طبقهبندی را اولینبار در سال ۱۳۹۱ در کتاب «موفقیتشناسی» و همچنین سال ۱۳۹۷ در کتاب «موفقیتشناسی اقتصادی در راستای حمایت از تولید داخلی» مطرح کردم که این کتاب در سال ۱۳۹۸ بهعنوان کتاب برتر واحد علوم و تحقیقات برگزیده شد. در ادامه متن این یادداشت را میخوانید.
در این یادداشت به موارد ذیل پرداخته شده است:
- اهمیت تعریف لغوی و اصطلاحی کلمات
- تعریف عام علم
- تعریف خاص علم
- بخشهای مختلف علم
- تقسیمبندی علم از لحاظ ماهیت
- تعریف علم حضوری
- تعریف علم حصولی: علوم تجربی (شامل علوم انسانی و علوم اجتماعی)، علوم عقلی و علوم نقلی
- تعریف شناخت علمی
- هدف تولید علم
- اهمیت علم
- بررسی انواع علم در قرآن
- بررسی واژه علم در قرآن (مفهوم خاص و مفهوم عام)
- هدفدار بودن علم در قرآن
اهمیت تعریف لغوی و اصطلاحی کلمات
زمانی که محقق قصد دارد درباره یک موضوعی تحقیق کند، در مرحله اول باید یک تعریف دقیق از آن ارائه نماید تا بتواند به نتیجه صحیح دست یابد. البته معمولا در علومانسانی بهدلیل چندوجهی بودن انسان و نگرشهای مختلف افراد، تعاریف زیادی برای مفاهیم مطرح میشود که همین امر باعث اختلاف نظر و یا بهوجود آمدن مکتبهای مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و… شده است.
حال در این یادداشت ضمن تفکیک و تعریف علم به عام و خاص، یک بخشبندی ساختاری و محتوایی از آن ارائه کردهام و در نهایت با تفسیر علم در قرآن، هدفدار بودن علم نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
علم چیست؟
علم در لغت: یعنی دانستن، دانش (دانایی، فضل) و میتوان هرگونه معرفت وآگاهی (اطلاع، خبر) را علم محسوب کرد.
تعریف عام علم: اگر بخواهیم بهصورت کلی و عام به معنی علم توجه کنیم به همه دانستنیهای انسان صرف نظر از طبیعت و نوع آنها علم گفته میشود. در این صورت عالم در برابر جاهل و دانستن در برابر نداستن قرار میگیرد. مانند این که فردی میگوید من به فلان اتفاق علم دارم، یعنی از آن اتفاق خبر و آگاهی دارم. (در این حالت معادل لاتین علم Knowledge میشود.)
تعریف خاص علم: علم در تعریف خاص، نامی است که به بخشی از شناخت یا معرفت انسان دادهاند و منحصرا به آگاهیها و دانستنیهایی اطلاق میشود که از روشهای مخصوص، منطقی، منظم و مشخص (عقلی، آزمایش و تجربه) بهدست میآید و بر تجربیات مستقیم حسی مبتنی هست، بهطوری که تکرار آن تجارب و آزمونها در عمل نتیجه واحدی برای همگان داشته باشد که میتوان از مفهوم خاص علم به علم حصولی رسید. مانند: فیزیک، شیمی، ریاضیات و… از این لحاظ همه دانشها و معرفتها علم نیستند، بلکه با شرایط ویژه ای (طی کردن فرایند علمی تحقیق) علم خوانده میشوند. علم شناختی است که از احتمال به دور است و به قطعیت نزدیک است. سایر انواع معرفت از این قاطعیت بهره قابلی ندارند. در این روش عالم کسی است که به روش علمی مجهز است. (در این حالت معادل لاتین علم Science میشود.)
بخشهای مختلف علم چیست؟
هر علمی با علوم دیگر از لحاظ (هدف، موضوع و روش) تمایز دارد و میتوان با همین معیارها علوم مختلف را از یکدیگر شناسایی نمود:
۱- هدف: نظری و عملی
۲- موضوع: شاخههای مختلفی میتواند داشته باشد و از لحاظ حدود نیز میتوان به (خرد و کلان) تقسیمبندی نمود.
۳- روش: تقریبا اصول روش تحقیق همه علوم یکی است ولی در «مرحله تجربه» با هم متفاوت هستند به فرض در علوم طبیعی از روش (آزمایشی) استفاده میشود و در علوم انسانی از روشهای (مشاهدهای) استفاده میشود که خود بر دو نوع است: روشهای (توصیفی) و روشهای (سندی) که هر کدام نیز وسیله و شیوه خاص خود را دارند.
علم از لحاظ ماهیت چند دسته هست؟
علم را از نظر ماهیت می توان به دو دسته تقسیم کرد:
۱-علم حضوری: علمی است که در ذهن انسان مخفی است و بدون واسطه چیزی برای انسان آشکار میشود. مثل: شادی، غم، کینه، ترس، محبت و… (علم شهودی نیز با علم حضوری به دست میآید؛ مانند: علوم پیامبران علیهالسلام و عرفا که با وحی و الهامات الهی و غیر الهی است. البته وحی کننده در معنای عام آن میتواند خداوند باشد یا غیر او و از جمله شیطان. همچنین وحی گیرنده نیز میتواند انسان یا غیر انسان باشد. خداوند در قرآن، از وحی خود به زنبور عسل هم خبر داده است (قرآن، نحل: ۶۷). قابل ذکر است که وحی در معنای خاص آن، نوعی شناخت شهودی بوده است که از طرف خداوند برای هدایت آدمیان به پیامبران اعطاء شده است. به این معنای خاص وحی تشریعی نیز میگویند).
۲-علم حصولی: علم به خارج است که باید درباره آن تحقیق کرد تا تایید شوند. یعنی بهواسطه چیزی برای انسان آشکار میشود. مانند: الف- علوم تجربی، ب- علوم عقلی ج- علوم نقلی که در ادامه بهطور تفصیلی توضیح داده شده است.
الف- علوم تجربی: از طریق مشاهده، تجربه و آزمایش حاصل میشوند که خود دو قسم است:
علوم انسانی: جامعهشناسی، روانشناسی، اقتصاد و…
علوم طبیعی: فیزیک، شیمی، زیستشناسی و…
نکته۱: به فرض اقتصاد از شاخههای علوم اجتماعی است و علوم اجتماعی نیز بخشی از علوم انسانی است که در ادامه توضیخ داده شده است.
نکته۲: قابل ذکر است که موضوع علوم انسانی کنشهای انسانی و موضوع علوم اجتماعی کنشهای اجتماعی انسان است. بنابراین، موضوع علومانسانی عامتر از موضوع علوماجتماعی است. در نتیجه علوماجتماعی بخشی از علوم انسانی محسوب میشود و همه فواید علومانسانی را داراست.
نکته۳: موضوعات علوم طبیعی، پدیده های جهان طبیعی است. موضوع علوم طبیعی موجودات طبیعی است. علوم طبیعی، قوانین طبیعت و موجودات طبیعی را شناسایی میکنند. مثلا زیستشناسی درباره موجودات زنده بحث میکند و موجود زنده را دارای ویژگیهایی مانند حرکت، تغذیه و رشد میداند. در علوم انسانی کنش انسان چون با اراده و آگاهی انسان انجام میشود دارای هدف و معنای خاصی است و به همین دلیل شناخت آن بدون فهم و معنای آن ممکن نیست. اما پدیده های طبیعی مستقل از معانی و اهدافی هستند که انسانها در نظر میگیرند؛ یعنی به تصمیم و اقدام انسانها وابسته نیستند. بنابراین شناخت آنها نیز مستقل از اهداف و اغراض انسانها است.
تعریف علوم انسانی: هر علمی درباره موضوعی خاص بحث میکند؛ و به همین دلیل، بسیاری از دانشمندان تفاوت علوم را به تفاوت موضوع آنها دانستهاند و بر این اساس، میتوان گفت علوم انسانی به علومی گفته میشود که موضوع آنها «کنش انسانی است»؛ یعنی، درباره کنشهای انسانها و آثار و پیامدهای آنها بحث میکند.
تعریف علوم اجتماعی: هر علمی، از جهات مختلف، با علوم دیگر تمایز دارد؛ مانند موضوع، هدف و روش. علوم اجتماعی را نیز با همین معیارها از دانشها و علوم دیگر میتوان بازشناخت. علوم اجتماعی را میتوان شناخت کنش اجتماعی انسان و پیامدهای آن تعریف کرد. این تعریف علاوه بر آن که کنش اجتماعی انسان را دربر میگیرد، پدیدههای اجتماعی دیگر از جمله نظامهای خرد و کلان اجتماعی را نیز شامل میشود. در واقع علوم اجتماعی را میتوان علم به پدیده ها و واقعیتهای اجتماعی نیز تعریف نمود.
تعریف کنش انسانی: فعالیت انسان با فعالیت موجودات دیگر تفاوت دارد. به فعالیتی که انسان انجام میدهد «کنش انسانی» میگویند.کنش انسانی با اراده و آگاهی انسان انجام میشود، یک نویسنده یا هنرمند با آگاهی و اراده مینویسد یا اثر هنری خلق میکند. از این تعریف مشخص میشود، بسیاری از فعالیتهایی که در بدن انسان نیز انجام میگیرد، کنش انسانی نیستند؛ مانند: ضربان قلب آدمی یا رشد سلولهای بدن؛ زیرا اینگونه فعالیتها با اراده و آگاهی انسان انجام نمیشوند. از انواع کنش انسانی میتوان به کنش درونی مانند ادراک و تفکر و کنش بیرونی مانند راه رفتن ونشستن اشاره کرد.
تعریف کنش اجتماعی: ما به دوست خود سلام میکنیم؛ یا پاسخ سلام او را میدهیم. با ورود معلم به کلاس درس از جا بر میخیزیم. هنگام ورود به کلاس یا سوار شدن به اتوبوس حق تقدم را رعایت میکنیم و به هم تعارف میکنیم.کنشهایی که با توجه به دیگران انجام میدهیم «کنش اجتماعی» خوانده میشود.کنش اجتماعی نوعی کنش انسانی است. پیش از این گفتیم کنش انسانی آگاهانه و ارادی است. اجتماعی بودن کنش به این است که آگاهی و اراده آدمی ناظر به دیگران و ویژگیها و اعمال آنهاست. لباس پوشیدن شما در منزل با بیرون از منزل متفاوت است؛ زیرا شما در پوشیدن لباس، به نظر دیگران درباره خودتان اهمیت میدهید. آدمی برای آواز خواندن خیابان را انتخاب نمیکند؛ چرا که احتمال میدهد دیگران به او اعتراض کنند. از این رو شاید در جایی آواز بخواند که کسی نباشد؛ یا موقعیت خوبی برای آواز خواندن باشد. اینها مواردی از کنشهای اجتماعی هستند. همچنین بالا رفتن فردی از دیوار خانه دیگران، حتی اگر کسی در خیابان نباشد و او را نبیند یک کنش اجتماعی است.
ب- علومعقلی: که خود بر دو قسم است:
علوم ریاضیات و منطق: (قابل ذکر است تا قبل برتراند راسل ، گمان میشد ریاضیات اصل منطق است ولی او ثابت کرد که منطق ، اصل ریاضیات است).
علوم راجع به واقع: یعنی فلسفه که شامل فلسفه مضاف (مانند فلسفه اخلاق، فلسفه تاریخ و..) و فلسفه های غیر مضاف مانند (متافیزیک و…)
ج- علوم نقلی: مانند علم تاریخ، لغت و… که در آنها از نقل استفاده میشود.
نظرات شما عزیزان: