اسراری کمتر شنیده شده از قبل از تولد و نحوه تولد حضرت فاطمه زهرا (س)+اسناد دقیق
به گزارش برنا؛ در این نوشتار سعی شده به اسرار و رازهای تولد بانوی دو عالم، حضرت فاطمه زهرا (س) ، از دریچة روایات معـصومان (ع) نگاه شـود. این مقاله مشتمـل بر دو بـخش میباشد.
بخـش اول: اسرار قبل از تولد تا زمان تولد (شامل 7 نکته)
و بخش دوم: اسرار، کیفیت و نکات مربوط به حین تولد (شامل 9 نکته).
بنا بر اهمیت و نقش «درخت طوبی» در زمان تولد و ازدواج حضرت فاطمه (س) ، توضیح مختصری در مورد این درخت و ارتباط آن با صدّیقه طاهره در پایان بخش اول آورده شده است.
مقدمه
فاطمه زهرا (س) همچون لیلةالقدر، حضوری مستمر، کارآمد و تأثیرگذار در همة عرصههای هستی دارد و ظرف وجودش ظرف تحقق اراده و مشیت الهی و افاضه فیض ربوبی است. او اگرچه به مثابه «قدر»، قدرش ناشناخته مانده است و باید تأویل حقیقت و کنه وجودش را در قیامت مشاهده کرد، اما به مقدار ممکن و میسور، باید به سراغ این انسان کامل، مکمّل و هادی و اسوه ابدی رفت و به او قرب وجودی یافت. فاطمه (س) خود قرآن مجسّم و وحی معین و از مفسّران و تأویلشناسان و راسخان در علم است که مصداق «اولواالعلم»، «اولواالالباب»، «اوتواالعلم»، «اولواالایدی و الابصار»، «اهل تفکر و تذکّر»، برهان و عرفان یا عقل و عشق است.
اشرف انبیا، پیامبر خاتم (ص)، در هنگام وداعش با سرای خاکی و فانی، نسخهای جاودانه، یعنی قرآن و اهلبیت خویش را، برای تمام دردهای انسانیّت، به جای نهاد و با تمام وجود فرمود: «انّی تارکٌ فیکُم الثّقلین» تا هرگونه شک و تردید را از اذهان بشریت پاک کند و به ما بگوید که هر نوع تمسّکی به غیر این دو مصداق، پناهبردن به «اَوهَنُ البیوت» (عنکبوت:41) است و نتیجهای جز سقوط در «جُرُفٍ هارٍ» (پرتگاهی سست و نرم) (توبه:109) در پی نخواهد داشت.
عصارة بهشت با توجه به اصطلاح معروفِ «اهلُالبیت اَدری بِما فی البَیتِ»، برای پیبردن به راز و رمزهای این خاندان، راهی جز پناه بردن به کلام خود ایشان نیست و بقیّه سخنان و جملات، یار شدن با ظنّ خویش است، و ره بردن به راز لیلة قدر و سِرّ مستودع، تقوای بیرونی میطلبد و امداد الهی و برای پای چوبین تقوای ما، کاری است بس سخت و طاقتفرسا.
قلمزدن در مورد «اَمَة الله» (کنیز خداوند/ بندة ویژه) (ابن شاذان قمی، 1407ق، ص87)، اذن الهی میطلبد و جرئتی اسداللهی، و خلق را یارای ادراک مقام علمی و عملی فاطمه زهرا (س) نیست و معرفت به کنه شخصیت فاطمه (س) میسور احدی نیست؛ که آن انسان کامل را باید انسان کامل بشناسد و بشناساند. از اینرو، برای پیبردن به اسرار عصاره هستی، از کلام رسولالله (ص) و اهلبیت آن حضرت کمک میگیریم.
در بررسی ابعاد شخصیت «حضرت فاطمه، ولیدة الاسلام» (مجلسی، 1404ق، ج43، ص107)، موضوع تولد ایشان یکی از جنبههای رازگونه و پیچیدهای است که دارای برنامهریزی طولانی بوده است.همانگونه که زندگی کوتاه دنیوی آن بانو هنوز سرشار از ناگفتههای زیاد است و نامعلوم بودن مدفن شریف او سالهاست دل عاشقان را داغدار ساخته، و قدرش همچون قبرش ناشناخته مانده، تولد او نیز سِرِّ غامض و سر به مُهری است که فقط نکاتی از آن از طریق سخنان فرزندان بزرگوارش به ما رسیده و برای شنیدن همین نکات هم، ظرف ذهن ما، بسی کوچک و کمحجم است.
در این مقاله بر آنیم که اندکی به فضای پُر از عطر یاس تولد شفیعه روز جزا، انسیه حوراء، قدمی بگذاریم، به آنها نگاهی بیندازیم، چشمهایمان را بر هم نهیم و بار دیگر از اعماق وجود فریاد بزنیم: اللهم صَلِّ علی فاطمةَ و أبیها و بَعلِها و بَنیها و السِّر المُستودعِ فیها.در مسیر رشد انسان، عوامل مهمی اثرگذارند. مجموع این عوامل باعث میشوند فردی در مسیر تکامل قرار گیرد. هرچه این عوامل، از مایههای قویتری برخوردار باشند، فرد در ابعاد مادی و معنوی تکامل بیشتری مییابد. عوامل وراثتی پدر و مادر، شرایط انعقاد نطفه و تولّد، خانواده و تربیت فرد و سرانجام ازدواج، از مهمترین اینهاست.
در بررسی شخصیت افراد برتر، تحلیل عوامل مزبور موجب میگردد به جوانب درونی آنها راهی پیدا کنیم. با درنظرگرفتن این نکته، هر چه این افراد در سطح بالاتری قرار گرفته باشند، این عوامل با اهمیتتر و پیچیدهتر میگردد و وقتی مسئله مربوط به «دعائمالدین» (شیخ صدوق، 1413ق، ج2، ص591)، بزرگان دین و پایهها و ستونهای اصلی اسلام میرسد ـ که مبحث عصمت برای آنها طرح میشود ـ موضوع حساسیت فوقالعادهتری مییابد و نیاز به سندهای محکمی دارد.
در مسیر برنامهریزیشدة الهی برای تولد حضرت فاطمه (س) ، دو بخش قابل بررسی است:
بخش اول: اسرار پیش از تولد تا زمان تولد؛
بخش دوم: اسرار، کیفیت و نکات مربوط به هنگام تولد.
بر اساس حکمت الهی، تولد دختری که تکمیلکنندة موضوع نبوت و پایهگذار مسئلة امامت است و به القاب «امّ ابیها» و «اُمُومَة الائمّه» (همان) مُزیَّن شده، نیازمند مقدماتی است که در صورت فراهم نشدن مُقدِّمات، کار به سرانجام نمیرسد و به هدف نایل نمیشود.دربارة اینکه خلقت نوری پنج تن آل عبا قبل از آفرینش حضرت آدم (ع) صورت گرفته، احادیث فراوانی آمده است (شیخ صدوق، 1378ق، ج1، ص306/ جزایری، 1404ق، ص39) و همچنین در موضوع خطاب خداوند به پیامبر (ص) و علی (ع) با عبارت «لولا فاطمة لَمَا خلقتُکُما» (شریف کاشانی، 1383، ص123/ نمازی، 1419ق، ج8، ص243) نیز مسئله جزئیتر میشود.
در زیارتی، که به نوعی شرح «شجرة النُبُوَّة» است اینگونه آمده: «فَهُم شَجرةٌ، أصلُها النَّبی، فرعُها الوصی و لقاحُها النُّور الفاطمی» (عاملی کفعمی، 1405ق، ص737)؛ آنها (خاندان پیامبر) درختی هستند که پیامبر (ص) تنة آن و حضرت علی (ع) شاخه آن و نور وجود حضرت فاطمه، بارورکننده درخت نبوت است.اما در زمینة مقدمات تولد فاطمه (س) در زمان حیات پیامبر اکرم (ص) اختصاصاً مواردی وجود دارد که بسیار قابل تأمّل است.
حضرت فاطمه از نسل فردی است که خداوند درباره او فرموده است: «خلقت الاشیاء لاجلک و خلقتک لاجلی» (موسوی سبزواری، 1409ق، ج8، ص100/ آملی، 1422ق، ج1، ص548)؛ همه چیزها را برای تو، و تو را برای خودم آفریدم. در این بیان نورانی عظمت وجودی پیامبر (ص) به تصویر کشیده شده است، هرچند عقول ما از درک کُنه آن ناتوان و عاجز است.
پیامبری که از حیث جسمی و نژادی نیز، به برترین قبیله و تیره اعراب منتسب است و به «نبیّ قُرشی» (بحرانی، 1416ق، ج3، ص385) معروف است، وجود نازنین فاطمه (س) را «بِضعة» (پارة گوشت) خود میداند. (شیخ صدوق، 1404ق، ج3، ص102/ شیخ طوسی، 1414ق، ص24/ طبری، 1383ق، ص70/ مجلسی، 1404ق، ج43، ص23، ح17)
1. اسرار قبل از تولد تا زمان تولد
این موضوعات و نکات، مواردی است که در احادیث بیان شده است و هدف ما در این گفتار، بحث سندی احادیث نیست؛ چراکه پرداختن به آن مجالی گستردهتر و فرصت دیگری میطلبد. غالب این موارد که در احادیثی با مضامین مشترک بیان شده، مورد اعتماد و وثوق علمای شیعه قرار گرفته است. محور کار، حدیثی است که علامه مجلسی آن را با سند مُفَضَّل بن عمر جعفی از قول امام صادق (ع) بیان کرده است.
1-1. بشارت خداوند به وجود حضرت فاطمه (س) در معراج
پیش از تولد حضرت فاطمه (س) ، خداوند در معراج بشارت تولد ایشان را به نبی خاتم داده و فرموده بود: «یَا مُحَمَّد! إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یُبَشِّرُکَ بِفَاطِمَةَ مِنْ خَدِیجَةَ بِنْتِ خُوَیْلِدٍ...»؛ ای پیامبر! خداوند [ولادت] فاطمه را از خدیجه دختر خویلد به تو بشارت میدهد. (فرات کوفی، 1410ق، ص211/ مجلسی، 1404ق، ج8، ص151)
بشارت پیامبر (ص) به وجود مقدس حضرت فاطمه (س) ، آن هم در معراج، خود به تنهایی گویای اهمیت موضوع تولّد ایشان است و میتوان به جرئت گفت: این مسئله، یکی از مسائل حیاتی دنیای اسلام و مسلمانان میباشد که میبایست از طرف خداوند در آن موقعیت به پیامبر (ص) نوید داده شود. نکتة دیگر در این حدیث این است که خداوند نام مبارک «فاطمه» را نیز پیش از ولادت برای او تعیین کرده است. در مورد نام «فاطمه» وجه تسمیههای مختلفی بیان شده؛ از جمله رسول خدا (ص) فرمود: «لِاَنّها فُطِمَتْ هِیَ وَ شیعتُها و ذُرّیتُها مِنَ النّار» (طبری، 1383ق، ص149 و ص60/ اربلی، 1381ق، ج1، ص464)؛ زیرا او، شیعیان و ذُرّیهاش را از آتش باز داشته و برکنار شدهاند.
2-1. دوری گزیدن پیامبر (ص) از خدیجه (س)
خداوند به پیامبر دستور میدهد که باید چهل شبانهروز از خدیجه (س) دوری گزیند. در بخشی از حدیث آمده است: «النَّبِیُّ (ص) جَالِسٌ بِالْأَبْطَحِ وَ مَعَهُ عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ وَ الْمُنْذِرُ بْنُ الضَّحْضَاحِ وَ أَبُو بکر وَ عُمَرُ وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِیطَالِبٍ وَ الْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِذْ هَبَطَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ فِی صُورَتِهِ الْعُظْمَی قَدْ نَشَرَ أَجْنِحَتَهُ حَتَّی أَخَذَتْ مِنَ الْمَشْرِقِ إِلَی الْمَغْرِبِ فَنَادَاهُ یَا مُحَمَّدُ الْعَلِیُّ الْأَعْلَی یَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلَامَ وَ هُوَ یَأْمُرُکَ أَنْ تَعْتَزِلَ عَنْ خَدِیجَةَ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً» (مجلسی، 1404ق، ج16، ص78)
ترجمه: پیامبر (ص) در ریگزار ابطح با عمار یاسر، منذر بن ضخضاح، ابوبکر، عمر، علی ابن ابیطالب (ع)، عباس بن عبدالمطلب و حمزة بن عبدالمطلب نشسته بودند. ناگهان جبرئیل در صورت عظیمش بر او فرود آمد؛ بالهایش را از مشرق تا مغرب گسترانیده بود. پس ندا داد: ای پیامبر بزرگوار! خداوند بر تو سلام میفرستد و به تو دستور میدهد که چهل روز از حضرت خدیجه فاصله بگیری.
در این قسمت از حدیث دو نکته قابل تأمل است:
اول اینکه جبرئیل با هیبت اصلی خود (با بالهای گسترده) بر پیامبر (ص) فرود آمد. این مسئله نشان میدهد که حامل پیامی بسیار مهم برای پیامبر (ص) بوده است؛ همچنانکه برای اعلام امر رسالت هم با هیبت کامل بر رسولالله (ص) ظاهر شد. (ر.ک: تفاسیر، ذیل سورة علق)
نکتة دوم، واژة «یَأْمُرُکَ» (خداوند به تو دستور میدهد) است. این نکته، متضمِّن این معناست که دستور لازمالاجرا و دارای وجوب فوری است؛ چراکه خداوند از عشق فراوان پیامبر (ص) و خدیجه به یکدیگر آگاه بود و میدانست چنین دستوری بر آن دو حضرت سنگین و مشقّتبار است. از اینرو، در ادامة حدیث آمده است: «فَشَقَّ ذَلِکَ عَلَی النَّبِیِّ (ص) وَ کَانَ لَهَا مُحِبّاً وَ بِهَا وَامِقاً» (همان)؛ پس، آن بر پیامبر (ص) سنگین و سخت آمد؛ چراکه او عاشق و دلباخته همسر وفادار خویش بود.
ولی چون دستور، دستور الهی و لازمالاجرا بود، پیامبر (ص) بر انجام آن لحظهای درنگ نکرد و از همان لحظه امر الهی را شروع نمود، بدون اینکه واقعیت امر را به حضرت خدیجه اطلاع دهد. از اینرو، آن حضرت در روزهای آخر دوره، عمار یاسر را به خدمت خدیجه (س) فرستاد و به او فرمود به خدیجه بگو: «یَا خَدِیجَةُ لَا تَظُنِّی أَنَّ انْقِطَاعِی عَنْکِ [هِجْرَةٌ] وَ لَا قِلًی وَ لَکِنْ رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِی بِذَلِکَ لتنفذ [لِیُنْفِذَ] أَمْرَهُ فَلَا تَظُنِّی یَا خَدِیجَةُ إِلَّا خَیْراً فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیُبَاهِی بِکِ کِرَامَ مَلَائِکَتِهِ کُلَّ یَوْمٍ مِرَاراً» (همان)؛ گمان نکن که من از تو بریده و تو را رها کردهام، بلکه پروردگارم برای اجرای آن به من دستور فرموده است. در آن خیر بیندیش؛ خداوند هر روز به وجود تو به بزرگان فرشتهها افتخار میکند.لازم به ذکر است که حضرت خدیجه نیز در همین ایام به دستور پیامبر (ص) در منزل مانده بود و نمونة بارز آیة «و قَرنَ فی بُیُوتِکُنَّ» (احزاب:33) در این ایام و در تمام عمر بود، و برای دوری پیامبر (ص) در حزن و نگرانی بود.
3-1. روزه گرفتن و قیام و عبادت شبانه در طول مدت چهل شبانهروز
در بخشی از حدیث آمده است: «فَأَقَامَ النَّبِیُّ (ص) أَرْبَعِینَ یَوْماً یَصُومُ النَّهَارَ وَ یَقُومُ اللَّیْلَ» (همان)؛ پیامبر در این چهل روز، روزهدار بود و در شب به عبادت میپرداخت. او باید چهل شبانهروز، یادآور اربعین میقات حضرت موسی (ع) (بقره:51) با تمام مشکلات آن زمان و مسائل روزمره نوپای اسلام، در عبادت و بندگی سپری نماید. مگر چه موضوع مهمی قرار است صورت گیرد؟
نکتة مهم و قابل تأمّل دیگر اینکه این ایّام را پیامبر (ص) در چه مکانی سپری کرد؟در حدیث، بیان شده که پیامبر در پیغام خود به حضرت خدیجه (س) میفرماید: «فَإِنِّی فِی مَنْزِلِ فَاطِمَةَ بِنْتِ أَسَدٍ.» (همان)؛ یعنی در منزل فاطمه بنت اسد، مادر اسدالله الغالب، امیرالمؤمنین، علی (ع)، همسر آیندة بنت محمد رسولالله (ص) (در خانه اگر کس است، یک نکته بس است!)
4-1. پایان چهل روز، نزول جبرئیل و میکائیل برای تحفة الهی
پس از سپری شدن «فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ»، جبرئیل، فرود آمد و گفت: «یَا مُحَمَّدُ الْعَلِیُّ الْأَعْلَی! یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ هُوَ یَأْمُرُکَ أَنْ تَتَأَهَّبَ لِتَحِیَّتِهِ وَ تُحْفَتِهِ. قَالَ النَّبِیُّ (ص) یَا جَبْرَئِیلُ وَ مَا تُحْفَةُ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ مَا تَحِیَّتُهُ قَالَ لَا عِلْمَ لِی...» (همان)؛ ای پیامبر بزرگوار! خداوند به تو درود میفرستد و به تو دستوری میدهد که برای هدیه و تحفه او آماده شوی. پیامبر به او گفت: تحفة پروردگار چیست؟ جبرئیل گفت: من به آن آگاهی ندارم، در آن وقت، میکائیل فرود آمد و با او ظرفی بود که با پارچهای از سندس [یا استبرق] پوشیده شده بود، آن را جلوی پیامبر گذارد.
در قسمتی از حدیث آمده که جبرئیل در جواب سؤال پیامبر (ص) در مورد تحفة الهی، این جمله را بیان کرد: «لا علمَ لی.» این چه تحفهای بود که جبرئیل، مأمور خبرهای غیبی خداوند، نسبت به ماهیّت آن اظهار بیاطلاعی میکند؟ همانگونه که در زیارتش به آن اشاره شده است: «فاطمةُ بنتُ رسولالله وَ بِضعَة لَحمِهِ و صَمیم قَلبِهِ و فَلذَة کبدِهِ وَ التَّحیة مِنکَ لَهُ وَ التُحفة» (مجلسی، 1404ق، ج100، ص200، سطر15)؛ فاطمه دختر رسول خدا، پارة تن او و قوام قلب، پارة جگرش و آنکه هدیه و تحفه پروردگار برای پیامبر بود.
«وَ لَها لیسَ نَواله الّا نَوالَ اللهِ عَمَّ نَوالَهُ»؛ برای آن حضرت (زهرا (س) ) عطا و بخششی است که بالاتر از آن نیست، مگر عطا و بخشش خداوندی که بخشش او همگانی است. (مستنبط، 1387ق، ج1، ص427) نزول میکائیل، فرشته رزق و روزی، از نکات قابل تأمّل در این موضوع است. فرود دو فرشته برای انجام یک امر الهی، یکی حامل پیام و یکی حامل هدیة الهی، همه عظمت یک موضوع را میرساند. قرار است چه اتفاقی بیفتد؟
5-1. افطار با غذای مخصوص دربار الهی، معجونی از بهشت
جبرئیل به پیامبر گفت: پروردگار به تو دستور میدهد که از این غذا افطار کنی. «کَشَفَ الطَّبَقَ فَإِذَا عِذْقٌ مِنْ رُطَبٍ وَ عُنْقُودٌ مِنْ عِنَبٍ فَأَکَلَ النَّبِیُّ (ص) مِنْهُ شِبَعاً وَ شَرِبَ مِنَ الْمَاءِ رِیّاً وَ مَدَّ یَدَهُ لِلْغَسْلِ فَأَفَاضَ الْمَاءَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ وَ غَسَلَ یَدَهُ مِیکَائِیلُ وَ تَمَنْدَلَهُ إِسْرَافِیلُ ارْتَفَعَ فَاضِلُ الطَّعَامِ مَعَ الْإِنَاءِ إِلَی السَّمَاءِ» (مجلسی، 1404ق، ج16، ص79)؛ ظرف را آشکار ساخت. در آن، خوشهای خرمای تازه و خوشهای انگور بود. رسول خدا (ص) از آنها میل فرمودند. بعد از آن، آب نوشید تا سیراب شد. پس اراده فرمود دستهای خود را بشوید؛ جبرئیل بر دستهایش آب ریخت، میکائیل آن را شستوشو داد و اسرافیل با دستمالی خشک کرد. آنگاه اضافة غذا را با ظرف آن به طرف آسمان بردند.
نکته اول: یکی دیگر از فرشتگان الهی، یعنی اسرافیل، به عنوان یک خدمتکار در این زمان و برای این موضوع حضور یافته است.
نکته دوم: در بخشی از حدیث آمده که حضرت علی (ع) میفرمایند: روش پیامبر (ص) این بود که هنگام افطار به من دستور میداد در را باز کنم تا اگر کسی میخواست غذا بخورد، وارد شود؛ ولی در آن شب به من فرمودند: کنار در بنشین و کسی را راه نده؛ زیرا خوردن این طعام بر غیر من حرام است. (همان) پس میتوان گفت: این غذا نه تنها با غذاهای دنیایی بسیار فرق داشت، بلکه در میان مائدههای الهی نیز غذای مخصوص دربار الهی بود.
نکته سوم: در مورد نوع غذایی که باعث انعقاد نطفة وجود حضرت زهرا (س) در جسم پیامبر (ص) گردید، چندین نظر بیان شده است:
1. خرما و انگور (همان)؛
2. سیب بهشتی از درخت طوبی (مجلسی، 1404ق، ج43، ص5، حدیث4 و 5)؛
3. آمیختهشدن عرق جبرئیل (فرات کوفی، 1410ق، ص321)؛
4. خرما به تنهایی (شیخ صدوق، 1404ق، ص460/ طبرسی، 1372ش، ص408).
از میان موارد فوق، سیب بهشتی از بقیه اهمیت و شهرت بیشتری دارد. از همینروست که در زیارتنامه آن حضرت، ایشان را «تفاحة الفردوسِ و الخُلدِ» (مجلسی، 1404ق، ج97، ص199، باب زیارت فاطمه (س) ) خطاب قرار میدهیم؛ یعنی سیب بهشتِ فردوس و خلد.اما میتوان این نکته را نیز عنوان نمود که هر سه مورد یعنی سیب، انگور و خرما از بهشت برای پیامبر (ص) آمده بود و با توجه به دو نکته، میتوان بین هر سه میوه جمع نمود:
الف. از مهمترین درختان بهشتی، درخت «طوبی» است. در فرمایش امام رضا (ع) خطاب به اباصلت آمده است: «إنَّ شجرةَ الجَنَّةِ تَحمِلُ أنواعاً... وَ لَیست کَشَجرةِ الدُّنیا» (شیخ صدوق، 1378ق، ج1، ص306/ جزایری، 1404ق، ص39)؛ همانا درخت بهشتی انواع میوهها را دارد و مانند درخت دنیایی نیست. بنابراین، درخت طوبی میتواند هر نوع میوهای را دربر داشته باشد.
ضمن اینکه در برخی از روایات، نام اختصاصی از میوه برده نشده و فقط اشاره شده که جبرئیل از میوههای طوبی به پیامبر (ص) دادند؛ مانند این حدیث: هنگامی که عایشه به بوسیدن مکرّر حضرت فاطمه (س) توسط پیامبر اعتراض کرد، رسول خدا به او فرمودند: «یَا عَائِشَةُ! إِنِّی لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَأَدْنَانِی جَبْرَئِیلُ مِنْ شَجَرَةِ طُوبَی وَ نَاوَلَنِی مِنْ ثِمَارِهَا فَأَکَلْتُهُ فَحَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ مَاءً فِی ظَهْرِی فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَی الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ» (قمی، 1367ش، ج1، ص21 و 365/ مجلسی، 1404ق، ج18، ص364، باب إثبات المعراج)؛ ای عایشه! هنگامی که به معراج رفتم، به بهشت وارد شدم. جبرئیل مرا به نزدیک درخت طوبی برد و از میوههای آن به من داد. پس آن را خوردم. خداوند آن را به آبی در پشت من تبدیل کرد و هنگامی که به زمین فرود آمدم در اثر مواقعه با خدیجه، به فاطمه باردار گشت.
ب. خوردن این میوهها در مراحل مختلف صورت گرفته است. در معراج، بحث میوة سیب و درخت طوبی برای پیامبر (ص) مطرح شده و بعد از آن، در زمین رطب و انگور، و در جمع باعث ایجاد نطفة آن بانوی اسلام گردیده است و به نظر میآید آمیختگی عرق جبرئیل در موقع حمل آن غذا صورت گرفته باشد نه به عنوان یکی از اجزای اصلی.
6-1. تعجیل پیامبر (ص) در مواقعه با حضرت خدیجه (س) به امر الهی
پس از آنکه پیامبر از آن غذای بهشتی و الهی خورد، برخاست تا برای نماز آماده شود. جبرئیل او را از نمازخواندن منع نمود و به او فرمود: «الصَّلَاةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَیْکَ فِی وَقْتِکَ حَتَّی تَأْتِیَ إِلَی مَنْزِلِ خَدِیجَةَ فَتُوَاقِعَهَا فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ آلَی عَلَی نَفْسِهِ أَنْ یَخْلُقَ مِنْ صُلْبِکَ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً فَوَثَبَ رسولالله (ص) إِلَی مَنْزِلِ خَدِیجَةَ» (مجلسی، 1404ق، ج16، ص79)؛ اکنون وقت نماز نیست، بلکه باید به خانة خدیجه روی و با وی همبستر گردی. خداوند اراده فرمود که امشب از صلب شما فرزندی پاک بیافریند. رسول خدا (ص) به دنبال این فرمان، فوری به طرف خانة خدیجه روان گردید.
از عبارت «وَثَبَ الی» (پرید، برجست) (خلیل جُر، 1376، ج2، ص2160) میتوان فهمید که امر الهی وجوب فوری داشته است و ثانیاً پیامبر (ص) بهخاطر علاقة وافری که به همسر خویش داشت، به محض رخصت الهی برای دیدار حضرت خدیجه (س) ، به منزل ایشان رفت. و این عشق دو طرفه بود؛ زیرا در حدیث آمده که حضرت خدیجه هنگامی که صدای پیامبر (ص) را شنید، با شادمانی و خوشحالی فروان در را باز کرد.
«قَالَتْ خَدِیجَةُ فَقُمْتُ فَرِحَةً مُسْتَبْشِرَةً بِالنَّبِیِّ (ص) وَ فَتَحْتُ الْبَابَ» (همان)پیامبر (ص) هر شب طبق عادت، در بدو ورود به خانه، وضو میساخت و دو رکعت نماز مختصر میخواند، سپس در بستر قرار میگرفت؛ ولی در آن شب ظرف آبی طلب نکرد و برای نماز خواندن آماده نشد و این همان مطلب قبلی، یعنی سرعت و تعجیل در تنفیذ امر الهی را اثبات میکند. آری، امر الهی.
7-1. احساس بارداری در همان لحظات اول برای حضرت خدیجه (س)
در آن شب نورانی، نطفة حضرت فاطمه (س) به امر الهی از صلب نبوّت به رحم مُطهَّر منتقل شد و این نکتة مهمی بود که در جمله حضرت خدیجه، هویداست؛ اینکه برخلاف تمام انعقاد نطفهها، حضرت خدیجه از همان لحظه متوجه باردار شدن خود گردید. «فَلَا وَ الَّذِی سَمَکَ السَّمَاءَ وَ أَنْبَعَ الْمَاءَ مَا تَبَاعَدَ عَنِّی النَّبِیُّ (ص) حَتَّی حَسِسْتُ بِثِقْلِ فَاطِمَةَ فِی بَطْنِی» (همان، ج16، ص80)؛ سوگند به آنکه آسمان را برافراشت و آب را از چشمهها جاری ساخت، رسول خدا (ص) در آن شب از من دور نگردید، مگر اینکه سنگینی حمل فاطمه (س) را در وجود خود احساس کردم.یکی از بیشترین بحثهایی که در مورد حضرت فاطمه (س) مطرح شده است، تناسب ایشان با درخت طوبی است که به جرئت میتوان گفت: میوههای درخت طوبی، اصل و اساس وجود مقدس حضرت فاطمه (س) را تشکیل دادهاند؛ یعنی عصارهای از بهشت.
نقش درخت طوبی در تولد حضرت زهرا (س)
به دلیل اهمیت موضوع و نقش طوبی در تولّد و ازدواج آن حضرت، به توضیح مختصری در مورد طوبی و چند نمونه احادیث آن اشاره میگردد.در زبان هندی و حبشی، طوبی یکی از نامهای بهشت است. (مصطفوی، 1360ش، ج7، ص152) و اصل مادة آن به معنای «دوری از آلودگی ظاهری و باطنی» است و متضاد آن «خَبُثَ» میباشد. (همان) مرحوم طبرسی در تفسیر خود، ده مورد معنی را در ذیل آن میآورد. (طبرسی، 1372ش، ج6، ص447) در مجموع میتوان گفت: هر کدام از آن موارد به جنبهای از آن اشاره دارد.واژة «طوبی» به همراه مشتقاتش پنجاه بار در قرآن به کار رفته است. خود این واژه اختصاصاً در آیه 29 رعد آمده است: «طوبی لَهُم و حُسنُ مَآب.»
توصیفات ظاهری «طوبی»
1 . در تفسیر حرف «ط»: «... و اَمّا الطّاء فَطُوبی لَهم و حسنُ مَآب» (کلینی، 1365، ج2، ص239، باب المؤمن/ حرعاملی، 1409ق، ج17، ص329)
2. آفریدهشدن آن مستقیماً توسط خداوند: «یا محمدُ: اَخبَرَنی عَن اَربَعةِ اَشیاء خَلَقَهُنّ بَیدِهِ و کَتَبَ التوراتَ بِیَدِهِ. قال: صَدَقتَ» (شیخ مفید، 1413ق، ص44)
نیز حدیث: «... اَنَّها شجرةٌ غَرَسَها اللهُُ بِیَدِهِ» (محدث نوری، 1408، ج7، ص422)؛ آن درختی است که خداوند آن را با دست خود نشانده است.
3. دمیدهشدن روح خداوند در آن: در روایتی آمده است: «نَفَخَ فیها من روحِهِ» (مجلسی، 1404ق، ج2، ص317)، در آن، روح خودش را دمید.
در قرآن، آیة «نَفَختُ فیه مِن رُوحی» (حجر:29) اختصاص به آفرینش انسان دارد که در این حدیث جای بسیار تأمُّل دارد.
4. دربرگیرنده تمام نعمتهای بهشتی: از عبدالله بن مسعود از قول پیامبر (ص) روایت شده است: «تحملُ کلُّ نعیمٍ خَلَقَ اللهُ عَزَّوجَلَّ لاهلِ الجنّةِ و انَّ عَلَیْها ثماراً بعَددِ النجوم...» (محدث نوری، 1408ق، ج7، ص422)؛ [آن درخت] هر نعمتی را که خداوند ـ عزوجل ـ آن را برای اهل بهشت آفریده دربر دارد و بر آن میوههایی است به تعداد ستارگان.
5. جاری شدن چهار نهر از زیر آن: «... مِنها اَربعةٌ اَنهارٍ ماءٌ و خَمْرٌ و عَسَلٌ و لَبَن» (همان)؛ از آن درخت چهار نهر از آب و شراب و عسل و شیر سرچشمه میگیرد.این خصوصیت در آیة 15 سورة محمد (ص) در توصیف بهشت پرهیزگاران آمده است.
6. دیدهشدن شاخههای آن از سر دیوارهای بهشت: «و انّ اغصانَها لُتری مِن وراء سُوَرِ الجَنَّة تَنبُتُ بالُحلی...» (مجلسی، 1404ق، ج2، ص317)؛ شاخههای آن از دیوارهای بهشت دیده میشود که با زیورآلات رشد کرده است.
7. پوشش اهل بهشت از شکوفههای آن: ابن مسلم از رسولالله (ص) نقل میکند که فرمود: «شجرةٌ فی الجنّهِ مسیرهُ مِئَةُ سنةٍ و ثیابُ اهل الجنّهِ مِن اَکَمامِها...» (محمد بن حبّان ابوحاتم، 1414ق، ج16، ص426)؛ درختی است در بهشت که مسیری صدساله دارد و لباس اهل بهشت از شکوفههای آن است.
8. از بزرگترین درختان بهشت و جایگاه اختصاصی پیامبر (ص): پیامبر اکرم (ص) فرمود: «اِنّ اکبَرَ اشجارِها، شجرةُ طُوبی و خَیْمَتی تحتَها» (حقّی بروسوی، ج4 ص 375)؛ بزرگترین درخت بهشت درخت طوبی است و خیمة من زیر آن است.
9. عظمت و بزرگی آن: «... طوبی فانّها شجرةٌ فی الجنَّةِ،... ولو انّ طائراً طارَ من ساقِها لم یَبلُغ فرعَها حتی یَقتُلُه الهرمُ، علی کلِّ وِرقةٍ مٍنها ملکٌ یذکُرُ اللهََ و لیس فی الجنّةِ دارٌ، و فیها غُصنٌ من اغصانها...» (شیخ مفید، 1413ق، ص358)؛ طوبی درختی در بهشت است که اگر پرندهای از تنه آن پرواز کند به شاخههای آن نمیرسد، مگر اینکه پیری او را میمیراند. بر هر برگی فرشتهای است که خداوند را ذکر میکند و شاخههای آن در تمام خانههای بهشتی وجود دارد.
همین مضمون از امام صادق (ع) نیز نقل شده، و نیز فرمود: اگر سواری تیزتک، صد سال در سایة آن رهنوردی کند، از سایة آن خارج نمیشود و اگر کلاغی برای رسیدن به اوج آن به پرواز در آید، به انتهای آن نمیرسد تا پیر گردد. (طبرسی، 1372ش، ج6، ص447) توصیفات دیگری از آن درخت، از جمله جنس شاخهها، تنه و تعداد شاخهها، در احادیث آمده است. (شاذان بن جبرئیل، 1363، ص35)
طوبی در مقابل کارها و اعمال ذیل به انسان مؤمن داده میشود:
1. اطعام سه نفر از مسلمانان: (کلینی، 1365، ج2، ص200)؛
2. راستگویی، امانتداری، وفای به عهد، صلة ارحام، ترحّم به ضعیفان، خوشاخلاقی و پیروی از علم (همان، ج2، ص239، باب المؤمن)؛
3. درک فضیلت ماه رمضان و شعبان (محدث نوری، 1408ق، ج7، ص542)؛
4. اختصاص به اُمَّت پیامبرخاتم (ص): (طبرسی، [بیتا]، ص12، باب دوم)؛
5. حب علی بن ابیطالب (ع) (طبری، 1383، ص36)؛
6. تمسک به امر امام زمان (عجلالله تعالی فرجهالشریف) در زمان غیبت.
مظفر بن جعفر بن مظفر العلوی از امام صادق (ع) نقل میکند: «طوبی لِمَن تَمَسَّکَ بِاَمرنا فی غَیبةِ قائمِنا فلم یَزغْ قلبُه بعدَ هدایتِهِ» (شیخ صدوق، 1365، ج2، ص358)؛ درخت طوبی از آنِ کسی است که در زمان غیبت امام قائم ما به امر او توسل و تمسک جوید. پس قلب او بعد از هدایت، منحرف نشود. سپس امام صادق (ع) طوبی را درختی در بهشت معرفی میکند که اصل آن در خانه علی بن ابیطالب (ع) است.
منابع
• قرآن کریم.
1. آملی، سیدحیدر؛ تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم؛ تحقیق سیدمحسن موسوی تبریزی؛ چ3، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، 1422ق.
2. ابن شهرآشوب؛ المناقب؛ قم: مؤسسة العلامة للنشر، 1379ق.
3. اربلی، علی بن عیسی؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمه (ع)؛ تبریز: مکتبة بنیهاشمی، 1381ق.
4. استرآبادی، سیدشرفالدین؛ تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة؛ قم: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة، 1409ق.
5. بحرانی، سیدهاشم؛ البرهان فی تفسیر القرآن؛ تهران: بنیاد بعثت، 1416ق.
6. جزائری، سید نعمتالله؛ قصص الأنبیاء و المرسلین؛ قم: مکتبة آیتالله العظمی المرعشی النجفی، 1404ق.
7. حر عاملی؛ وسائل الشیعه؛ قم: مؤسسة آلالبیت لإحیاء التراث، 1409ق.
8. حقی بروسوی، اسماعیل؛ تفسیر روح البیان؛ بیروت: دارالفکر، [بیتا].
9. حلّی، علی بن یوسف بن مطهر؛ العدد القویة لدفع المخاوف الیومیه؛ قم: مکتبة آیتاللّه العظمی المرعشی النجفی، 1408ق.
10. حمیری، اسماعیل بن محمد؛ دیوان السید الحمیری؛ بیروت: مؤسسه اعلمی، 1420ق.
11. خلیل، جُر؛ لاروس؛ چ8، تهران: امیرکبیر، 1376ش.
12. راوندی، قطبالدین؛ الخرائج و الجرائح؛ قم: مؤسسة الامام المهدی (عجلالله تعالی فرجهالشریف)، 1409ق.
13. شاذان بن جبرئیل؛ الفضائل؛ چ2، قم: دارالرضی للنشر، 1363ش.
14. شریف کاشانی، حبیبالله؛ تفسیر ستّ سُور؛ تهران: شمسالضحی، 1383ش.
15. شعرانی، عبدالوهاب؛ الیواقیت و الجواهر؛ مصر: [بینا]، 1305ق.
16. شیخ صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه؛ أمالی؛ چ4، بیروت: المکتبة الإسلامیة، 1404ق.
17. ــــــــــــــ ؛ عیون أخبار الرضا (ع)؛ [بیجا]، دار العالم للنشر (جهان)، 1378ق.
18. ــــــــــــــ ؛ کمالالدین و تمامالنعمة؛ چ2، قم: دارالکتب الاسلامیة، 1395ق.
19. ــــــــــــــ ؛ معانی الأخبار؛ قم: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة، 1403ق.
20. ــــــــــــــ ؛ من لایحضر الفقیه؛ چ3، قم: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة، 1413ق.
21. شیخ مفید، العکبری البغدادی، ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان؛ الإختصاص؛ قم: المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، 1413ق.
22. طبرسی، أحمد بن علی بن ابیطالب؛ الاحتجاج؛ مشهد: المرتضی، 1403ق.
23. طبرسی، فضل بن حسن (امین الاسلام)؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ تهران: ناصرخسرو، 1372ش.
24. ــــــــــــــ ؛ إعلام الوری بأعلام الهدی؛ چ3، قم: داراالکتب الاسلامیه، [بیتا].
25. طبری، عمادالدین؛ بشارة المصطفی لشیعة المرتضی؛ چ2، نجف: المکتبة الحیدریة، 1383.
26. طبری، محمد بن جریر؛ دلائل الامامة؛ [بیجا]، دار الذخائر للمطبوعات، 1383ق.
27. طوسی، ابوجعفر؛ أمالی؛ قم: دار الثقافة، 1414ق.
28. عاملی کفعمی، إبراهیم بن علی؛، مصباح الکفعمی؛ چ2، قم: دارالرضی (الزاهدی)، 1405ق.
29. عیاشی، محمد بن مسعود؛ کتاب التفسیر؛ تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی؛ تهران: چاپخانه علمیه، 1380ق.
30. فرات کوفی، فرات بن ابراهیم؛ تفسیر فرات الکوفی؛ تهران: مؤسسة الطبع و النشر فی وزارة الإرشاد الإسلامی، 1410ق.
31. قمی، ابن شاذان، مئه منقبه؛ قم: مدرسة الإمام المهدی (عجلالله تعالی فرجهالشریف)، 1407ق.
32. قمی، علی بن ابراهیم؛ تفسیر قمی؛ چ4، قم: دارالکتاب، 1367ش.
33. کلینی، ابو جعفر؛ الکافی؛ ط. الرابعه، طهران: دارالکتب الإسلامیة، 1365ش.
34. مجلسی، محمدباقر؛ بحار الانوار؛ چ4، بیروت: مؤسسة الوفاء، 1404ق.
35. محدث نوری؛ مستدرک الوسائل؛ قم: مؤسسة آلالبیت لإحیاء التراث، 1408ق.
36. محمدبن حبان بن احمد ابوحاتم؛ صحیح ابن حبان؛ ط. الثانیه، بیروت: مؤسسة الرساله، 1414ق.
37. مستنبط، سیداحمد؛ القطره؛ ترجمه محمد ظریف؛ چ9، قم: الماس، 1387.
38. مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی الکلمات القرآن الکریم؛ تهران: نشریه ترجمه، 1360ش.
39. موسوی سبزواری، سیدعبدالاعلی؛ مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن؛ ط. الثانیه، بیروت: مؤسسه اهلبیت (ع)، 1409ق.
40. نمازی، شیخعلی؛ مستدرک سفینة البحار؛ تحقیق شیخ حسن نمازی؛ قم: جامعه مدرسین، 1419ق.
دکتر نهله غروی نایینی/ دانشیار دانشگاه تربیت مدرس
ابوالفضل چتری بیدگلی/ کارشناس ارشد دانشگاه تربیت مدرّس
منبع:فصلنامه علمی – ترویجی بانوان شیعه،شماره24
نظرات شما عزیزان: