عشق خدا قلعه ای است
محکم و امن و عظیم
هرکه در آن راه یافت
حفظ شد از ترس و بیم
هر که نیاید در آن
گم شود و جان دهد
قلعه عشق خدا
قدرت ایمان دهد
***
بابام می ره سر کار
بابام یه باغبونه
شب بوی باغ و گل رو
با خود می یاره خونه
کارش تو پارک شهره
درخت و گل می کاره
بابام به باغبونی
به گل، علاقه داره
منم به کار بابا
خیلی علاقه دارم
دلم می خواد که من هم
درخت و گل بکارم
***
قیچی ،شونه ،یه آینه
قیچی، شونه ،یه آینه
از تو کمد برداشتم
یواشکی یه گوشه
کز کردم و نشستم
بعدش با یک کمی آب
خیس کردم اون موهامو
هول هولکی خیلی زود
چیدم من چتریامو
صدای قرچ وقورچش
دلم را قلقلک داد
وقتی دیدم تو آینه
دلم به تاپ تاپ افتاد
پس چرا اینجوری شد؟!
چیکار کنم من حالا
وای که چقدر زشت شدم
چرا اینقدر رفت بالا ؟
وای چی بگم به مامان
اشکم حالا در میاد
چیکار کنم خدایا
تا این موها در بیاد ؟
***
مرغ قشنگم قدقدقدا می کنه
شاید داره منو صدا می کنه
دونه می خواد تا بخوره
برای من تخم بذاره
یه مشت دونه بر می دارم
برای مرغـم می پاشم
یه کاسه ی آب میارم
جلوی مرغم میذارم
اون می خوره آب و دونه
بعدش میره توی لونه
می خوابه قدقد می کنه
برای من تخم می کنه
***
نظرات شما عزیزان: