سیاست در اندیشه و عمل امام هادی(ع)
مقدمه
بیشتر حکومت هایی که در طول تاریخ بر پایۀ معارف شیعه امامیه شکل گرفته اند، در پی تحقق اهداف و منویات دین اسلام بوده اند که عمدتاً در قرآن و سنت و سیره ائمۀ معصوم (ع ) خلاصه میشد. پرداختن به آموزه های معصومان (ع ) به ویژه در عرصۀ اندیشۀ سیاسی برای شناخت هرچه بهتر سیاست از منظر اسلام و شیعه امری مهم و ضروری به نظر میرسد. از سوی دیگر، در روزگار معاصر که نظریه های متعددی در حوزه مباحث سیاسی وجود دارد و به طبع، هریک نیز پیروان خود را دارند، ضرورت دارد شیعه نیز به این موضوع از منظر اعتقادی خود بپردازد و آن را دست مایه تفکر و اندیشه ورزی متفکران و دغدغه مندان دینی قرار دهد.
در این نوشتار به دیدگاه های سیاسی امام هادی(ع ) اشاره میشود که از لابه لای مناظره ها، مکاتبه ها، دعاها، زیارات و بیانات آن حضرت (ع ) استخراج شده است. شرایط بسیار سخت سیاسی- اجتماعی [1] حاکم بر دوران امام هادی(ع ) و محصور بودن ایشان از یک سو و موقعیت خطیرشان به جهت نزدیکی با ولادت امام موعود شیعه (عج ) و به طبع، لزوم روی آوردن به تقیه مضاعف، موجب شده که آن حضرت (ع ) مجال چندانی برای ارائۀ دیدگاه های سیاسی نداشته باشند؛ به همین دلیل و در جهت پاسخ به هدف اصلی مقاله که تبیین دیدگاه های سیاسی امام هادی(ع ) است، برخی از دیدگاه های کلی آن حضرت (ع ) را که هم در عرصۀ سیاست مصداق و کاربرد دارد و هم در غیرحوزه سیاست، تحلیل و تفسیر خواهد شد؛ به عبارت دیگر، از منظر سیاسی به این سخنان نگریسته و تفسیر سیاسی از آن ها ارائه خواهد شد؛ [2]همچنان که با تغییر منظر میتوان بسیاری از آیات قرآن کریم را سیاسی تفسیر کرد؛ برای مثال، خطاب عام قرآن کریم که میفرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید، چرا چیزی میگویید که انجام نمیدهید؟»[3] با نگاه سیاسی معنای متفاوتی از معنای رایج خود میگیرد و آن را ابتدا متوجه مسئولان و صاحب منصبان حکومتی میکند (رجحان، ١٣٨٩ش، ص ١٦ ). گرچه در مورد سایر مردم نیز قابل انطباق است. بر این اساس، برای تبیین دیدگاه های سیاسی امام هادی(ع ) لازم است از منظری متفاوت و با دیدی اجتماعی و سیاسی به برخی گزاره های صادرشده توسط آن حضرت (ع ) نگاه کرد تا بتوان به سؤال اصلی پژوهش پاسخی درخور داد.
لازم است به نکتۀ دیگر در مقدمه اشاره گردد، اما به دلیل ماهیت کلامی آن و عدم ارتباط مستقیم با دیدگاه های سیاسی امام در این مقاله به آن پرداخته نشده، این است که امام هادی (ع ) به دلیل حاکمیت شرایط تقیه و عدم دسترسی آسان مردم به آن حضرت (ع )، نگران مسئلۀ امامت بعد از خود بودند. این دغدغه وقتی بیشتر رخ می نماید که بدانیم امام، فرزندی بزرگ تر از امام حسن عسکری (ع ) به نام ابوجعفر داشتند که در زمان حیات آن حضرت (ع ) از دنیا رفت. این نگرانی از آن جهت بود که برای بسیاری از شیعیان این پیش فرض به وجود آمده بود که امامت به فرزند ارشد امام پیشین می رسد، و ازاین رو، امکان گمراهی آنان وجود داشت. [4] به همین دلیل امام هادی (ع ) با اشاره به امامت حسن عسکری(ع )، سعی بر آن داشتند تا زمینۀ گمراهی طیفی را از شیعیان از بین ببرند (برای نمونه رک. کلینی، ١٣٦٥ش، ج ١، ص ٣٢٨).
١. مبانی نظری سیاست و حکومت در گفتمان اسلامی
١-١. امامان شیعه؛ الگو و مرجع سیاست
امام هادی(ع ) با زیارت جامعۀ کبیره و زیارت امیرالمؤمنین (ع ) در روز غدیر (ابن مشهدی، ١٤١٩ق، ص ٢٦٨)، اوصاف امام شایسته و عادل را تبیین نموده و مردم را به پیروی از ایشان دعوت کرده اند. در زیارت جامعه، آن حضرت، ائمۀ معصوم (ع ) را به عنوان صاحبان حقیقی حکومت و کسانی که جوهره سیاست را به خوبی میدانند، معرفی کرده [5] و آن ها را محور حق دانسته اند. [6] یکی از زیرمجموعه های این حق و حقانیت، که در مباحث سیاسی شیعه مورد توجه قرار میگیرد، منازعات آن ها با حکومت های جبار زمان خودشان و حق ولایت و زمامداری است؛ بنابراین، امام (ع ) با این بیان حق ولایت و حکومت را تنها در انحصار ائمۀ معصوم (ع ) میدانند.
در بخش دیگری از این زیارت، امام هادی (ع ) راه نجات مردم را روی آوردنشان به ائمۀ اطهار(ع ) میدانند. [7] به طبع، اولین و مهم ترین جلوه روی آوردن به امامان شیعه (ع ) پیروی از دستورات آن ها و روش و منش آن ها در حوزه سیاست و اجتماع است. دستیابی به صلاح دین و دنیا، و برقراری عدالت که قرآن کریم از اهداف رسالت انبیاء بیان فرمود، [8] باید هدف اصلی در هر حکومت دینی باشد و این هدف در پرتو امامت پیشوایان معصوم (ع ) قابل تحقق است؛ به این دلیل که نظام امامت جلوه گاه کامل حاکمیت الهی و طریق نبوی است [9] (جوادی آملی، ١٣٩١ش، ج ٨، ص ١٧٣). در اندیشۀ امام هادی(ع ) در امتداد خلافت معصومان در دوران غیبت، فقها و علمای دین قرار دارند که باید حافظ و پیشرو در راه حق و عدالت باشند و مردم و جامعه را از خطر انحراف نجات دهند. آن حضرت (ع ) در مورد اهمیت نقش علما و فقها معتقد بودند که اگر علمای دین در دوران غیبت نباشند تا دعوت کننده به دین الهی [10] و راهنمایی کننده به سوی او باشند و با دلایل متقن از دین خداوند دفاع کنند و بندگان ضعیف الایمان را از دام های شیطان برهانند و همچون کشتیبانی که مانع از انحراف کشتی به چپ و راست است، دل های این افراد را از انحراف حفظ کنند، مردم از دین خدا برمیگردند. به راستی که این دانشمندان نزد خدا برتر از بقیه هستند. [11] (حسن بن علی(ع )، ١٤٠٩ق، ص ٣٤٥؛ طبرسی، ١٤٠٣ق، ج ١، ص ١٨).
١-٢. نوع نگاه به دنیا و قدرت
یکی از مهم ترین ویژگیهای هر نگرش و مکتب سیاسی، که خط مشیها و سیاست گذاریهای بعدی نیز بر آن مبتنی است، نوع نگاه به دنیا و قدرت و حکومت است. در جهان بینی اسلامی، اساساً دنیا و متعلقات آنکه قدرت و حکومت نیز یکی از آن هاست، امری گذرا و بی ارزش تلقی میشود و صرفاً زمانی ارزش دارد که بتوان به وسیلۀ آن حقی را احقاق یا عدالتی را برپا کرد و یا باطلی را از بین برد. [12] امام هادی(ع ) حاکمان جائر گذشته را این گونه وصف میکنند: «بر بلندای کوه ها شب را به سحر آوردند، درحالی که مردان چیره و نیرومندی از آنان پاس می دادند، ولی آن قله کوه ها برایشان سودی نبخشید. از پناهگاه هایشان بیرون کشیده شدند و در زیر خاک قرار گرفتند و چه بد جایی را برای رحل اقامت برگزیدند. پس از آنکه در قبرهای خود قرار گرفتند، فریادزنی بر آن ها بانگ زد: کجا رفت آن دستبندها، کو آن تاج و تخت ها، و کجاست آن زر و زیورها. کجا رفت آن چهره ها که با ناز و نعمت پرورش یافته و مقابل آن ها پرده های گران بهای نازک آویخته بودند. هنگامی که از آن ها این سؤال می شود، قبرهایشان از طرف آن ها جواب می دهند: آن چهره ها هم اکنون محل آمدوشد کرم های لاشخوار شده اند؛ عمرهای دراز خوردند و آشامیدند و اکنون پس از آن همه عیش و نوش، خود خوراک کرم ها شده اند» [13] (مسعودی، ١٣٨٥ق، ج ٤، ص ٩٤).
این نوع نگرش امام هادی(ع ) نشان میدهد که در دست داشتن قدرت و حکومت صرفاً برای لذت های دنیوی و تسلط بر دیگران ارزش ندارد و عاقبت آن پشیمانی و از دست دادن آخرت است، مگر اینکه در چارچوب کلان «دنیا مزرعۀ آخرت » بتوان با احقاق حق و اجرای عدالت به بندگان خدا خدمت کرد.
١-٣. همکاری با حکومت ظالم
امام هادی(ع) اهمیت تقویت حکومت حاکم عادل و تضعیف حکومت حاکم غاصب و جائر را مورد تأکید قرار داده اند. یکی از یاران ایشان برای آن حضرت (ع ) نامه ای نوشت و در مورد کار کردن در دستگاه عباسیان سؤال کرد. امام (ع ) در جواب فرمودند: اگر این کار کردن و داخل در دستگاه ایشان شدن به اجبار صورت گرفته باشد، مانعی ندارد و در این صورت، بنده در پیشگاه خداوند معذور است، ولی در غیر این صورت، ناروا و ناپسند است، و ناگزیر اندکش بهتر از زیادش است. او میگوید: به امام عرض کردم هدف من از داخل شدن در این دستگاه یافتن راهی برای ضربه زدن به آن ها برای انتقام است (در این صورت چه حکمی دارد؟)، امام در جواب فرمودند: «در این صورت نه تنها این کار حرام نیست بلکه اجر و ثواب نیز دارد»[14] (ابن ادریس، ١٤١٠ق، ج ٣، صص ٥٨٣-٥٨٤؛ نیز حر عاملی، ١٤٠٩ق، ج ١٧، ص ١٩٠). این حدیث نشان می دهد آن حضرت (ع ) عملی را که موجب تقویت ظالم شود، حرام میدانستند. [15] اما نکتۀ مهمی که در این زمینه باید به آن توجه داشت، این است که در گذشته، نخست حکومت ها متعلق به پادشاهان و خاندان آن ها بوده است و نظام سیاسی و قدرت به نوعی شخصی تلقی میشد؛ دوم، حیطۀ تسلط و سیطره حکومت ها بر زندگی مردم محدود بود و سوم، نظام های سیاسی پیچیده و گسترده وجود نداشت. امروزه شرایط به کلی متفاوت شده است و نظام های سیاسیِ پیچیده و گسترده شکل گرفته اند و متعلق به شخص یا خاندان خاصی نیستند بلکه متعلق به کل مردم اند و حاکمان فقط به تدبیر امور میپردازند، حتی اگر حاکمی غیرعادل باشد، ممکن است ضرر عدم همکاری با نظام سیاسی بیشتر متوجه مردم شود؛ همچنان که کمک و همکاری با هر بخشی از دولت و حکومت، کمک و خدمت به کل جامعه تلقی میشود؛ ازاین رو، این فرمایش امام (ع ) باید در فضای حاکمیت وقت در نظر گرفته شود و جوهره سخن ایشان که همانا عدم تقویت حاکمیت جائر و تضعیف آن تا حد امکان است، مورد تأسی قرار گیرد.
از دیدگاه امام هادی(ع ) در صورتی که افراد دارای صلاحیت و شایستگی که صاحبان حقیقی ولایت هستند، به حکومت برسند، و به کلی و به اجمال، عدل در جامعه حاکم شود، هرچند که ممکن است ظلم و جور نیز در گوشه و کنار مشاهده شود، تا مادامی که انسان یقین به آن پیدا نکرده است، باید نسبت به تمامی افراد حسن ظن داشته و خوش گمان باشد و در حکومت ظالم عکس این صادق است؛ فرمودند: «آن زمانی که عدل از جور بیشتر است، مردم حق ندارند به کسی بدگمان باشند تا آنکه به طور یقین برایشان ثابت گردد و اگر در زمانی جور و ظلم بیشتر از عدل بود، نباید به کسی گمان نیک داشت، مگر آنکه ثابت گردد»[16] (حلوانی، ١٤٠٨ق، ص ١٤٢ و دیلمی، ١٤٠٨ق، ص ٣١٢ ).
٢. ویژگیهای بازیگران سیاسی
بازیگران سیاسی کسانی هستند که به نوعی در عرصۀ سیاسی فعال اند و چه در جایگاه حاکمان و مدیران و چه در جایگاه احزاب سیاسی و رسانه ها دغدغه های سیاسی - اجتماعی دارند و تلاش میکنند در این روندها اثرگذار باشند. اوصاف مورد نظر امام هادی(ع ) برای فعالان و نخبگان سیاسی به شرح زیر تقسیم شدنی است:
٢-١. تقوای الهی
در تفکر سیاسی اسلام اساساً تقوا به عنوان یک ابزار و عامل مهم و اثرگذار در عرصه های سیاسی و اجتماعی به شمار میآید که کارویژه های متعددی دارد. امام هادی(ع ) در اهمیت تقوای الهی و تأثیر آن در فرمانبری دیگران معتقد بودند هرکس نسبت به خداوند حریم نگه دارد، مردم نیز نسبت به او حریم نگه خواهند داشت و هرکس خدا را اطاعت کند، دیگران از او اطاعت خواهند کرد، و هرکس مطیع آفریدگار باشد، باکی از خشم آفریدگان نخواهد داشت، اما هرکس خالق را به خشم آورد، باید یقین کند که به خشم مخلوق دچار میشود[17] (مسعودی، ١٤٢٦ق، ص ٢٣٥؛ ابن شعبه حرانی، ١٤٠٤ق، ص ٤٨٢). این نکته برای حاکمان و کسانی که به دنبال اطاعت مردم در راستای تقویت حکومت خود هستند، امری حائز اهمیت است. تقوای الهی سبب میشود که انسان خداوند را مد نظر داشته باشد و کرامتی را که او به وی عطا نموده است، از یاد نبرد؛ چرا که در غیر این صورت، کسی که کرامت الهی را نسبت به خود از یاد ببرد، ظلم و ستم کردن به دیگران برای وی امری آسان خواهد بود. چنان که امام هادی(ع ) بر این باور بودند که کسی که نفسش در نظرش پست و خوار شد، دیگران از شر او در امان نخواهند بود[18] (ابن شعبه حرانی، همانجا). همچنین، برای اینکه رعایت تقوای الهی برای افراد سهل و آسان باشد، فرمودند همواره زمانی را در نظر داشته باشید که در آستانۀ مرگ قرار گرفته اید؛ نه از دست دوستان کاری برمیآید و نه پزشک میتواند کاری بکند که مانع از مرگ شود (حلوانی، ١٤٠٨ق، ص ١٤١؛ شامی، ١٤٢٠ق، ص ٧٣٠). این تفکر اگر همواره مد نظر یک سیاست مدار و بازیگر عرصۀ سیاست باشد، احتمالاً بسیاری از اقداماتی را که در انجام آن هوای نفس وی دخیل است، انجام نخواهد داد.
٢-٢. صداقت و یکرنگی با مردم
اندیشۀ سیاسی اسلام عناصر و مؤلفه های خاص خود را دارد که در بسیاری از موارد با تفکر رایج در دیدگاه های سیاسی غربی تفاوت اساسی دارد؛ یکی از این مؤلفه ها، صداقت است که در نظریه های سیاسی موجود که عمدتاً غربی است، مورد بحث قرار نگرفته است. از دیدگاه امام هادی(ع ) از جمله مهم ترین عناصر در حکمرانی، ارتباط عاطفی میان حاکم و توده مردم است؛ چرا که باعث میشود مردم از عمق جان و صمیم قلب فرمان حاکم را بپذیرند. ائمۀ معصوم (ع ) قبل از آنکه خود را امام جسم مردم بدانند، امام قلب مردم میدانستند (بحرانی، ١٤١٣ق، ج ٢١، ص ٢٤٢) و این به این معناست که حاکم باید ارتباط عاطفی خود را با مردم اصل دانسته و همواره در صدد تقویت آن باشد. امام هادی(ع ) نیز در بیانی خطاب به متوکل عباسی، یکی از حاکمان هم عصر خود، فرمودند: «صدق و یکرنگی از کسی که دلت نسبت به او تیره است و وفاداری از کسی که به او خیانت کرده ای و خیرخواهی از کسی که نسبت به او بدگمان هستی، انتظار نداشته باش؛ چرا که دل دیگران نسبت به تو همان حالی را دارد که دل تو نسبت به آنان دارد»[19] (حلوانی، ١٤٠٨ق، ص ١٤٢). این بیان نشان می دهد وقتی حاکمان حتی در قلبشان نسبت به آحاد جامعه کدورت و ناخالصی داشته باشند، در روح مردم نیز اثر سوء گذاشته و آن ها نیز خیرخواهیشان را از حاکمان دریغ خواهند کرد. به عبارت دیگر، حاکمان نمیتوانند از مردم توقع صداقت و یکرنگی و وفاداری داشته باشند، درحالیکه خودشان نسبت به مردم صادق نیستند.
نظرات شما عزیزان: