مسألۀ «وراثت» درباره بهشت و دوزخ
همچنانكه در بقيّۀ آياتي كه زمين به عنوان وراثت داده شده است، مطلب از همين قرار است؛ مثل آيۀ:
أَ وَ لَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الارْضَ مِن بَعْدِ أَهْلِهَآ أَن لَوْ نَشَآءُ أَصَبْنَـٰهُم بِذُنُوبِهِمْ. [60]
«آيا كساني كه زمين را بعد از ساكنان آن ارث بردند، ندانستند كه اگر ما بخواهيم، آنان را به گناهانشان ميگيريم و مأخوذ ميداريم؟»
و مانند آيۀ:
وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَـٰرِقَ الارْضِ وَ مَغَـٰرِبَهَا الَّتِي بَـٰرَكْنَا فِيهَا. [61]
«و ما به كساني كه چنين بودند كه مورد استضعاف قرار ميگرفتند، مشارق زمين و مغارب آنرا كه در آنها خير و بركت خود را قرار داده بوديم، به عنوان ارث داديم.»
آيا بهشت در زمين است؟
باري، بسياري از آيات ديگر بر همين نهج ايماءً و يا صراحةً دلالت دارند بر آنكه بهشت در روي همين زمين است؛ مانند آيۀ:
وَ سَيَعْلَمُ الْكُفَّـٰرُ لِمَنْ عُقْبَي الدَّارِ. [62]
«و بزودي كافران خواهند دانست كه عاقبت اين خانه از آنِ كيست؟»
و صريحتر، آيۀ:
وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَآءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقَامُوا الصَّلَو'ةَ وَ أَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَـٰهُمْ سِرًّا وَ عَلَانِيَةً وَ يَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولَـٰئِكَ لَهُمْ عُقْبَي الدَّارِ * جَنَّـٰتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَ مَن صَلَحَ مِنْ ءَابَآئِهِمْ وَ
أَزْوَ 'جِهِمْ وَ ذُرِّيَّـٰتِهِمْ وَالْمَلَائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِن كُلِّ بَابٍ * سَلَـٰمٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَي الدَّارِ. [63]
«و آن كساني كه به جهت جستجوي رضا و طلب وجه پروردگارشان شكيبائي و استقامت ميورزند، و اقامۀ نماز ميكنند، و از آنچه ما به آنها روزي دادهايم، در پنهان و آشكارا انفاق مينمايند، و با حسنات و نيكوئيها سيّئات و زشتيها را دفع و طرد ميكنند و از خود دور ميسازند؛ عاقبت اين خانه از آنِ آنهاست.
عاقبت اين خانه، بهشتهاي عَدْني است كه خودشان در آن داخل ميشوند و از پدرانشان و جفتهايشان و فرزندانشان هر كدام كه صلاحيّت داشته باشند داخل در بهشت عَدْن ميشوند، و فرشتگان از هر دري بر آنان وارد ميشوند و سلام خدا را بر آنان ميدهند، بدينگونه كه: سلام بر شما باشد، در پاداش آن استقامتها و شكيبائيها كه نموديد! پس چه خوب است عاقبت اين خانه!»
در اين آيه ملاحظه ميشود كه جَنَّـٰتُ عَدْنٍ را در توصيف عُقْبَي الدَّارِ آورده است، كه بَدَل و يا عطف بيان براي آن است. و در هرصورت مفادش آن ميشود كه عُقْبَي الدَّارِ، عاقبت اين خانه، همان بهشتهاي عدن است.
و چون ميدانيم كه تحقّق معناي دخول، مستلزم خروج فيالجملهاي ميباشد، بنابراين مَثَل اين كسانيكه داخل در بهشت ميشوند مَثل كساني است كه در زميني سكونت داشته باشند، و سپس در آنجا يك خانه براي سكونت خود بنا كنند، و پس از آن يك اطاق از اطاقهاي آنرا زينت كنند و داخل آن شوند. در اينصورت ميگويند: داخل در اين اطاق شدند؛ اطاقي كه در اين خانه، و خانهاي كه در اين زمين است.
پس دخول در بهشت، دخول در اوج بعد از حضيض، و ارتقاء بعد از كمالات است.
و بر اين مثابه آياتي ديگر در قرآن كريم وارد است، مانند:
قَالَ مُوسَی لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الارْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَـٰقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ. [64]
«موسي به قوم خود گفت: به خداوند استعانت جوئيد و شكيبائي كنيد! زيرا كه حقّاً زمين اختصاص به خدا دارد، كه به هريك از بندگانش بخواهد به عنوان ارث ميدهد؛ و عاقبت از آنِ متّقيان و پرهيزكاران است!»
و مانند:
تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَن كَانَ تَقِيًّا.[65]
«اينست آن بهشتي كه ما به هر يك از بندگان خود كه متّقي و پرهيزكار باشد، به ارث ميدهيم.»
و مانند:
وَ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ. [66]
«و اينست آن بهشتي كه به شما در پاداش و مزد كرداري كه انجامدادهايد، به عنوان وراثت ميرسد!»
در اينجا دو روايت وارد است كه وراثت را به گونهاي ديگر تفسير ميكند، ولي هيچيك از آنها منافاتي با وراثت زمين ندارد.
اوّل: در تفسير «مجمع البيان» از رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم وارد است كه:
مَا مِنْ أَحَدٍ إلَّا وَ لَهُ مَنْزِلٌ فِي الْجَنَّةِ وَ مَنْزِلٌ فِي النَّارِ؛ فَأَمـَّا الْكَافِرُ فَيَرِثُ الْمُؤْمِنَ مَنْـزِلَهُ مِنَ النَّارِ، وَالْمُؤْمِنُ يَرِثُ الْكَافِرَ مَنْزِلَهُ مِنَ الْجَنَّةِ. فَذَلِكَ قَوْلُهُ: أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ. [67]
«هيچكس نيست مگر آنكه براي او منزلي در بهشت است و منزلي در جهنّم؛ پس شخص كافر، منزل جهنّميِ مؤمن را از او به ارث ميبرد و شخص مؤمن، منزل بهشتيِ كافر را از او به ارث ميبرد. و اينست معناي گفتار خداوند: شما بهشت را در ازاء أعمالي كه بجاي آوردهايد، به عنوان ارث ميبريد.»
دوّم: در كتاب «ثواب الاعمال» صدوق، از پدرش از سَعد از احمد بن حسين از عثمان بن عيسي از بعضي از اصحاب خود، از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده است كه: خداوند هيچيك
از خلائق را نيافريده است مگر آنكه براي او منزلي در بهشت و منزلي در آتش خلق كرده است.
و چون اهل بهشت در بهشت سُكني گيرند و اهل آتش در آتش مسكن گزينند، يك منادي ندا ميكند كه: اي اهل بهشت! برخيزيد و به جهنّم نظر كنيد. بر ميخيزند و مُشرفِ بر آتش ميگردند، در اينحال منزلهاي آنان را در آتش به قدري بالا ميآورند كه همه ببينند، و سپس به آنها گفته ميشود: اين منزلهاي شما در آتش بود كه اگر هرآينه گناه خدا را مينموديد در آنها داخل ميشديد!
و اگر فرض كنيم كه كسي از شدّت سرور و خوشحالي بميرد، اهل بهشت از شدّت سرور و خوشحالي در آن روز بايد بميرند، چون خداوند چنين عذابي را از آنان برداشته است.
و سپس ندا ميكنند: اي جماعت اهل آتش! سرهاي خود را بلند كنيد و به منزلهاي خود در بهشت نظر افكنيد! آنان سرهاي خود را بلند ميكنند و به منزلهاي خود در بهشت نظر مياندازند و آن نعمتها را در آنجا ميبينند. و در اين حال به آنان گفته ميشود: اينست منازل شما در بهشت، كه اگر اطاعت خدا را ميكرديد داخل ميشديد.
و در اينصورت اگر فرض شود كه كسي از شدّت غصّه و اندوه بميرد، بايد در آنروز اهل جهنّم از شدّت غصّه و اندوه بميرند.
نظرات شما عزیزان: