چهارمین خصیصه عرشی و قدسی حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها که نورانیت و حرمت و قداست ویژه ای به او بخشیده است مقام((اخلاص)) است.
فهم و درک صحیح اخلاص آن حضرت و اینکه چگونه با کسب اخلاص عرشی و قدیسه شده است، مبتنی بر بیان چند نکته بهم پیوسته آیات قرآنی است:
1- از منظر و نگاه قرآنی غرض و هدف از خلقت انسان این است که با عبور از تعینات و گذر از امتحانات و ابتلائات الهی به وصال و لقاء الهی نائل شود و از نزدیک تماشاگر صفات جمال وجلال الهی شود ازهمین روست در آیه (6) انشقاق آمده است:((يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحافَمُلاقِيهِ: هان اى انسان! تو به سوى پروردگارت تلاش بسيارى دارى و سرانجام به لقاى او خواهى رسيد)).
2-از منظر و نگاه قرآن کریم بستر و راه رسیدن به وصال و لقاء الهی باور مؤمنانه داشتن و توسل و تمسک به کلمه طیبه و خدا را ناظر همه آنات و لحظات رفتار و زندگی دیدن و دانستن، و نیز رفتار مؤمنانه و عمل صالح انجام دادن است که می تواند سکوی پرش انسان در رسیدن به وصال و لقاء الهی شود از همین رو در آیه (10) سوره فاطر آمده است: ( إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ(ایه10/فاطر): تنها سخن (و عقيدهى) پاك به سوى او بالا مىرود، و كار شايسته آن را بالا مىبرد.))
3-از منظر و نگاه قرآن عمل صالح و رفتار پسندیده شرع و عقل در صورتی موتور حرکت به سمت بالا و پرواز به عالم قدس و زمینه ساز وصال و لقاء الهی می شود که احسن عمل باشد، یعنی کیفیت همراه با کمیت باشد خواه زیاد باشد یا ناچیز آنهم بگونه ای که آمیخته از اخلاص کامل باشد از همین رو در آیه (2)سوره ملک آمده است: ((الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ: او كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كداميك از شما كار بهترى انجام مىدهيد و اوست عزّتمند و آمرزنده))
4-از منظر و نگاه قرآن ((احسن عمل)) آن است عمل صالح فقط در جهت رضا خوشنودی خدا انجام بگیرد در آن ریاء و تظاهر وجود نداشته باشد و هیچکس جز خدا شریک نباشد از همین رو در آیه (110) سوره کهف می فرماید ((فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا:. پس هر كه به ديدار پروردگارش (در قيامت و به دريافت الطاف او) اميد و ايمان دارد، كارى شايسته انجام دهد. و هيچ كس را در عبادت پروردگارش شريك نسازد))
5-از منظر قرآن کریم همانگونه در شان نزول سوره((انسان)) آمده است راز و سر قدیس و قدیسه شدن امام علی و حضرت فاطمه سلام الله علیهما در این است آنان در دستگیری از نیازمندان و انفاق به آنان و در انجام عمل صالح تنها چیزی که مورد نظر آنان بود((وجه الله)) یعنی رضا خوشنودی ذات اقدس الهی از همین رو قرآن کریم در آیه (8و9) سوره انسان، عمل صالح آنان را اینگونه توصیف می کند: ((وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً ((آیه 8) إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً (آیه 9): و غذاى خود را با آن كه دوستش دارند، به بينوا و يتيم و اسير مىدهند. (و مىگويند:) ما براى رضاى خدا به شما طعام مىدهيم و از شما پاداش و تشكّرى نمىخواهيم)).
*******
پنجمین خصیصه عرشی و قدسی حضرت سلام الله علیها ((عالمه غیر متعلمه)) بودن است.
به این معنا با اینکه حضرت در محضر استادی درس نخوانده و تعلیم ندیده بودند داری علم لدنی و حضوری بوده اند، از همین رو در موضوعات کلامی، فلسفی، عرفانی، تفسیری، فقهی به گونه ای ظاهر شده است که حکماء و متکلمین بایست خطبه فدکیه آن حضرت را شرح و تفسیر نمایند، این خصیصه در صورتی قابل فهم خواهد بود که چند نکته به درستی توضیح داده شود؛
1-مهمترین سند و مدرکی که می توان از آن به عظمت علمی آن حضرت پی برد و شگفت زده شد خطبه فدکیه است که همسنگ با خطبه اول نهج البلاغه است که آمیخته باموضوعات فلسفی، کلامی و عرفانی است که تنها می توان با مبانی و قواعد فلسفی به کنه کلام حضرت معرفت پیداکرد، چنانکه در فراز نخست خطبه آمده است: ((وَ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، کَلِمَةٌ جَعَلَ الْاِخْلاصَ تَأْویلَها، وَ ضَمَّنَ الْقُلُوبَ مَوْصُولَها، وَ اَنارَ فِی التَّفَکُّرِ مَعْقُولَها، الْمُمْتَنِعُ عَنِ الْاَبْصارِ رُؤْیَتُهُ، وَ مِنَ الْاَلْسُنِ صِفَتُهُ، وَ مِنَ الْاَوْهامِ کَیْفِیَّتُهُ.
اِبْتَدَعَ الْاَشْیاءَ لا مِنْ شَىْءٍ کانَ قَبْلَها، وَ اَنْشَاَها بِلاَاحْتِذاءِ اَمْثِلَةٍ اِمْتَثَلَها، کَوَّنَها بِقُدْرَتِهِ وَ ذَرَأَها بِمَشِیَّتِهِ، مِنْ غَیْرِ حاجَةٍ مِنْهُ اِلى تَکْوینِها، وَ لا فائِدَةٍ لَهُ فی تَصْویرِها، اِلاَّ تَثْبیتاً لِحِکْمَتِهِ وَ تَنْبیهاً عَلی طاعَتِهِ، وَ اِظْهاراً لِقُدْرَتِهِ وَ تَعَبُّداً لِبَرِیَّتِهِ، وَ اِعْزازا:حمد و سپاس خداى را برآنچه ارزانى داشت، و شکر او را در آنچه الهام فرمود، و ثنا و شکر بر او بر آنچه پیش فرستاد، از نعمتهاى فراوانى که خلق فرمود و عطایاى گستردهاى که اعطا کرد، و منّتهاى بىشمارى که ارزانى داشت، که شمارش از شمردن آنها عاجز، و نهایت آن از پاداش فراتر، و دامنه آن تا ابد از ادراک دورتر است، و مردمان را فراخواند، تا با شکرگذارى آنها نعمتها را زیاده گرداند، و با گستردگى آنها مردم را به سپاسگزارى خود متوجّه ساخت، و با دعوت نمودن به این نعمتها آنها را دو چندان کرد))
2-آنچه که بر شگفتی خطبه می افزاید و نشان می دهد که خطبه نمی تواند عادی باشد آنست با اینکه خطبه نثر است نه نظم، نه تنها آمیخته با سجع وزن و قافیه است، بلکه پیوسته سجع وقافیه خطبه فدکیه فراز به فراز تغییر پیدا می کند و همین نشان می دهد که خطبه قدسی است از همین رو در فراز نخست آمده ((تاویلها، موصولها، مَعْقُولَها)) و سپس آمده است: ((رُؤْیَتُهُ، صِفَتُهُ، کَیْفِیَّتُهُ)) و سپس آمده است ((کانَ قَبْلَها،اَمْثِلَةٍ اِمْتَثَلَها، بِقُدْرَتِهِ وَ ذَرَأَها)) و نیز آمده است ((اتَکْوینِها، فی تَصْویرِها)) در فراز پنجم آمده است ((تَثْبیتاً لِحِکْمَتِهِ، وَ تَنْبیهاً عَلی طاعَتِهِ، وَ اِظْهاراً لِقُدْرَتِهِ وَ تَعَبُّداً لِبَرِیَّتِهِ))
3-آنچه که بر شگفتی و قدسی و غیر عادی بودن خطبه می افزاید این است خطبه با چنین محتوای پیچیده و آمیخته با فصاحت و بلاغت شگفتی ساز کاملا ((ارتجالی)) است یعنی حضرت بدون آمادگی قبلی یک باره و بر اساس موقعیت پیش آمده در مسجد النبی حضور پیدا کردند و در جمع مهاجر و انصار به ایراد خطبه فدکیه پرداختند.
4-دلیل دیگری که ثابت می کند که ایراد کننده خطبه حقیقه وصل به عالم بالا بوده آن است حضرت زهرا سلام الله علیها در شرایطی خطبه را ایراد نمودند که به دلیل رحلت رسول الله صلی الله علیه وآله از یک طرف و غصب خلافت و ظلم ناروایی که به امام علی علیه السلام شده است از طرف دیگر حضرت به هیچ وجه آمادگی روحی برای ایراد خطبه نداشته است، باتوجه به همه این نکات می توانک دریا یافت که ایراد این خطبه بهترین وزنده ترین سند برعرشی بودن و((عالمه غیر متعلمه)) وداشتن علم لدنی وذاتی صدیقه شهیده حضرت زهر سلام الله علیها است
*******
ششمین خصیصه عرشی حضرت زهرا سلام الله علیها داشتن((مقام عصمت)) است.
یعنی هرچند ازنظر کلامی پیامبر و امام می بایست معصوم باشند ولی به دو دلیل حضرت زهرا سلام الله علیها با اینکه دارای مقام نبوت و امامت نیست در تراز آنان قرار دارد و دارای عصمت علمی و عملی است.
دلیل اول بر اثبات عصمت حضرت زهرا سلام الله علیها آیه تطهیر است چراکه در آیه (33) سوره احزاب آمده است: (( إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً : همانا خداوند اراده كرده است كه پليدى (گناه) را از شما اهل بيت (پيامبر) دور كند و كاملًا شما را پاك سازد))
هرچند اهل سنت با استدلال بر اینکه صدر آیه مربوط به زنان پیامبر است، مدعی اند آیه شامل زنان پیامبر می شود، ولی شیعیان با استناد به روایات شان نزول آیه و نیز به اینکه آیه تطهیر با ضمیر جمع مذکر ((لیذهب عنکم)) آمده است معتقدند آیه ربطی به زنان پیامبر ندارد، ولی نکته مهم این است با وجود اختلاف در رابطه با زنان پیامبر هر دو گروه از شیعه وسنی اتفاق نظر دارند که آیه تطهیر دلالت بر عصمت اهل بیت پیامبر((حضرت زهرا سلام الله علیها و امام علی، حسن و حسین علیهم السلام)) دارد، از همین رو در بیش از هفتاد روایت در منابع شیعه و سنی این جریان قطعی آمده است، که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم)، امام على (علیه السلام)، فاطمه (سلام الله علیها)، امام حسن و حسین (علیهما السلام) را فرا خواند [طبق برخی منابع] و یا به خدمت او آمدند [در برخی منابع دیگر]، و پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) عبایى بر آنها افکند، و فرمود : خداوندا! اینها خاندان من هستند، رجس و آلودگى را از آنها دور کن، در این هنگام آیه «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً»، نازل شد :المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 311)).
دلیل دوم بر عصمت حضرت زهرا سلام الله علیهحدیث ثقلین است که پیامبر فرمود((انّی قد تَرَکْتُ فِیکُمْ ما ان أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بعدی الثَّقَلَیْنِ أَحَدُهُمَا أَکْبَرُ مِنَ الآخَرِ کِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إلى الأَرْضِ و عترتی أَهْلُ بیتی الا و اَنَّهُما لَنْ یَفْتَرِقَا حتى یَرِدَا عَلَىَّ: رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: من بعد از خودم در میان شما دو چیز گرانبها مىگذارم که اگر به آنها تمسک کنید،هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا است که ریسمانى است ممتد از آسمان تا زمین. و دیگرى عترت و اهل بیت من هستند. آگاه باشید که این دو از یکدیگر جدا نمىشوند تا در کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند))
این حدیث که از نظر سند متواتر بین مسلمین است و در منابع اهل سنت به 39 طریق((نسائی، السنن الکبری،ک ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۴۵،طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۱۸۶، . ترمذی، سنن الترمذی، ۱۴۰۱ق، ح ۳۸۷۶، . حاکم نیشابوری، المستدرک، دار المعرفه، ج ۳، ص ۱۱۰، . احمد بن حنبل، مسند احمد ، قاهره، ج ۴، ص ۳۷۱، ترمذی، صحیح ترمذی، ج۵، ص ۳۲۸)) و در منابع شیعه به 82 طریق آمده است از دو جهت دلالت بر عصمت اهل بیت علیهم السلام از جمله حضرت زهرا سلام الله علیها می کند؛
اولا: از اینکه پیامبر همه مسلمین را مکلف به تمسک و اطاعت مطلق از اهل بیت علیهم السلام نمود و با آوردن ((لن تضلواابدا)) کلمه ((لن)) که ازنظر ادبی دلالت بر نفی ابد می کند تضمین نموده است که با تمسک به آنان لغزش و انحراف امکان ندارد دلیل بر عصمت مطلقه آنان است و اگر آنان عصمت مطلق نداشتن چنین تضمینی معنا نداشت.
ثانیا؛ در این حدیث اهل بیت علیهم السلام در تراز قرآن که از عصمت قطعی برخوردار است قرارگرفته است که اگر امت اسلامی به قرآن تمسک کنند و اطاعت نمایند لغزش و انحراف پیدا نمی کنند، و اهل بیت علیهم السلام نیز در تراز قرآن گرفته است که اگر امت اسلامی به آنان تمسک نمایند انحراف و لغزش پیدا نمی کنند، همین در عرض و تراز هم قرار گرفتن اهل بیت علیهم السلام با قران دلیل براین معنا است که اهل بیت علیهم السلام ازجمله حضرت سلام الله علیها همانند قرآن دارای عصمت می باشند، اگر این چنین نباشد در عرض و کنار قرآن و اهل بیت آنهم در کلام رسول اعظم بی معنا خواهد بود.
*******
هفتمین خصوصیت عرشی حضرت زهرا سلام الله علیها مقام ((ولایت تکوینی)) و ((تصرف در عالم)) است.
به این معنا اولیاء الهی به دلیل قرب خاصی که به حق تعالی پیدا می کنند آثار صفات الهی در آنها متجلی می شود و آنان هرچند خداوندگار و خالق عالم هستی نیستند ولی خداوندکار می شوند و به اذن الهی قدرت در عالم هستی را پیدا می کنند، چرا که در حدیث قدسی که در منابع معتبر اهل سنت و تشیع وارد شده در بیان فضیلت نماز شب آمده است:
(( قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِي وَ مَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ عَبْدٌ بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ وَ مَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَيْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ كَتَرَدُّدِي عَنْ مَوْتِ الْمُؤْمِنِ يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَ أَكْرَهُ مَسَاءَتَه(کافی ، ج 2 ، ص 352)) حماد بن بشير گويد: شنيدم از حضرت صادق عليه السلام كه فرمود: رسول خدا (ص) فرموده خداى عز و جل فرمايد: هر كه بدوستى از من اهانت كند بتحقيق براى جنگ با من كمين كرده است، و هيچ بنده بچيزى بمن تقرب نجويد كه نزد من محبوبتر از آنچه بر او واجب كردهام باشد، و همانا او بوسيله نماز نافله بمن نزديك شود تا آنجا كه من او را دوست بدارم، و هنگامى كه او را دوست بدارم گوش او شوم همان گوشى كه با آن ميشنود و چشم او گردم همان چشمى كه با آن ببيند، و زبانش شوم همان زبانى كه با آن سخن گويد، و دست او گردم، همان دستى كه با آن بگيرد، اگر مرا بخواند اجابتش كنم، و اگر از من خواهشى كند به او بدهم، و من در كارى كه انجام دهم هيچ گاه ترديد نداشتهام مانند ترديدى كه در مرگ مؤمن دارم، (زيرا) او مرگ را خوش ندارد، و من ناخوش كردن او را.)
حضرت زهرا سلام الله علیها که در تقرب و سلوک الی الله در اوج قرار داشت نه تنها در حیات ظاهری و دنیایی صاحب کرامت و تصرف در عالم هستی بود، بلکه در حیات اخروی و برزخی هم صاحب مقام کرامت وتصرف است از همین رو در گزارش حیات ظاهری آمده است:
1-میمونه می گوید: ((پیامبرصلی الله علیه وآله مقداری گندم را توسط من نزد فاطمه فرستاد تا با دستاس آن را آرد نماید، گندم را نزد حضرت بردم، دیدم حضرت ایستاده (ظاهرا نماز می خواند) ولی آسیاب می چرخید و حرکت می کرد، این خبر را به پیامبرصلی الله علیه وآله عرض کردم، فرمود: خداوند، ناتوانی و ضعف جسمانی فاطمه را می داند، لذا به آسیاب و دستاس دستور می دهد که خود دور بزند، او هم می گردد. عسقلانی، لسان المیزان، چاپ حیدر آباد، ج 5، ص 65; میزان الاعتدال، ذهبی، بیروت، دارالمعرفة، ج 3، ص 468.))
2-در روایتی می خوانیم: «ربما اشتغلت بصلاتها وعبادتها فربما بکی ولدها فرؤی المهد یتحرک وکان ملک یحرکه ( بحار الانوار، ج 43، ص 45) :گاهی حضرت مشغول خواندن نماز و عبادت بود، فرزندش گریه می کرد، گهواره به حرکت در می آمد، و فرشته ای بود که آن را حرکت می داد.»
3-و نیز در روایت آمده است: ((علی علیه السلام دیناری قرض گرفته بود که با آن چیزی تهیه کند تا شدت گرسنگی را از فاطمه علیها السلام و فرزندانش رفع کند. مقداد را دید که از گرسنگی شدید اهل و عیالش خبر می دهد، حضرت دینار را به او بخشید. بعد از خواندن نماز ظهر و عصر، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای ابالحسن آیا شما چیزی در منزل دارید تا به منزل شما بیایم، علی علیه السلام بر اثر خجالت و حیاء از پیامبر صلی الله علیه وآله عرض کرد: تشریف بیاورید. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله دست علی را گرفته و با هم وارد خانه زهرا علیها السلام شدند، او در حال نماز بود و پشت سر وی ظرفی بود که از آن بخار برمی خاست.
وقتی صدای پیامبر صلی الله علیه وآله را شنید، از محراب نماز خارج شده و به پدر بزرگوار خویش سلام کرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بعد از جواب سلام فرمودند: برای ما غذایی بیاور، خداوند رحمتش را بر تو نازل کند.
فاطمه علیها السلام ظرف غذا را آورده، در مقابل پیامبر صلی الله علیه وآله و علی علیه السلام نهاد. علی علیه السلام سؤال کرد: ای فاطمه! این طعام از کجاست؟ من هرگز طعامی به این خوشرنگی ندیده و خوشبوتر از آن بوئی استشمام نکرده و خوش مزه تر از آن نخورده ام.
رسول اکرم صلی الله علیه وآله دست مبارک خود را بین دو کتف علی علیه السلام نهاد، مختصری فشرد و فرمود: این پاداش دیناری است که تو در راه خدا دادی.
آن گاه اشک رسول خدا صلی الله علیه وآله جاری شد و فرمود: سپاس خدای را که ابا می کند که شما را بدون مزد و پاداش از دنیا ببرد. ای علی! پروردگارت می خواهد آنچه را که بر زکریا جاری فرموده، بر تو نیز جاری نماید
آنگاه رو به حضرت زهرا کرد و فرمود: «و یجریک یا فاطمة فی المجری الذی اجری فیه مریم «کلما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم انی لک هذا قال هو من عندالله; و تو را ای فاطمه در همان مسیری که مریم را حرکت داد، پیش برد. [چنان که قرآن می گوید:] «هر گاه زکریا وارد محراب او می شد، غذای مخصوصی در آن جا می دید، از او می پرسید: ای مریم، این را از کجا آورده ای؟! می گفت: این از سوی خداست.:ذخائر العقبی، چاپ قدس، ص 45 -47))
قابل دقت است هرچند این غذا پاداش عطای علی علیه السلام است و کرامتی برای او به حساب می آید، ولی برای فاطمه علیها السلام نیز کرامت محسوب می شود; چرا که خداوند به احترام او چنین میوه ای را از بهشت فرستاده است.
نظرات شما عزیزان: