یادداشت روزنامههای شنبه ۶ خردادماه
وقتی آب در ایران نباشد حیات چیست !
زهرا نژادبهرام
بحران آب و تنش آبی در کشور و به ویژه شهرها دو دهه است که به مسئله اصلی کشور مبدل شده اما متاسفانه از نظر راه حل به رده های پایین جدول رسیدگی سقوط کرده است! همه ساله در آغاز فصل تابستان مسئله اب جدی و جدی تر می شود اما با آغاز فصل بارش به یکباره انگار مسئله حل شده و تا سال بعد که ببینیم چه می شود!.
بحران آب امروزه منطقه خاورمیانه به ویژه حوزه اقلیمی ما را دچار چالشهای جدی کرده و نگرانی برای تامین آب هرروز بیش از گذشته کشورهای منطقه را با دشواری روبرو می کند و خطراتی را برای مردم ایجاد میکند!.
بخشی از تنش آبی را به تغییرات اقلیمی ، بخشی را به عدم تعهد همسایگان کشور به پرداخت حق ابه و بخشی دیگر را ناشی از مصرف مردم دانستیم! اما همه اینها هست و نیست!.
بحران اب در کشوری که در اقلیم گرم و خشک است مسئله تازه ای نیست گذشتگان ما هموراه نسبت به این مسئله حساس بودند و با راهکارهای ویژه سعی در مدیریت آب داشتند؛ اما امروزه به رغم رشد تکنولوژی بهره گیری از ظرفیت های بومی و محلی برای حفظ آب به حاشیه رانده شده و درعین حال تصویر هایی بدون ضابطه از مدرن شدن به نمایش گذاشته می شود!.
در واقع مساله بسیار جدی است آنگونه که برخی جنگ های آینده در برسر مدیریت و مالکیت آب دانسته اند!
درایران این مهم روزبه روز حادتر می شود ،ایجاد چاههای عمیق و نیمه عمیق برای بیرون کشیدن آب زیر زمینی منجر به بروز فاجعه ای به نام فرونشست شده است و در کنار آن ، رها سازی سیلابها و خسارت بار کردن آنها و بی توجهی به لایروبی مسیل ها و رودخانه ها و ایجاد تاسیسات وسازه ها به روی رودخانه ها به بهانه استفاده از زمین به خصوص در شهرها منجر به بروز خسارت های سنگین برای کشور شده است؛ سیل اخیر جوانرود و سیلهای سال ۱۴۰۰ و …. جمگلی بیانگر بیتوجهی به منابع آبی است که از طریق سیلاب به سوی سرزمین ما روان میشود و تنها خسارت های خودساخته مدیریتی برجای می ماند و دیگر هیچ !
سیلی که در درواز ه قران شیراز در سال ۱۳۹۸ آمد و خسارت های جانی و مالی آن هنوز دامنگیر این شهر است تجربه بسیار آشکار از نا کارامدی مدیریت سازه در شهرهاست!. با این وجود با داشتن این منابع آبی و حفاری زمین سرزمین زلزله خیر خود را بی دفاع در برابر تکانه های زلزله رها می کنیم !
آب موجود در کشور نیازمند مدیریت و برنامه ریز ی است بی توجهی به ساخت فاضلاب و استحصال آب از یک سو و نداشتن برنامه مشخص برای جمع آوری سیلابها و و فشار بر لایه های زیرین زمین بستری برای از دست دادن مایه حیات است، آب!. دراین میانه برخی تحلیل ها و سخنان نیز قابل تامل است سخنان اخیر معاون وزارت جهاد وکشاورزی که ایران میتواند آب دو میلیارد نفر را تامین کند درحالیکه سیستان و بلوچستان از بی آبی در رنج است! و دشتهای شادگان و هورها از بی آبی خشک شدند و مردم حاشیه غربی و مرکزی کشور از تند بادهای خاک ناشی از خشکی زمین در رنج هستند جای بسی شگفتی است!.
دراین میان گزارش ها حکایت از امری دیگر دارد «پیشبینیها حاکی از ادامه خشکسالی و کاهش بارشها در کشور است و مصرف آبهای سطحی به بالاترین حد خود رسیده است همچنین نیمی از آبخوانهای کشور نیز در آستانه خشک شدن کامل قرار دارند که این مسئله میتواند معیشت و تأمین آب شرب میلیونها ایرانی را تحت تأثیر قرار دهد. فرونشست نیز ۴۹ درصد مردم را درگیر کرده و ۳۸۰ شهر و ۹۲۰۰ روستا در معرض خطر فرونشست زمین واقع شدهاند.»
دراین میان بی توجهی به کشت محصولات پر مصرف آب از یک سو و عدم سرمایه گذاری بر آبیاری تکنولوژیک و استفاده از روشهای سنتی بستری برای مصرف بیش از حد آب در کشاورزی شده است انگونه که در گزارش امدهامطابق آخرین اطلاعات از وزارت جهاد کشاورزی، ۹ میلیون هکتار از اراضی باغی و زراعی بهصورت آبی کشت میشود و شش میلیون هکتار هم از نوع دیم است و سالانه حدود ۱۳۵ میلیون تن انواع محصول زراعی، باغی، دامی و… در کشور تولید میشود که ۱۰ میلیون تن از آن صادر شده و شش میلیارد دلار درآمد ارزی نصیب کشور میکند اما در مقابل آن سالانه حدود ۲۰ تا ۳۰ میلیون تن محصولات موردنیاز کشاورزی وارد میشود که از این نظر تراز تجاری کشاورزی کشور منفی است». او افزود: «چرا برای جلوگیری از چندمیلیارد دلار واردات در کشوری که با کمبود آب روبهروست، چغندرقند کشت میشود تا ۵۰۰ هزار تن شکر تولید شود و نیشکری کشت میشود که به سه میلیارد مترمکعب آب نیاز دارد و درنهایت یک میلیون تن شکر تولید میشود که قیمت آن کمتر از یک میلیارد دلار است.» اما همچنان در بر همان پاشنه می چرخد ، سدسازی ها و افتتاح سدها بدون توجه به وضعیت اقلیمی و خشکسالی از یک سو و برداشت بی رویه از منابع زیر زمینی اب و ابخوان ها از سوی دیگر به همراه کشت بی رویه محصولات پر مصرف و عدم سرمایه گذاری بر فاضلاب امری است که همچنان ادامه دارد ! جالب این جاست که تهران به عنوان اولین شهردر کشور که بیشترین میزان خطوط فاضلاب را در اختیار دارد به دلیل همکاری مشترک دولت و شهرداری و تقریبا بیش از دوسوم شهر از این امکانات برخوردار شده اند هنوز نسبت به تصفیه خانه های فاضلاب با مشکلات روبهرو است!. ازاین روشاید بهتر است به جای سد سازی باید روی باز یافت آب تمرکز کرد واز امکانات محدود برای کارهای اصولی بهره گرفت ! طرح های آمایش سرزمین جملگی مسئله آب را جدی دانسته اند اما کم توجهی به آنها منجر به وضعیت کنونی شده است!.
دراین میان ظاهرا مدیریت شهری باید آستین بالا بزند واز ظرفیت های خود در امر بازیافت آب هزینه لازم را در شهرها با کمک دولت به شرط پذیرش دولت ! همکاری کند و طی مدت کوتاه این مشکل را مرتفع کند وگرنه مسئله اب آواری بر سر شهرها خواهد شد!.
نظرات شما عزیزان: