عدد انبيا و اصناف ايشان
به اسانيد معتبره از حضرت امام رضا و حضرت امام زين العابدين عليهما السّلام منقول است كه رسول خدا فرمود كه: حق تعالى صد و بيست و چهار هزار پيغمبر خلق كرده است كه من از همه گرامى ترم نزد خدا و فخر نمى كنم، و خلق كرده روح صد و بيست و چهار هزار وصى كه على نزد خدا از همه بهتر و گرامى تر است (1).
1- . خصال 641؛ امالى شيخ صدوق 196.
و به سند معتبر از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه: ابو ذر رضى اللّه عنه از رسول خدا پرسيد كه: خدا چند پيغمبر به خلق فرستاده است؟
فرمود كه: صد و بيست و چهار هزار پيغمبر؛ و به روايتى سيصد و بيست و چهار هزار پيغمبر.
پرسيد كه: چند نفر ايشان مرسلند؟
فرمود كه: سيصد و سيزده نفر.
پرسيد كه: چند كتاب فرستاده است؟
فرمود كه: صد و بيست و چهار كتاب؛ و به روايتى ديگر صد و چهار كتاب و به روايت اخير بر حضرت شيث پنجاه صحيفه فرستاده است، و بر حضرت ادريس سى صحيفه، و بر حضرت ابراهيم بيست صحيفه فرستاد، و چهار كتاب تورات و انجيل و زبور و فرقان.
پس فرمود كه: اى ابو ذر! چهار كس از پيغمبران سريانى بودند: آدم و شيث و اخنوخ -كه اسم او ادريس است، و اول كسى بود كه به قلم چيزى نوشت-و نوح؛ و چهار نفر از پيغمبران عرب بودند: هود و صالح و شعيب و پيغمبر تو؛ و اول پيغمبران بنى اسرائيل موسى و آخر ايشان عيسى بود، و ششصد پيغمبر در ميان ايشان بود (1)؛ و در روايت ديگر عدد پيغمبران بنى اسرائيل چهار هزار نيز وارد شده است (2)، و اول اوثق است.
و به سند معتبر منقول است كه حضرت صادق عليه السّلام فرمود به صفوان جمّال كه: اى صفوان! آيا مى دانى كه خدا چند پيغمبر فرستاده است؟
گفت: نمى دانم.
فرمود كه: صد و چهل هزار پيغمبر و مثل ايشان از اوصيا فرستاده است، با راستى گفتار و ادا كردن امانت و ترك دنيا، و هيچ پيغمبرى نفرستاده است بهتر از محمد مصطفى صلّى اللّه عليه و آله و سلم، و هيچ وصى نفرستاده است بهتر از وصىّ او امير المؤمنين (3).
مترجم گويد كه: اين عدد خلاف مشهور و خلاف احاديث معتبر ديگر است، و شايد تصحيفى از راويان شده باشد يا در آن احاديث بعضى از انبيا و اوصيا محسوب نشده باشد.
و به سندهاى معتبر از حضرت موسى بن جعفر و حضرت امام زين العابدين عليهما السّلام منقول است كه: هر كه خواهد با او مصافحه كند روح صد و بيست و چهار هزار پيغمبر، بايد كه زيارت كند قبر امام حسين عليه السّلام را در شب نيمۀ شعبان كه ارواح پيغمبران در اين شب از خدا مرخّص مى شوند براى زيارت آن حضرت، و پنج نفر اولو العزمند از پيغمبران كه:
نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمدند.
پرسيد: معنى اولو العزم چيست؟
فرمود كه: يعنى مبعوث گرديده بودند به مشرق و مغرب زمين و بر همۀ جن و انس (4).
1- . رجوع شود به اختصاص 264 و خصال 2/524.
2- . امالى شيخ طوسى 397؛ مجمع البيان 4/533.
3- . اختصاص 263، و در آن عدد پيغمبران يكصد و چهل و چهار هزار مى باشد.
4- . كامل الزيارات 179، و در آن به جاى امام موسى بن جعفر، روايت از امام جعفر صادق نقل شده است.
مترجم گويد كه: اين حديث دلالت مى كند بر آنكه موسى و عيسى مبعوث بر كافۀ خلق بوده اند، و احاديث ديگر دلالت مى كند بر آنكه ايشان بر بنى اسرائيل مبعوث بوده اند، و بعد از اين ان شاء اللّه مذكور خواهد شد.
و در اينكه اين پنج نفر اولو العزم بوده اند احاديث بسيار وارد شده است (1).
و در ميان عامه در اين باب خلاف بسيار است، و ظاهر اخبار و مشهور ميان اصحاب آن است كه اولو العزم پيغمبرانى اند كه شريعت ايشان نسخ كند شريعت پيغمبران گذشته را، چنانچه به سند موثق از حضرت امام رضا عليه السّلام (2)
1- . خصال 300؛ كافى 1/175؛ تفسير قمى 2/300.
2- . عيون اخبار الرضا 2/80؛ قصص الانبياء راوندى 277؛ علل الشرايع 122.
و به سند معتبر از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه: اولو العزم را براى اين اولو العزم مى گويند كه ايشان صاحب عزيمتها و شريعتها بوده اند، زيرا كه حضرت نوح مبعوث شد با كتابى و شريعتى غير شريعت آدم، پس هر پيغمبرى كه بعد از حضرت نوح بود بر شريعت و طريقۀ او بود و تابع كتاب او بود تا آنكه ابراهيم خليل صلوات اللّه عليه آمد با صحف و عزيمت ترك كتاب نوح، نه به آنكه او را انكار نمايد بلكه بيان اينكه آن شريعت منسوخ گرديده است و بعد از اين عمل به آن نبايد كرد؛ پس هر پيغمبرى كه در زمان حضرت ابراهيم و بعد از او بود همگى بر شريعت و منهاج و طريقۀ او بودند و به كتاب او عمل مى كردند تا زمان حضرت موسى كه تورات را آورد و عزم نمود بر ترك كردن احكام صحف؛ پس هر پيغمبرى كه در زمان حضرت موسى و بعد از او بودند، بر شريعت و منهاج او بودند و عمل به كتاب او مى كردند تا زمان حضرت عيسى كه انجيل را آورد و عزم كرد بر ترك شريعت موسى و طريقۀ او؛ پس هر پيغمبرى كه در ايّام حضرت عيسى و بعد از او بودند، بر شريعت و منهاج و كتاب او بودند تا زمان پيغمبر ما محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلم، پس اين پنج نفر اولو العزمند و بهترين انبيا و رسلند، و شريعت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلم منسوخ نمى گردد تا روز قيامت، و پيغمبرى بعد از آن حضرت نيست، و حلال او حلال است تا روز قيامت و حرام او حرام است تا روز قيامت، پس هر كه بعد از آن حضرت دعوى پيغمبرى كند يا بعد از قرآن كتابى بياورد و دعوى كند كه از جانب خداست، پس خون او مباح است براى هر كه از او بشنود اين را (1).
و در حديث معتبر از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام منقول است كه: اولو العزم را از براى اين اولو العزم گفته اند كه عهد كردند بر ايشان در باب محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلم و اوصياى او بعد از آن حضرت و حضرت مهدى صلوات اللّه عليه و سيرت او، پس اجماع نمود عزمهاى ايشان بر اينكه اينها چنين است و اقرار تمام كردند به اين، و حضرت آدم اين عزم و اهتمام كه ايشان كردند نكرد، لهذا خدا فرمود وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً (2).
فرمود كه: عهد نمود بسوى او در باب محمد و ائمۀ بعد از او، پس ترك كرد او را و در باب ايشان عزمى نبوده كه ايشان چنينند (3).
و على بن ابراهيم در تفسيرش ذكر كرده كه: معنى اولو العزم آن است كه ايشان سبقت گرفته اند بر پيغمبران بسوى اقرار به خدا، و اقرار كرده اند به هر پيغمبرى كه پيش از ايشان و بعد از ايشان بوده و خواهد بود، و عزم كرده اند بر صبر كردن بر تكذيب و آزار امّتهاى خود (4).
و به سند معتبر منقول است كه: مردى از اهل شام از حضرت امير المؤمنين سؤال نمود از پنج نفر از انبيا كه به عربى سخن گفته اند؟
فرمود: شعيب و هود و صالح و اسماعيل و محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلم اند.
و پرسيد از آنها كه از پيغمبران كه ختنه كرده مخلوق شدند؟
فرمود كه: آدم و شيث و ادريس و نوح و سام بن نوح و ابراهيم و داود و سليمان و لوط و اسماعيل و موسى و عيسى و محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلم.
پرسيد كه: كدامند آنها كه از رحم كسى بيرون نيامده اند؟
1- . كافى 2/17.
2- . سورۀ طه:115.
3- . علل الشرايع 122؛ تفسير قمى 2/66.
4- . تفسير قمى 2/300.
فرمود: آدم و حوّا و گوسفند ابراهيم و عصاى موسى و شتر صالح و خفّاش كه حضرت عيسى ساخت و زنده كرد و پريد به اذن خدا.
و پرسيد كه: كدامند شش نفر از پيغمبران كه هر يك از ايشان دو نام دارند؟
فرمود: يوشع بن نون كه ذو الكفل است، و يعقوب كه او اسرائيل است، و خضر كه او تالياست (1)، و يونس كه او ذو النون است، و عيسى كه او مسيح است، و محمد كه او احمد است (2).
مترجم گويد كه: اتحاد ذو الكفل و يوشع خلاف مشهور است و بعد از اين مذكور خواهد شد.
و در روايت ديگر منقول است كه: پادشاه روم از حضرت امام حسن بن على عليهما السّلام پرسيد: كدامند آن هفت چيزى كه از رحم بيرون نيامده اند؟
فرمود كه: آدم، و حوّا، و گوسفند ابراهيم، و ناقۀ صالح، و مارى كه شيطان را داخل بهشت كرد براى اضرار به حضرت آدم، و كلاغى كه خدا فرستاده قابيل را تعليم نمايد كه چگونه هابيل را دفن كند، و شيطان لعنه اللّه (3).
و به سند معتبر از امام محمد باقر عليه السّلام منقول است كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: اول وصيّى كه به روى زمين آمد هبة اللّه پسر حضرت آدم بود، و هيچ پيغمبرى از پيغمبران گذشته نبود مگر آنكه او را وصى بوده است، و پيغمبران صد و بيست و چهار هزار نفر بودند كه پنج نفر اولو العزمند: حضرت نوح عليه السّلام و حضرت ابراهيم عليه السّلام و حضرت موسى عليه السّلام و حضرت عيسى عليه السّلام و حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلم. و على ابن ابى طالب عليه السّلام نسبت به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم به منزلۀ هبة اللّه بود نسبت به آدم و وصىّ او بود و وارث جميع اوصيا و جميع گذشتگان بود، و محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلم وارث علم جميع پيغمبران و مرسلان بود (4).
1- . در علل الشرايع و عيون اخبار الرضا «ارميا» ، و در خصال «حلقيا» آمده است.
2- . علل الشرايع 594؛ عيون اخبار الرضا 1/242.
3- . خصال 353؛ تفسير قمى 2/271.
4- . بصائر الدرجات 121.
نظرات شما عزیزان: