مقدمه
قرآن مجید انسان را صاحب عقل و شعور، دارای ارادهی نافذ و اختیار معرفی میکند، انسانی که با اراده خویش میتواند به مقامات عالیهای که به عنوان سعادت و کمال برای وی از جانب حضرت حق مشخص گردیده، نایل شود.
در این راستا خداوند، سعادت حقیقی انسان را در گرو ایمان و عمل معرفی نمود، ایمانی که حقیقت وی در دلها ظهور میکند و عینیت مییابد و با اعضاء و جوارح به صورت انجام اعمال متناسب و شایسته با آن نمودار میگردد و از اینرو حقیقت ایمان با اعمال متناسب با آن رقم خورده است و به همین جهت است که قرآن کریم در اغلب موارد ایمان را با عمل صالح ذکر میکند و آندو را کنار همدیگر قرار میدهد.
در قرآن و روایات اهل بیت (عليهالسلام) ایمان بدون عمل و عمل بدون ایمان هرگز پذیرفته نیست و در حقیقت در فرهنگ اهل بیت (عليهالسلام) ایمانی که عمل ندارد، ایمان خوانده نشده و عملی که از پشتوانه ایمان به خدا برخوردار نباشد، مورد توجه حضرت حق قرار نمیگیرد.
تقارن بین بین ایمان و عمل صالح را شاید بتوان از به صورت هم تصویر کرد. همانطور که ایمان از یک طرف با خدا مربوط است و از طرف دیگر با مخلوق او، اعمال صالح انسان نیز از یک سو انسان را به مقام شامخ قرب الهی نزدیک میسازد و از طرف دیگر موجب حصول برکات و منافع برای عبد می شود.
محقق در این نوشتار کوشیده است شمهای از معارف بلند و عمیق فرهنگ اهل بیت (عليهالسلام) درباره ایمان و عمل صالح و رابطه میان آنها را به تصویر بکشد و امید است در درگاه حضرت حق مورد توجه قرار گرفته و مورد استفادهی محققین قرار گیرد.
چیستی ایمان
الف) ایمان در لغت
ایمان در یک استعمال به معنای «گرویدن، و عقیده داشتن»[1] آمده است. در برخی موارد دیگر ایمان به معنای «تصدیق» نیز استعمال شده است همچناکه فراهیدی[2] و این منظور[3] بر این باورند. علامه طباطبائی (ره) نیز آن را استقرار اعتقاد در قلب معنا نموده است[4]. لکن قرآن کریم، ایمان به معنای صرف اعتقاد را تأیید نمیکند بلکه بهترین معنای آن همان «تسلیم» است.[5] به همین جهت است که حضرت امیر(عليهالسلام) نیز حقیقت ایمان را تسلیم در مقابل خداوند دانسته و میفرماید:
«أصل الإیمان حسنُ التسلیم لأمرالله.»[6] «اصل و حقیقت ایمان عبارت است از حسن تسلیم در برابر امر الهی است.»
ایمان در اصطلاحی خاص، به پیروی و تصدیق پیامبر خاتم اطلاق شده است همچنانکه راغب اصفهانی مینویسد:
«ایمان گاهی استعمال میشود برای شریعتی که محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آورده و هر کس در آن شریعت داخل شود در حالی که اقرار کننده به وحدانیت خدا و نبوت آن باشد ... این با سه امر تشکیل میشود، تحقیق بالقلب، اقرار با زبان و عمل با اعضاءو جوارح.» [7]
فرق بین اسلام و ایمان
با توجّه به معنایی که از ایمان گذشت پی میبریم که میان «اسلام» و «ایمان» تفاوت است. «اسلام» گفتار و اقرار به زبان است اما «ایمان» غیر از اینها یک امر و اعتقاد درونی و قلبی است. قرآن در این باره میفرماید: «اعراب گفتند: ما ایمان آوردیم، بگو شما ایمان نیاوردید ولی بگویید اسلام آوردیم!» [8]
حضرت امام محمد باقر (عليهالسلام) در ذیل همین آیه میفرمایند:
«اسلام ایمان را در برنمیگیرد ولی ایمان، اسلام را در خودش جای میدهد و این دو در قول و فعل قابل جمعاند همانطوری که کعبه مسجد خوانده میشود ولی هر مسجد کعبه گفته نمی شود بنابراین، ایمان «اسلام را شریک است ولی اسلام ایمان را دربرنمیگیرد»[9]
از این آیت و روایت بخوبی فهمیده میشود که میان اسلام و ایمان عموم و خصوص مطلق برقرار است؛ هر ایمانی اسلام است ولی هر اسلامی، ایمان نیست.
علامه طباطبائی (ره) مینویسد:
«ایمان معنایی است قائم به قلب و از قبیل اعتقاد است و اسلام معنایی است قائم به زبان و اعضاء چون کلمه اسلام تسلیم شدن و گردن نهادن است. تسلیم شدن زبان به این است که شهادتین را اقرار کند و تسلیم شدن سایر اعضاء به این است که هرچه خدا دستور میدهد، ظاهراً انجام دهد. حال چه اینکه واقعاً و قلباً اعتقاد به حقانیت آنچه زبان میگوید داشته باشد و چه نداشته باشد... .»[10]
سیمای ایمان در قرآن کریم
قرآن که کلام خدا و وحی است، بالغ بر 530 مورد درباره «ایمان» و دیگر مشتقات آن به گفتگو پرداخته است و این خود نشانهی عظمت ایمان و اهمیّت والای آن در زندگی انسان در دنیا و آخرت میباشد. در ادامه به برخی از این آیات اشارهای خواهیم داشت:
1- زیبا جلوه دادن ایمان در قلوب مؤمنان
این خداوند است که ما را نسبت به خودش به شکل زیبا جلوه داده و ایمان به خود را برای قلوب ما پسندیده قرار داده است:
«وَ لَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْايمَانَ وَ زَيَّنَهُ فىِ قُلُوبِكم»[11] «ولیکن خداوند ایمان را محبوب شما کرد و در دلهایتان زینت داد...»
«محبوب کردن ایمان در دل مؤمنین به این معناست که خدای تعالی ایمان را به زیوری آراسته که دلهای شما را به سوی خود جذب میکند به طوری که دلهای شما به آسانی دست از آنها برنمیدارد و از آن رو به سوی چیزهای دیگر نمیکند.»[12]
2- رابطه ایمان و صبر در راه خدا
«یَا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوُا اصبِروُا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا.»[13] «ای اهل ایمان در کار دین صبور باشید و یکدیگر را با صبر و استقامت سفارش کنید»
«صابروا» عبارت است از اینکه جمعیتی باتفاق یکدیگر اذیتها را تحمل کنند و هر یک صبر خود را به صبر دیگری تکیه دهد و در نتیجه برکاتی که در صبر است، دست به دست هم دهد و تأثیر صبر بیشتر گردد. و هم این معنا در فرد محسوس است و هم در اجتماع، چون باعث میشود که تک تک افراد نیروهای یکدیگر را به هم وصل کنند و همه نیروها یکی شود.»[14]
این رابطه برای این است که جاده به سعادت حقیقی دنیا و آخرت خود برسد و بایستی این رابطه در تمام شئون زندگی حاکم باشد.
تفسیر نورالثقلین از تفسیر علی بن ابرهیم نقل میکند: «اصبروا علی المصائب، صابروا علی الفرائض و رابطوا علی الأئمة»[15] «در برابر مشکلات و سختیها صبر کن بر فرایض هم دیگران را سفارش صبر کنید و با ائمّه خودتان رابطه برقرار کنید.»
3- ایمان حیات بخش جانها
یکی از ثمرات مهم ایمان برای مؤمنان زنده کردن جانهای آنها و دمیدن حیاتی مجّدد در قلوب آنهاست. خداوند خطاب به مؤمنان می فرماید:
«یا ایّها الدینَ آمنوُا استَجیبُوا لله و لرسوله إذا دعاکم لما یُحیِیکُم.»[16] «ای کسانی که ایمان آوردهاید، هرگاه خدا و رسولش شما را به چیزی که حیاتبخش شماست، دعوت میکنند، بپذیرید.»
4- ذکر مدام الهی وظیفهی مؤمنان
یک از شاخصههای ایمان ذکر خدا است: انسان مؤمن خدا را باید بسیار زیاد یاد کند. همین ذکر می تواند ایمان را تقویت بخشد و بر نورانیّت آن در دل مؤمن بیافزاید. از همین روست که خداوند مؤمنان را به تداوم ذکر و زیاد به یاد خدا بودن در همهی احوال امر کرده و میفرماید:
: «يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اذْكُرُواْ اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا»[17] «ای کسانی که ایمان آوردید، خدا را بسیار یاد کنید.»
از امام باقر (عليهالسلام) روایت شده است:
«معنایی ذکر در همه جا و همه حال این نیست که انسان فقط سبحان الله و الحمدلله و لا اله الالله و الله اکبر بگوید، این ذکر نیز از آن ذکر الهی است، مرا از ذکر گفتن در همه جا و همه حال این است که درباره واجبات و محرّمات خدا رعایت کنی و در رابطه با آنها کوتاهی نکنی.»[18]
5- ایمان و عاقبت اندیشی
انسان مؤمن عاقبت و ژرف اندیش است و همه چیزها را با توجه به آثار و پیامدهای آن مورد لحاظ قرار می دهد. ایمان انسان را آینده بین میکند و باعث می شود انسان نسبت به اعمال و رفتار خویش مواظبت و مراقبت بیشتری داشته باشد. خداوند مؤمنان را مورد خطاب قرار داده و می فرماید:
«يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ لْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ»[19] «ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا بترسید و هر انسانی باید منتظر اعمالی که از پیش فرستاده باشد.»
6- ایمان و نصرت الهی
قرآن مجید یکی از شاخصههای ایمان را نصرت و یاری خدا معرفی میکند: «يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ كُونُواْ أَنصَارَ اللَّهِ» «ای کسانی که ایمان خدا آوردید، یاور خدا باشید.»
در اینجا منظور از یاری خدا، یاری کردن دین خدا و پیامبرش است چراکه در ادامه آیه خداوند به گفتهی پیامبر خویش حضرت عیسی(عليهالسلام) استشهاد می کند که خطاب به حواریّون فرمود:« من انصاری الی الله» از اینرو کمک خداوند در حقیقت کمک به پیامبری است که از سوی او به منظور ابلاغ پیام الهی فرستاده شده است و هرگونه کمک پروردگار به معنای تلاش در جهت استقرار دین او و سوق دادن مردم به سمت آیین یکتاپرستی است. در این جا ذکر روایتی بی مناسبت نیست. صاحب تفسیر اطیب البیان در ذیل همین آیه، حدیثی از امام صادق (عليهالسلام) به نقل از کتاب کافی میآورد:
«شیعه ما، حواری ما هستند و به خدا قسم ما را یاری میکنند، در راه ما میجنگند، مورد اذیت و شکنجه قرار میگیرند، سوزانده میشوند و از شهرها تبعیدی میشوند.»[20]
نظرات شما عزیزان: