4- بهشت پاداش ایمان و عمل صالح است.
نساء/124- و من یعمل من الصالحات من ذکر او انثی و هو مومن فاولئک یدخلون الجنه و لا یظلمون نقیراً.
هر کس از مرد و زن کارهای شایسته کند و مؤمن باشد به بهشت درآید و به قدر رشته هسته خرمایی ستم نبیند.
اعراف /43-... و نودوا ان تلکم الجنه اورثتموها بما کنتم تعملون.
اهل بهشت را ندا کنند که این بهشت را به پاداش اعمالی که می کرده اید، به دست آورده اید.
قرآن مجید از مردمی که نماز را تباه کرده و پیرو هوسها شده اند، استثنایی نموده، می فرماید:
مریم /60- الا من تاب و امن و عمل صالحاً فاولئک یدخلون الجنه و لا یظلمون شیئاً.
مگر آنها که توبه کرده، ایمان آورده، کار شایسته کرده اند، آنها به بهشت درآیند و هیچ گونه ستم نبینند.
نساء/13-... ومن یطع الله و رسوله یدخله جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها...
و هر کس خدا و پیغمبر را فرمان برد خدا او را به بهشت هایی درآرد که جویها در آن روان است.
خطبه 166- الفرائض! الفرائض! ادوها الی الله تودکم الی الجنه.
واجبات را بجا آورید. واجبات را بجا آورید، آنها را برای خدا انجام دهید تا شما را به بهشت رساند.
خطبه 16-... الا و ان التقوی مطایا ذلل حمل علیها اهلها و اعطوا ازمتها فاوردتهم الجنه.
تقوی مانند شترهای رامی است که صاحبشان بر آنها سوار شده و مهارشان را به دست دارند و ایشان را به بهشت وارد می سازند.
خطبه 233- فان التقوی فی الیوم الحرز والجنه و فی غد الطریق الی الجنه.
تقوی در امروز پناه و سپر است و فردا راه بهشت.
نامه 27-... فمن اقرب الی الجنه من عاملها....
چه کسی به بهشت نزدیک تر است از کسی که کار بهشت کرده است؟
در وصیّتی، آن حضرت بعد از مراجعت از جنگ صفّین راجع به ما ترک و دارایی خویش چنین فرموده است:
نامه 24- هذا ما امر به عبدالله علی بن ابیطالب امیرالمومنین فی ماله ابتغاء وجه الله لیولجنی به الجنه و یعطینی به الامنه.
این است آنچه که بنده خدا علی بن ابیطالب پیشوای مؤمنین نسبت به دارایی خود دستور داده است برای خشنودی خدا و برای اینکه مرا به بهشت درآورد و آسودگی عطا فرماید.
بیان:
در قرآن و نهج البلاغه آیات و عبارات بسیار دیگری نیز به این مضمون وارد شده است که در تمام آنها، بهشت را تنها پاداش عمل صالح، تقوی، ترس از خدا، اطاعت خدا و رسول و امثال این عبارات که همه متضمن یک معنی است، قرار داده است و در هیچ مورد چیز دیگری را مانند انتساب به خاندان پیغمبر اکرم یا وصول به حق یا حضور در مقام جلالی که دسته یی ادّعا می کنند، موجب دخول بهشت ندانسته است.
5-خلقت آدم ابوالبشر
آل عمران /60- ان مثل عیسی عندالله کمثل ادم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون.
حکایت عیسی نزد خدا چون حکایت آدم است، وی را از خاک آفرید و بدو گفت باش! پس وجود یافت.
همچنین علی علیه السلام بعد از آنکه خلقت زمین و آسمان و خورشید و ماه و ستاره را تشریح می کند، می فرماید:
خطبه 1- ثم جمع سبحانه من حزن الارض و سهلها و عذبها و سبخها تربهً سنها بالماء حتی خلصت ولاطها بالبله حتی لزبت فجبل منها صورهً ذات احناء و وصول و اعضاء و فضول اجمدها حتی استمسکت و اصلدها حتی صلصلت لوقت معدود و اجل معلوم ثم نفخ فیها من روحه فمثلت انساناً ذا اذهان یجیلها و فکر یتصرف بها و جوارح یختدمها و ادوات یقلبها و معرفه یفرق بها بین الحق والباطل والاذواق والمشام والالوان والاجناس معجوناً بطینه الالوان المختلفه والاشباه الموتلفه والاضداد المتعادیه والاخلاط المتباینه من الحر والبرد والبله والجمود والمساءه والسرور....
سپس از زمین سنگلاخ و زمین هموار و کشتزار و شوره زار پاره خاکی فراهم آورد و آب بر آن ریخت تا پاکیزه شد و آن را با آب آمیخت تا به هم چسبید؛ آنگاه ازآن خاک آمیخته شکلی را که دارای دست و پا و اعضا و پیوستگی ها و گسستگی ها بود، بیافرید و آن را جمود داد تا از یکدیگر جدا نشود و محکم کرد به حدّی که صدا می کرد؛ سپس آن را گذاشت تا زمان معیّن و مدّت معلومی، پس آن گل خشکیده را جان بخشید و انسانی بوجود آمد دارای قوای مدرکه یی که آنها را جولان می داد و فکری که با آن در کارها تصرّف می کرد و اعضایی که خدمتگزارش بود و ابزاری که آنها را به حرکت می آورد و دارای معرفتی بود که میان حق و باطل و چشیدنی ها و بوییدنی ها و رنگها و جنسها تمیز می داد. سرشت او را از رنگهای گوناگون و مواد موافق و مختلف آمیخت از صفرا و بلغم و خون و سودا و اندوه و خوشحالی....
6- گمراهی های زمان جاهلیت
آل عمران /164- و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین.
همانا این مردم پیش از آمدن پیغمبر در گمراهی آشکاری بودند.
خطبه 94- بعثه والناس ضلال فی حیره و خابطون فی فتنه قد استهوتهم الاهواء واستزلتهم الکبریاء واستخفتهم الجاهلیه الجهلاء حیاری فی زلزال من الامر و بلاء من الجهل.
خداوند آن حضرت را مبعوث کرد هنگامی که مردم گمراه و سرگردان بودند و کورکورانه در فتنه و فساد قدم می نهادند و خواهشهای نفسانی خرد آنها را ربوده بود و خودبینی آنها را لغزانیده بود و نادانی بسیار ایشان را سبکسر نموده، در کار خویش سرگردان و پریشان بودند.
خطبه 187- بعثه حین لاعلم قائم و لا منار ساطع و لا منهج واضح.
خداوند حضرت رسول را مبعوث فرمود هنگامی که نه نشانه یی بر پا بود و نه روشنایی، نمایان و نه راه مستقیمی، آشکار.
خطبه 26- ان الله بعث محمدًا- صلی الله علیه و اله- نذیراً للعالمین و امیناً علی التنزیل و انتم معشر العرب علی شر دین و فی شر دار منیخون بین حجاره خشن و حیات صم تشربون الکدر و تاکلون الجشب وتسفکون دماءکم و تقطعون ارحامکم الاصنام فیکم منصوبه والاثام بکم معصوبه.
خداوند حضرت محمد(ص) را برانگیخت تا بیم دهنده جهانیان و امین قرآن باشد. شما ای گروه تازیان درآن هنگام دارای بدترین کیش و بدترین منزل بودید. میان سنگلاخ خشن و مارهای کر سکونت داشتید، آب لجن می نوشیدید و غذای خشن می خوردید و خون یکدیگر را می ریختید و از خویشاوندی بریده بودید. بت ها میان شما برپا و گناهان به شما پیچیده بود.
7- بهشت و نعمت هایش همیشگی است.
نساء/57و122- والذین امنوا و عملوا الصالحات سندخلهم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها ابداً....
کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، به بهشتهایی واردشان خواهیم ساخت که از زیر آنها جویها روان است و همیشه در آنجا می باشند....
خطبه 108- فاما اهل الطاعه فاثابهم بجواره و خلدهم فی داره حیث لا یظعن النزال و لا یتغیر لهم الحال.
اما خداوند، فرمانبرداران را در جوار خویش پاداش می دهد و در خانه خود، ایشان را جاودان نگه می دارد؛ ازآنجا خارج نشوند و تغییر حال نیابند.
رعد/35- مثل الجنه التی وعد المتقون تجری من تحتها الانهار اکلها دائم وظلها....
صفت بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده اند، این است که از زیر آن جویها روان است میوه و سایه آن همیشگی است.
خطبه 84-... لا ینقطع نعیمها و لا یظعن مقیمها و لا یهرم خالدها....
نعمت بهشت قطع نمی شود و مقیم در آن کوچ نمی کند و جاوید در آن پیر نمی شود.
8- خداوند برای هر چیزی مدتی قرار داده است.
انعام /2- هوالذی خلقکم من طین ثم قضی اجلاً و اجل مسمی عنده....
اوست که شما را از گل آفرید سپس مدتی مقرّر کرد و مدّتی نیز به نزد او معین است.
یونس /49-... لکل امه اجل اذا جاء اجلهم فلا یستاخرون ساعهً و لا یستقدمون.
برای هر امّتی، مدّتی معیّن است و چون مدّتشان به سر رسد نه ساعتی پس آیند و نه جلوتر روند.
رعد/2-... و سخر الشمس والقمر کل یجری لاجل مسمی.
خداوند خورشید و ماه را زیر فرمان گرفت که هر یک در مدتی معین سیر می کنند.
احقاف /3- ما خلقنا السموات والارض و ما بینهما الا بالحق و اجل مسمی.
ما آسمانها و زمین را با هر چه میانشان هست، جز به حق و برای مدّتی معیّن نیافریده ایم.
خطبه 82- و جعل لکل شیء قدراً و لکل قدر اجلاً و لکل اجل کتاباً.
خداوند برای هر چیز، اندازه یی و برای هر اندازه، مدّتی و برای هر مدّت، نوشته یی معیّن فرموده است.
بیان:
شیخ توسی در تفسیر آیه اول از قول شش نفر از مفسّرین نقل می کند که مدتی که خدا مقرّر کرده است، زمانی است که هر انسان در آن زمان زنده می شود و مدّت معیّنی که نزد خدا است، مراد زنده شدن در قیامت و بعث و نشور است. سپس می گوید ولی آنچه ما می گوییم این است که مدت اول زمان زنده شدن و مردن مردم است که بالفعل انجام می شود و مدّت دیگری که نزد خدا معیّن است، نسبت به کسانی است که پیش از آن زمان کشته می شوند یا به واسطه قطع رحم و امثال آن عمرشان کوتاه می شود.
و اما راجع به تعمیم و تخصیص متعلق این مدّت معیّن چنانکه ملاحظه می شود، نهج البلاغه مدّت معیّن را تعمیم داده و برای هر چیز دانسته است و قرآن مجید تنها برای انسان و کواکب و امتها تصریح نموده است، ولی ممکن است از آیه 3 سوره احقاف استفاده تعمیم کرد زیرا درآن آیه برای آسمان و زمین و آنچه میان این دو هست، مدت معیّن قرار داده شده است.(5)
نظرات شما عزیزان: