2_2_2. ولایت تکوینی امام
پیش از شروع به بحث درباره ولایت تکوینی ائمّه (علیهم السلام) توجه به نکته ای ضروری و لازم است؛ و آن این که از نظر مکتب اهل بیت (علیهم السلام) هیچ اتفاقی و حادثه ای در زمین و آسمان رخ نمی دهد جز این که مشیت و اراده و تقدیر و قضای الهی به آن تعلق می گیرند امام صادق (علیه السلام) می فرماید :
1- . کافی 2/18.
لَا یَکُونُ شَیْءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ إِلَّا بِهَذِهِ الْخِصَالِ السَّبْعِ بِمَشِیئَةٍ وَ إِرَادَةٍ وَ قَدَرٍ وَ قَضَاءٍ وَ إِذْنٍ وَ کِتَابٍ وَ أَجَل ...(1)
چیزی در زمین و آسمان پدید نمی آید جز به این هفت امر: مشیّت، اراده، قدر، قضا، اذن، کتاب و اجل....
بنابراین هر کاری از هر شخص در هر نقطه ای از عوالم خلقت صورت گیرد به اذن خدا تحقّق پیدا می کند؛ و بدون اذن الهی تحقّق آن محال است. پس اگر به شخصی کار خارق العاده ای یا تغییری در نظام اسباب و مسببات عادی نسبت داده شود، منظور این نیست که او در این کار استقلال دارد و نعوذ بالله آن کار از تحت قدرت و سلطنت خداوند متعال خارج شده است.
حال با توجه به این نکته می گوییم در ولایت تکوینی امامان معصوم (علیهم السلام) هیچ شک و تردیدی نیست. و این امر به ادلّه قرآنی و روایی فراوان قابل اثبات است. و ادلّه فراوانی بر وقوع چنین امری از پیامبران الاهی و اوصیای آنان و ائمّه معصومین، دلالت دارد. قرآن کریم به صراحت دلالت می کند که باد و شیاطین برای حضرت سلیمان (علیه السلام) مسخر بودند و از امر او اطاعت می کردند :
(فَسَخَّرْنا لَهُ آلرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخاءً حَیْثُ أَصابَ* وَالشَّیاطِ_ینَ کُلَّ بَنّاءٍ وَغَ_وّاصٍ).(2)
باد را برای او مسخر کردیم که به امر او به آرامی هر جا بخواهد جاری شود. و شیاطین را که همه بنّایی و غواصی می کردند.
(وَلِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عاصِفَةً تَجْرِی بِأَمْرِهِ إِلی الأَرضِ الَّتِی بارَکْنا فِیها وَکُنّا بِکُلِّ شَیءٍ عالِمِینَ * وَمِنَ آلشَّیاطِ_ینِ مَنْ یَغُوصُونَ لَهُ وَیَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِکَ وَکُنّا لَ_هُمْ حافِظِ_ینَ).(3)
1- . کافی 1/149.
2- . ص/36 و 37.
3- . انبیاء/81 و 82.
و برای سلیمان تندباد را مسخّر کردیم که به امر او به زمینی که در آن برکت قرار داده بودیم حرکت می کرد و ما به هر چیزی داناییم. و از شیاطین کسانی را که غواصی می کردند و اعمال دیگری غیر از آن انجام می دادند در تسخیر او قرار دادیم. و ما نگهبان آن ها هستیم.
(وَلِسُلَیْمانَ الرِّیحَ غُ_دُوُّها شَهْرٌ وَرَواحُها شَهْرٌ وَأَسَلْنا لَهُ عَیْنَ آلقِطْرِ وَمِنَ آلجِ_نِّ مَنْ یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِ_إِذْنِ رَبِّهِ وَمَنْ یَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنا نُذِقْهُ مِنْ عَذابِ السَّعِ_یرِ یَعْمَلُونَ لَهُ ما یَ_شاءُ مِنْ مَحارِیبَ وَتَماثِ_یلَ وَجِفانٍ کَالْ_جَوابِ وَقُدُورٍ راسِ_یاتٍ).(1)
و باد را مسخّر سلیمان کردیم که در صبحگاهان یک ماه راه را می پیمود و شبانگاه یک ماه دیگر را. و چشمه مس را برای او جاری کردیم. و از اجنّه کسانی در اختیار او قرار دادیم که به اذن پروردگارش پیش او کار می کردند. و کسی که از امر ما روی برگرداند از عذاب آتش شعله ور می چشانیم، برای او محراب ها و مجسمه ها و ظرف های بزرگ مانند حوض و دیگ های ثابت می ساختند.
در این آیه شریفه تصریح شده است که حضرت سلیمان از ناحیه خدای تعالی سلطنت و اقتداری پیدا کرده بود که خداوند متعال به اذن خویش باد و شیاطین و اجنه را در تسخیر او کرده بود و او هر کاری که می خواست برایش انجام می دادند. و واژه «تسخیر» دلالت دارد که آنان در اختیار حضرت سلیمان بودند و نمی توانستند کاری بر خلاف امر او بکنند. خداوند متعال حضرت سلیمان را بر آن ها مسلط کرده بود.
جالب آن است که از این اموری که خداوند متعال به حضرت سلیمان اعطا کرده در قرآن کریم به «مُلک» یعنی سلطنت تعبیر شده است که معنای آن با معنای ولایت نزدیک است. خداوند متعال آیات مذکور را در سوره «ص» متفرع بر دعای حضرت سلیمان کرده است. بر اساس این آیه، حضرت سلیمان از خداوند متعال مُلک و سلطنتی را می خواهد که خداوند به کسی نداده است.
1- . سبأ/12 و 13.
(قالَ رَبِّ آغْفِ_رْ لِ_ی وَهَبْ لِ_ی مُلْ_کاً لا یَنْ_بَغِی لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنْتَ الوَهّابُ).(1)
گفت: پروردگارا، مرا ببخش و برای من سلطنتی عطا کن که کسی بعد از من سزاوار آن نباشد. همانا تو بخشنده ای.
امام صادق (علیه السلام) در روایتی بیان می کند که خداوند متعال این ملک و سلطنت را در انگشتر حضرت سلیمان قرار داده بود. آن گاه که سلیمان آن را در انگشت خویش می کرد پریان، انسان ها، شیاطین، همه پرندگان و وحوش از او فرمان می بردند. حضرت سلیمان بر تخت خویش می نشست و باد او و همراهانش را به هر جایی که حضرتش می خواست، می برد :
جَعَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مُلْکَ سُلَیَْمانَ فِی خَاتَمِهِ فَکَانَ إِذَا لَبِسَهُ حَضَرَتْهُ الْجِنُّ وَ الْإِنْسُ وَ الشَّیَاطِینُ وَ جَمِیعُ الطَّیْرِ وَ الْوَحْشِ وَ أَطَاعُوهُ وَ یَبْعَثُ اللَّهُ رِیَاحاً تَحْمِلُ الْکُرْسِیَّ بِجَمِیعِ مَا عَلَیْهِ مِنَ الشَّیَاطِینِ وَ الطَّیْرِ وَ الْإِنْسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْخَیْلِ فَتَمُرُّ بِهَا فِی الْهَوَاءِ إِلَی مَوْضِعٍ یُرِیدُهُ سُلَیَْمان...(2)
خدای عزوجل سلطنت سلیمان را در انگشترش قرار داده بود پس او آنگاه که آن را در دست می کرد جنیان و انسیان و شیاطین و همه پرندگان و وحوش پیش او حاضر می شدندو از او اطاعت می کردند. خداوند بادهایی را می فرستاد که تخت او را با تمام شیاطین و پرندگان و انسان ها و حیوانات و اسب هایی که بر آن کرسی بودند در هوا به جایی که خواست سلیمان بود، می برد.
1- . ص/35.
2- . بحارالانوار 60 / 194.
این امر نشان می دهد که کارهای خدای تعالی به هیچ وجه با کارهای خلق قابل قیاس نیست وخدای تعالی حتی ولایت پیامبری عظیم الشأن به مانندحضرت سلیمان صلوات الله علیه را هم موقوف به همراه داشتن انگشتر کرده است تا به بندگان خویش نشان دهد سلطنت و ولایت خدای تعالی با وجود اعطای ولایت به اولیاءش به همان حال خود باقی است با اعطای ولایت او خود از ولایت برکنار نمی شود.
در حدیثی دیگر آمده است که امیرمؤمنان (علیه السلام) انگشتر حضرت سلیمان را در اختیار داشته و آن را به عدّه ای از اصحاب خویش نشان داده است.(1)
امام موسی بن جعفر (علیه السلام) تصریح می کند که همه آنچه به سلیمان داده شده بود به ما هم داده شده است بلکه به ما اموری داده شده که به احدی أعطا نشده است :
وَ اللَّهِ أُوتِینَا مَا أُوتِیَ سُلَیَْمانُ وَ مَا لَمْ یُوْتَ سُلَیَْمانُ وَ مَا لَمْ یُوْتَ أَحَدٌ مِنَ الْعَالَمِین.(2)
سوگند به خدا تمام آنچه به سلیمان داده شده و چیزهایی که به او داده نشده و چیزهایی که به احدی داده نشده، به ما داده شده است.
در زیارت جامعه کبیره _ که از امام هادی (علیه السلام) نقل شده است _ می خوانیم :
آتَاکُمُ اللَّهُ مَا لَمْ یُوْتِ أَحَداً مِنَ الْعَالَمِین.(3)
خدا به شما چیزهایی را داده است که به احدی از عالمیان نداده است.
در حدیث دیگری در مورد ملک و سلطنت امام زمان (علیه السلام) نقل شده است که خداوند متعال بادها و ابرهای سرکش را برای او مسخّر و رام خواهد کرد :
1- . بحارالانوار 27 / 33.
2- . معانی الاخبار / 353 و ر.ک: علل الشرایع / 71.
3- . تهذیب الاحکام 6/99؛ من لایحضره الفقیه 2/615.
لَأُسَخِّرَنَّ لَهُ الرِّیَاحَ وَ لَأُذَلِّلَنَّ لَهُ السَّحَابَ الصِّعَابَ وَ لَأَرْقِیَنَّهُ فِی الْأَسْبَاب.(1)
بادهایی را برای او مسخر می کنم و ابرهای سرکش را برای او رام می کنم و او را در اسباب بالا می برم.
هم چنین خداوند متعال از تسخیر کوه ها و پرندگان بر حضرت داود (علیه السلام) خبر داده و نرم شدن آهن را برای او بیان کرده است.
(سَ_خَّرْنا مَعَ داوُودَ آلجِبالَ یُسَ_بِّحْنَ وَالطَّ_یْرَ...).(2)
کوه ها را برای داود مسخر کردیم که تسبیح می گفتند و پرندگان را.
(وَلَقَدْ آتَیْنا داوُودَ مِنّا فَضْلاً یا جِبالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَالطَّ_یْرَ وَأَلَنّا لَهُ آلحَدِیدَ).(3)
و همانا داود را از ناحیه خود فضلی عطا کردیم. ای کوه ها و پرندگان با او هم نوا شوید و آهن را برای او نرم کردیم.
در آیه ای دیگر درباره آصف بن برخیا وزیر حضرت سلیمان می خوانیم که او با داشتن علمی از کتاب در یک چشم به هم زدن تخت بلقیس را نزد حضرت سلیمان (علیه السلام) حاضر کرد. و در همان زمان یکی از پریان که در خدمت او (علیه السلام) بود، می گفت من او را این جا می آورم در مدتی که شما از جای خویش برخیزید..
(قالَ عِفْرِیتٌ مِ_نَ الجِنِّ أَنَا آتِ_یکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُ_ومَ مِنْ مَ_قامِکَ وَإِنِّی عَلَیْهِ لَ_قَوِیٌّ أَمِ_ینٌ * قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الکِتابِ أَنَا آتِ_یکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَ_دَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمّا رَآهُ مُسْتَقِرّاً عِنْدَهُ قالَ ه_ذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی....)(4)
عفریتی از جنیان گفت: من او را پیش از آن که از جایت بلند شوی می آورم و همانا من بر او قدرت دارم و امین هستم. کسی که نزد او علمی از کتاب بود گفت: من او را پیش از آن که چشم به هم زنی می آورم. پس وقتی او را نزد خود مستقر دید گفت: این از فضل پروردگارم است... . روشن است آوردن تخت بلقیس به حضور حضرت سلیمان بدون تصرّف در نظام اسباب و مسببات عادی امکان پذیر نیست.
1- . علل الشرایع / 7؛ بحارالانوار18/ 3450.
2- . انبیاء/ 79.
3- . سبأ/ 10.
4- . نمل/39 و 40.
پس وقتی آصف فقط با دانستن علمی از کتاب _ به تصریح قرآن _ و حرفی از هفتاد و سه حرف اسم اعظم _ به تصریح روایات _ چنین کار شگفت آوری انجام داده است کسی که هفتاد و دو حرف اسم اعظم را می داند کارهای خیلی بزرگتر و شگفت آورتر از این را هم می تواند انجام دهد. همان گونه که روایات تصریح دارند که حضرت عیسی (علیه السلام) نیز با دو حرف از اسم اعظم مرده ها را زنده می کرد و کور مادرزاد را شفا می داد و مرض پیسی را علاج می نمود. بحث درباره علم و تأثیر آن در امور تکوینی در بخش «علم امام» مورد بحث قرار خواهد گرفت.
و همین طور در قرآن کریم تصریح شده است که قرآن «شفا» است.
(وَنُنَ_زِّلُ مِنَ آلقُرآنِ ما هُ_وَ شِفاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُ_ؤْمِنِ_ینَ).(1)
ما از قرآن چیزی را که برای مؤمنان شفا و رحمت است نازل می کنیم.
بدیهی است شفا دادن با قرآن هم از امور خارق العاده است که از دسترس همه عالمان و دانشمندان خارج است. و علم آن مسلّمآ نزد اهل بیت (علیهم السلام) موجود است. بلکه خداوند تصریح کرده است که در قرآن بیان همه چیز هست. و می دانیم که آن را تنها پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت او : می دانند.
(وَنَزَّلْنا عَلَیْکَ الکِتابَ تِ_بْیاناً لِکُلِّ شَیءٍ).(2)
1- . اسراء/ 82.
2- . نحل/89.
ما کتاب را که بیان همه چیز است بر تو نازل کردیم.
با همین قرآن می توان کوه ها را به حرکت درآورد و مردگان را زنده کرد و زمین را درنوردید.
(وَلَوْ أنَّ قُرآناً سُ_یِّرَتْ بِهِ آلجِبالُ أَوْ قُ_طِّعَتْ بِهِ الأَرضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ المَوْتی بَلْ لِلّهِ الأَمرُ جَمِ_یعاً.(1)
و همانا با قرآن کوه ها به حرکت در می آید و زمین تقطیع می شود و مردگان سخن گفته می شود بلکه همه امور از برای خداست.
و در روایات فراوانی تصریح شده است که امامان اهل بیت (علیهم السلام) به همه قرآن عالم بودند. این مطلب هم در بخش «علم امام» به تفصیل مورد بحث قرار خواهد گرفت. برای نمونه به چند مورد از آثار قرآن اشاره می شود.
در روایت آمده است که اگر سوره حمد هفتاد مرتبه بر مرده ای خوانده شود و او زنده گردد تعجب نکنید :
نظرات شما عزیزان: