تصمیم گیری در عربی
در زبان عربی رایجترین معادل تصمیم گیری «قرار» است. مثلاً به تصمیم گیری میگویند «إتخاذ قرار» و به تصمیم جمعی میگویند «قرار جماعی».
جالب اینجاست که در زبان حقوقی کشور خودمان هم این اصطلاح به همین معنا به کار میرود. مثلاً وقتی میگویند «قرار منع تعقیب» یعنی قاضی تصمیم نهایی را گرفت که این فرد تحت تعقیب نباشد (همانطور که میدانید زبان حقوقدانها – تقریباً در همهجای دنیا – کمی پیچیده است و جوری میگویند که به سادگی متوجه نشوید تحت تعقیب هستید یا نیستید و ناچارید از وکلای متخصص برای فهم این که دقیقاً چه شده، کمک بگیرید).
اصطلاح «با خودم قرار گذاشتم که این کار را بکنم یا آن کار را نکنم» هم از همین جنس است. ما قرار عربی را به عنوان معادل کلمهٔ تصمیم به کار میبریم.
تفکیک تصمیم گیری و حل مسئله
حالا که میدانید تصمیم گیری به چه معناست، تشخیص این موضوع برایتان سخت نیست که تصمیم گیری آخرین مرحلهٔ حل مسئله است. وقتی کسی میگوید میخواهم برای بهبود مهارت تصمیم گیری وقت بگذارم، منظورش – قاعدتاً – این است که میدانم چه گزینههایی دارم و میخواهم قدرت ارزیابی و انتخاب خود را افزایش دهم.
کسانی مثل دنیل کانمن، هوارد رایفا و هربرت سایمون هم که از بزرگان و صاحبنظران تصمیم گیری در روانشناسی و اقتصاد هستند، در اغلب نوشتههای خود فرض میکنند که ما گزینههای مختلف را میدانیم. آنها فقط میکوشند در انتخاب بهترین گزینه کمک کنند و بهترین شیوه تصمیم گیری را به ما بیاموزند. یا در سطح تخصصیتر، ویژگیهای تصمیم گیری اختلافی را به ما بیاموزند. مباحثی مثل خطاهای شناختی و اشتباهات قضاوت و تصمیم گیری هم همگی از این جنس هستند.
اگر شما در این زمینه مشکل کمتری دارید و چالشتان این است که اصلاً نمیدانید مسئلهتان چیست و چه راهحلهایی ممکن است وجود داشته باشد، بهتر است برای بحث مهارت حل مسئله وقت بگذارید.
ما هم با توجه به همین تفاوت، دو درس مهارت تصمیم گیری و مهارت حل مسئله را در متمم جدا کردهایم تا پیگیری و یادگیری درسها برای شما آسانتر باشد:
1.تفاوت دقیق تصمیم گیری و حل مسئله
اینکه تصمیم گیری یک مهارت عمومی است و حل مسئله علاوه بر مهارت تعریف مسئله و تسلط بر فرآیند حل مسئله، نیازمند تخصص در حوزه بروز مسئله هم دارد، نکته جدیدی بود که قبل از این با آن مواجه نشده بودم یا به آن فکر نکرده بودم. یعنی صرفا دانستن و تسلط بر مهارت حل مسئله کافی نیست و ما باید بر روی حل مسائلی تمرکز کنیم که در آن تخصص داریم.
اما مهارت تصمیم گیری که انتخاب یک گزینه از بین سایر گزینههاست، یک مهارت عمومی است. چه اینکه تصمیم سازی کاری تخصصی است و تصمیم گیری شاید برعهده تصمیم ساز و حل کننده مسئله نباشد.
پس گمان میکنم بتوانیم بگوییم که حل مسئله نیاز به تخصص+مهارت حل مسئله دارد و تصمیم گیری هم به مهارت تصمیم گیری+و جایگاه و مسئولیت تصمیم گیر نیاز دارد. حل کننده مسئله کسی است که مرزها و عنوان مسئله و گزینههای پیش رو را ارائه و تجزیه و تحلیل میکند. تصمیم گیر هم کسی است که با اطلاعات ارائه شده از سوی حل کنندگان مسئله، تصمیم قاطع اتخاذ میکند.
استفاده از صفت "قاطع" (تصمیمی که قطع میکند) برای تصمیم گیر هم به نظر میرسد اشاره به همان "بریدن" یا معنی ریشه کلمه decide در لاتین اشاره دارد.
2.مقرر شد....تصمیم بر این شد
در نوشتن صورت جلسات سازمانی، حداقل هفتهای 20 یا 30 بار از واژه "مقرر شد" یا "قرار بر این شد" استفاده میکنم و اسناد صورتجلسات را تایپ یا به صورت دستی پاکنویس میکنم. امروز از این درس یاد گرفتم که مقرر شد یعنی تصمیم بر این شد. پس شاید بهتر باشد به جای نوشتن این کلمه و استفاده از این عبارت از عبارت "تصمیم بر این شد" یا "تصمیم جمعی بر این شد" استفاده کنم. هرچند هردوی اینها ریشه فارسی ندارند.
شاید هم از عبارات فارسی مانند "بر این شد" یا "اراده جمعی بر این شد" استفاده کنم.
نظرات شما عزیزان: