پیشگفتار
همواره ذهن ما درکنکاش این اصل هنوزبه اثبات نرسیده یعنی زندگی ومرگ از کودکی تا بزرگ سالی ، چرایی و چگونگی آن بوده است ، انسان ازسنگ و چوب ونقاشی بردیواره غارها، آغازکرده است وبه سفربه فضا و ساخت موشک های چندتنی ، ماهواره ها و در ابعاد کمتر اینترنت رسیده است.
دانش انسان های روشنفکر، قالب ذهن مارا پتک واربرسرماکوبانده است .ولی باعث نگردیده است که برای پایان دنیا ،ازاین علمبهرهای برده است.
درون شناختی
بشر بعد از کشف آتش و پیشرفت علم بدون وقفه دنیا را ترسیمی نو آفرید.
ارسطو فیلسوف بزرگ یونانی و دانشمند عصر خویش ،علم ،فلسفه ،نجوم،علوم زمین وروح تحقیق می کندو آثاری جهانی پدید می آورد.
رساله فن شعر او به سه موضوع اساسی یعنی تراژدی ،حماسه و کمدی می پردازد و هنرهای نمایشی را دارای تئوری فلسفی می کندو آن را توسعه می دهد. در حیطه نوشتاری ، دانشمندان بسیاری را تربیت می کند . او درآکادمی افلاطون به کسب علم مشغول می شود.
ابر ذهن های دانشمندان یونان باستان را به اوج تمدن می رسانند.
وظیفه نگارش نمایشنامه های وام داراز پیشگویی های ارسطو به عهده چیره دستانی مانندسوفوکل ، آیسخولیوس، اورپید، آریستوفان به سرانجام رسید.
یونان باستان درکنارتوسعه علم ،هنر؛ شعرونمایش متحول می شود.ولی چهره آلوده به جرم و کشتار، نیزسقوط آن را در پی دارد.
در انگلستان متمدن، در هنر تئاتر و یلیام شکسپیر را دارد که اوج تمدن هنری و نمایشی این کشور در توسعه علم و هنر است ، نمایشنامه های این چهره بزرگ، قهرمان و ضد قهرمان در عصر خود را دارد؛ شخصیت های آثار نمایشی ویلیام متولد شده از ذهن اوست .
شکسپیر قهرمانان را میآفریند و سپس برای کفاره دیو صفتان، آنها را می کشد و داستان به نهایت تراژدی میرسد.
هملت یکی از قهرمانان او، در پی کشتار مادر و عموی اش بلاخره انتقام پدرش را می گیرد و جنازههایی که باقی می گذارد اوج تراژدی اوست.
شاه لیر قهرمان وا خورده از خیانت دختران و دامادهای اش به دختر کوچکترخود پناه می آورد در حالی که آنها او را به نهایت خواری و ذلت رسانده اند و به نوعی شاهد مرگ قدرت اش هستند، شاه لیر نمی تواند این ها را باور کند.
مکبث قهرمان فاتح جنگ ، تحت تاثیر همسرش شاه را می کشد و بر تخت شاهی تکیه می زند،واز کشته ها پشته می سازد . مکبث با دست های خون خوارش با ولع یک به یک مخالفان را ازصحنه روزگارحذف و خودش هم توسط مکداف کشته می شود.
باورهای قرن هجدهم
ما کیستیم؟ ازکجا آمده ایم ؟به کجا می رویم؟ ضمیرخودآگاه و ناخودگاه ما تاکنون پاسخ پایان جهان را ترسیم نکرده است .
از گالیله که زمین را گرد می پنداردوچرخ اش آن را به دورخورشید باوردارد.تا آلبرت انیشتین که نظریه نسبیت را مطرح می کندوقرن حاظررا متحول می کند تادانشمندانی که از این تئوری استفاده می نمایند و به بمب هسته ای و بمب اتمی رسیدند، همه درتحول تاریخ سهیم هستند.واین تجهیزات باعث وحشت جهانی گردیده است.
دراین عصر به نظریه های شگرف هنری می رسیم.
هنرنمایش، از بحث های روشن فکری آغاز می گردد و تا سلطه نظامیان که مرگ حاصل آن است پیش می رود.
درقرن هجدهم ، هنریک ایبسن اصلاحات شهری را مطرح می کند و در نمایشنامه دشمن مردم ؛ دکتر استوک مان، همچون قهرمانی می شوردو طالب اصلاحات شهری است.
برتولت برشت، هم به دنبال تغییر اجتماعی است، مانند شکسپیر، تحولات عصر خود را پیش گویی می کند با این تفاوت که ویلیام سرکش، کشتارشاهان به دست امیران را در گذر زمان تاریخ دار می کند. اما برشت سلطه فقیران برثروتمندان را نفی می کند. جهان به منظور آزادی بشر از یوغ کشتارطلبان، خواستار صلح است.
برشت آثاری مانند تفنگ های ننه کارا، ژاندارک، مادر، آدم آدم است ،آفریده است .او صلح وعدالت را طالب است و پایه های فقرجهانی ، و پیشرفت جنگ افروزی، را که تاکنون ادامه دارد پیشگویی می کند.
ولی به موازات هم، سه اصل مهم تئوری جهانی یعنی ثروت و فقر، مرگ و آوارگی ، خون خواری و پیروزی را در اوج مطرح می کند.
با این همه، جهان هنوز پاسخی برای درک قبل و بعد از مرگ پیدا نکرده و درون ضمیر خودآگاهش سوال کی چطور، کجا، و چه زمانی ؟ دنیا به آخرت می رسد، پیدا نکرده است .انسان درچرخه وحشت ازمرگ دست و پا می زند. آن هم درزمانی که به نوعی جنگ سوم جهانی درحال انجام است.
نظرات شما عزیزان: