوسی، ص55.
8. مناقب، ج2، ص106؛ بحارالانوار، ج41، ص57.
9. شعراء/3.
10. وسائل الشیعه، ج5، ص201.
11. سرگذشتهای ویژه، ج1، ص65.
12. اعراف/ 29.
13. عارف کامل، ص57.
14. تحف العقول، ص235؛ تربیت در سیره امام مجتبی علیه السلام ، ج4، ص29.
15. آموزه های کلام وحی در قصه های تربیتی، ص146.
16. اعراف/29.
17. مثنوی، ص502.
18. بحارالانوار، ج74، ص232؛ تحف العقول، ص85.
19. امالی طوسی، ص520.
20. داستان راستان، شهید مطهری، ج2، داستان 86.
21. بحارالانوار، ج68، ص16.
22. محمدی اشتهاردی، داستان دوستان، ج5، ص80.
23. بحارالانوار، ج72، ص23.
24. شعراء/ 3.
25. بحار الانوار، ج71، ص385.
26. سیمای فرزانگان، ص349.
27. بحار الانوار، ج103، ص221؛ ر.ک: کنزالعمّال، حدیث 44441.
28. بحارالانوار، ج16، ص223.
29. امثال و حکم، ج1، ص124.
30. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج14، ص161.
31. همان، ج14، ص189.
32. حکایتهای شنیدنی، محمدی اشتهاردی، ص207.
33. بحارالانوار، ج103، ص235.
34. مکارم الاخلاق، ص204.
35. بحارالانوار، ج79، ص142.
36. دکتر غیاث الدین جزایری، اعجاز خوراکیها، ص214.
37. مستدرک الوسایل، ج14، ص192.
38. همان، ص250.
39. مکارم الاخلاق، ص80.
40. وسائل الشیعه، ج14، ص183.
41. بحارالانوار، ج76، ص102.
42. فیض کاشانی، محجّة البیضاء، ج3، ص70.
43. کنز العمال، ج7، ص225؛ تاریخ بغداد، ج12، ص50؛ دلائل الامامة، ص7.
44. کنزل العمال، ج7، ص225؛ تاریخ بغداد، ج12، ص50.
45. ر.ک: بحارالانوار، ج16، ص227 ـ 230.
46. مستدرک الوسائل، ج13، ص48؛ بحارالانوار، ج43، ص81 و 31.
47. بحارالانوار، ج43، ص134 و 84 و 85.
48. نهج البلاغه، خطبه 21.
49. جمهوری اسلامی، 8/6/1380.
50. نهج البلاغه، خطبه 82.
51. ص/35.
52. حیاة القلوب، ج1، ص354.
53. منتهی الآمال، ج1، ص172.
54. ستارگان حرم، ج4، ص167.
55. علق/6.
56. توبه/75.
57. تفسیر ابوالفتوح رازی، در تفسیر همین آیه.
58. میزان الحکمه، ج3، ح17139.
59. فرهنگ کوثر، ش36، ص22.
نظرات شما عزیزان: