اخلاص
آیات
1. «قُلْ إِنّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّینَ؛ بگو همانا من مأمورم که خدا را پرستش کنم و دینم را برای او خالص گردانم». (زمر: 11)
2. «وَ ادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ؛ بخوانید خدا را از سر اخلاص و در هر عبادت رو به سوی او آرید». (اعراف: 29)
3. «قُلِ اللّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دینی؛ بگو من خدای را می پرستم و دینم را خاص و خالص برای او می گردانم». (زمر: 14)
1 ـ در آيه 5 سوره بيّنه مى خوانيم: «وَ مااُمِرُوا اِلاّ لِيَعْبُدُوا اللّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفاءَ و َ يُقيمُوا الصَّلوةَ وَ يُؤتُوا الزَّكوةَ وَ ذلِكَ دِيْنُ الْقَيِّمَةِ»؛ (به آنها دستورى داده نشده بود جز اين كه خدا را بپرستند در حالى كه دين خود را خالص كنند و از شرك به توحيد باز گردند، نماز را بر پا دارند و زكات را بپردازند؛ و اين است آيين مستقيم و پايدار!).
با توجّه به اين كه دين مفهوم گسترده اى دارد كه عقايد و اعمال و درون و برون را همگى شامل مى شود و با توجّه به اين كه ضمير در «ما اُمُِروا» به همه پيروان مذاهب آسمانى برمى گردد و با توجّه به اين كه: اخلاص و نماز و زكات در آيه به عنوان تنها دستورهاى الهى به همه آنها است، اهمّيّت اين موضوع كاملاً روشن مى شود و اين تعبير نشان مى دهد كه همه دستورهاى الهى از حقيقت توحيد و اخلاص سرچشمه مى گيرد.
2 ـ در جاى ديگر همه مسلمانها را مخاطب ساخته و مى فرمايد: «فَادْعُوا اللّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَو كَرِهَ الكافِرُونَ»؛ (خداوند [يگانه] را بخوانيد و دين خود را براى او خالص كنيد، هرچند كافران ناخشنود باشند).(1)
3 ـ در جاى ديگر، شخص پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) را مخاطب ساخته و بطور قاطع به او دستور مى دهد: «قُلْ اِنِّى اُمِرْتُ اَنْ اَعْبُدَ اللّهَ مُخْلِصاً لَّهُ الدِّينَ»؛ (بگو من مأمورم خدا را پرستش كنم در حالى كه دينم را براى او خالص كرده باشم!).(2)
از اين آيات و آيات متعدّد ديگر كه همين معنى را مى رساند بخوبى استفاده مى شود كه اخلاص اساس دين و شالوده محكم و ركن ركين آن است.
درباره مخلَصان (خالص شدگان) تعبيراتى از اين مهمتر ديده مى شود:
1 ـ در آيه 39 و 40 سوره حجر مى خوانيم كه شيطان بعد از رانده شدن از درگاه خدا، از سر لجاجت و خيره سرى عرض مى كند: «وَ لاَُغْوِيَنَّهُمْ اَجْمَعينَ * اِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ»؛ (من همه آنها را گمراه خواهم ساخت مگر بندگان مخلصت را).
اين تعبير نشان مى دهد كه موقعيّت بندگان مخلَص آن چنان تثبيت شده است كه حتّى شيطانُ افسونگر و لجوج طمع خود را از آنها بريده است.
2 ـ در آيه 39 و40 سوره صافّات، وعده پاداش فوق العاده اى كه جز خدا از آن آگاه نيست به آنان داده شده، مى فرمايد: «وَ ما تُجْزَونَ اِلاّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ * اِلاّ عِبادَ اللّهِ الْمُخْلَصينَ»؛ (شما جز به آنچه انجام مى داديد جزا داده نمى شويد، مگر بندگان مخلص خدا [كه رابطه اى ميان اعمال و جزاى آنها نيست، و بر سرخوان نعمت الهى بى حساب پاداش مى گيرند]).
3 ـ در آيه 127 و 128 همين سوره (صافّات) مقام مخلَصين را چنان والا شمرده كه از حضور در دادگاه الهى در قيامت معافند (و يكسره به بهشت جاويدان پروردگار روانه مى شوند!).
4 ـ در آيه 159 و 160 همين سوره تنها بيان و توصيف مخلَصين را شايسته ذات پروردگار شمرده است، كه نشان عمق واقعى معرفت آنان است؛ مى فرمايد: «سُبْحانَ اللّهِ عَمّا يَصِفُونَ * اِلاّ عِبادَ اللّهِ الْمُخْلَصينَ»؛ (منزّه است خداوند از آنچه آنها توصيف مى كنند، مگر [توصيف] بندگان مخلص خدا!).
5 ـ در آيه 24 سوره يوسف، هنگامى كه سخن از حمايت الهى در برابر وسوسه هاى خطرناك همسر عزيز مصر به ميان مى آورد، مى فرمايد: «كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الفَحْشاءَ اِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصينَ»؛ (اينچنين كرديم، تا بدى و زشتى را از او دور سازيم؛ چرا كه او از بندگان مخلَص ما بود).
نظرات شما عزیزان: