امام هادی در تاریخ اهل سنت
امام هادی (علیه السلام) دهمین امام شیعیان و یکی از مظلومترین ائمه اطهار در بین این ذوات مقدسه است. ایشان در طول عمر چهل و یک ساله خود با شش خلیفه سفّاک و ظالم عباسی هم عصر بودند و از طرف آنها آزار و اذیتهای بسیاری متوجه ایشان میشد، اما با همه سختگیریها و مشکلاتی که در آن عصر، وجود داشت ایشان از همه لحظات مقتضی، استفاده وافی را برده و در جهت نشر و گسترش اسلام ناب و سیره آباء و اجداد طاهریشان قدمهای مؤثری برداشتند.
در منابع شیعه کتب زیادی در شأن و منزلت امام هادی (علیه السلام) چه به صورت عام و چه به صورت خاص، به رشته تحریر در آمده.
اما وقتی به منابع اهل سنت در رابطه با این وجود مقدس مراجعه میکنیم، خواهیم دید با وجود اذعان برخی از کبار اهل سنت نظیر خطیب بغدادی و سمعانی و... بر فضیلت علمی و الهی امام هادی (علیه السلام)، کمتر به تشریح این جایگاه پرداخته شده، و اکثراً به آوردن مختصری از نام و نسب و لقب و کنیه و اندکی فضائل بسنده کردهاند.[1]
با همه این وجود با تحقیق و بررسی دقیق منابع معتبره اهل سنت به خوبی میتوان فضائلی را در مورد امام هادی (علیه السلام) استخراج کرد که نشان میدهد ایشان در بین مردم، علماء و خلفای عصرشان دارای مقام و منزلتی بین نظیر در علم و عمل بودهاند. وقایعی مانند مناظرات و احتجاجات ایشان با علمای معاصر و همچنین اعترافات بزرگان، خلفاء و درباریان بر والایی جایگاه علمی و معنوی ایشان، شواهد خوبی بر این مدعاست.
احمد بن اسحاق یعقوبی در تاریخش مینویسد: «وكتب المتوكل إلى علي بن محمد بن علي الرضا بن موسى بن جعفر بن محمد في الشخوص من المدينة...وشخص يحيى ابن هرثمة معه حتى صار إلى بغداد، فلما كان بموضع يقال له الياسرية نزل هناك، وركب إسحاق بن إبراهيم لتلقيه، فرأى تشوق الناس إليه واجتماعهم لرؤيته.[2] متوكل نامهای به علی بن محمد بن علی الرضا بن موسی بن جعفر بن محمد (علیه السلام) نوشت و ایشان را از مدینه فراخواند... در این سفر یحی بن هرثمه (گماشته متوکل) حضرت را همراهی میکرد، هنگامی که در این سفر به جایی که نامش یاسریه بود رسیدند در آنجا پیاده شدند و منزل گزیدند، اسحاق بن ابراهیم (والی وقت بغداد) که برای ملاقات امام آمده بود مشاهده کرد، مردم زیادی را که برای دیدن امام به آنجا آمده بودند.» در این نقل یعقوبی از اجتماعی حرف میزند که مردم برای دیدن امام هادی (علیه السلام) شکل داده بودند و طبق قرائن موجود در کلام این ازدحام به طور ناگهانی و بدون اطلاع قبلی آنها از قدوم امام تشکیل شده بود، و الا اگر مردم از قبل متوجه حضور امام میشدند قضیه طور دیگری اتفاق میافتاد و این شوق و اشتیاق مردمی نسبت به حضور امام هادی (علیه السلام) خود نشانی از محبوبیت و شناخت مردم نسبت به جایگاه این امام همام است.
در رابطه با احتجاجات ایشان با علمای معاصر و شخصیتهای علمی نیز نقلهای فراوانی در منابع اهل سنت رسیده است، به عنوان مثال ابن جوزی در تذکرة الخواص بعد از اینکه از علمای سیره نقل میکند متوکل به خاطر بغض علی ابن ابی طالب (علیه السلام) امام هادی (علیه السلام) را از مدینه به سامرا احضار کرد، آورده است: «فاتفق مرض المتوكل بعد ذلك بمدة فنذر ان عوفي ليتصدقن بدراهم كثيرة فعوفي فسأل الفقهاء عن ذلك فلم يجد عندهم فرجا فبعث الى علي فسأله فقال يتصدق بثلاثة و ثمانين دينارا فقال المتوكل من اين لك هذا؟ فقال من قوله تعالى لَقَدْ نَصَرَكُمُ اَللّٰهُ فِي مَوٰاطِنَ كَثِيرَةٍ وَ يَوْمَ حُنَيْنٍ و المواطن الكثيرة هي هذه الجملة...فعجب المتوكل و الفقهاء من هذا الجواب.[3] متوکل به مریضی مبتلا شد پس نذر کرد اگر عافیت حاصل شود درهمهای کثیری (در راه خدا صدقه) بدهد، پس عافیت یافت و در رابطه با نذری که کرده بود از فقهاء سوال کرد (و چون تعداد درهمها مشخص نبود و معلوم نبود که لفظ کثیر به چه عددی انصراف دارد) فقهاء از جواب درماندند پس به دنبال علی بن محمد (علیهما السلام) فرستاد، ایشان فرمودند: هشتاد و سه دینار صدقه بده، متوکل (که از این جواب حیران شده بود) پرسید: این جواب را از کجا آوردی؟ ایشان فرمودند: از قول خداوند تعالی که فرمود: شما را در مواطن کثیرهای یاری کردیم و همچنین در روز جنگ حنین، و آن مواطن کثیره هشتاد و سه موطن بودهاند، پس متوکل و فقهاء حاضر در جلسه از این جواب متعجب شدند.»
پینوشت:
[1]. ابوسعد السمعانی، الانساب، حيدر آباد: مجلس دائرة المعارف العثمانية، ج 9 ص 303
[2]. احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت: دارالصادر، ج 1 ص 309
[3]. ابن جوزی، تذكرة الخواص من الأمة في ذكر خصائص الأئمة، قم: منشورات شریف الرضی، ص 322.
نظرات شما عزیزان: