موهبت تفقّه و دین شناسی
برای یک مسلمان، هیچ موهبتی برتر از آشنایی عمیق با تفکّر دینی و فرهنگ اسلامی نیست و خیر دنیا و آخرت او در گرو همین شناخت است و عبادت صحیح و بندگی سالم هم در سایة همین دین شناسی فراهم می آید.
از سخنان حضرت رسول(ص) است که: «ما عبدَ الله تعالی بشی افضل من الفقه فی الدین؛[13] خداوند هرگز به چیزی برتر از «فقه در دین» عبادت نشده است.»
یعنی بصیرت دینی، بهترین وسیله ای است که مسلمان را در آستان الهی به عبودیت صحیح وا می دارد و کمال انسان نیز در کمال بندگی است.
و نیز فرمود: «اذا اراد الله بعبد خیراً فقّهه فی الدین و الهَمَه رشده؛[14] هرگاه خداوند اراده کند به بنده ای خیر برساند، او را در دین، فقیه و ژرف نگر می کند و مسیر رشد و راه درست را به او الهام می بخشد.»
در سخنی امام کاظم(ع) ضمن دعوت مردم به تفقّه در دین، فقه و دین شناسی را کلید بصیرت، تمامیت عبادت، سبب رسیدن به جایگاه های والا و مراتب ارزش مند در دین و دنیا می شمارد و می فرماید: کسی که در دین خود، فقیه و ژرف بین نباشد، خداوند هیچ عملی را از وی نمی پسندد: « من لم یتفقّه فی دینه لم یرض الله له عملاً».[15]
و در حدیث نبوی آمده است: «خیر العبادة الفقه؛[16] برترین و بهترین عبادت، دین شناسی است.»
گرچه تفقّه و فقاهت و فقه، در اصطلاح امروزی بیشتر در معنای اجتهاد و استنباط احکام شرعی و مسائل فقهی به کار می رود و این اصطلاحی نسبتاً جدید و متأخّر است، ولی در منابع قرآنی و حدیثی و فرهنگ روایات، به فهم عمیق دینی گفته می شود که هم شامل مسائل اعتقادی است، هم موضوعات اخلاقی، عملی و احکام شرعی را در بر می گیرد.
دین دانی و دین داری
پیش تر هم اشاره شد که دین دانی، مقدمة دین داری است. به کسی «متدین» گفته می شود که در مرحلة عمل و اطاعت، پیرو دین خدا و دستورهای قرآن و شرع باشد. وگرنه صرف آگاهی از معلومات و معارف دینی به تنهایی کافی نیست. ممکن است یک یهودی یا مسیحی یا خاورشناسی که در ادیان و مکاتب پژوهش می کند، بیش از یک مسلمان عادی اطلاعات گسترده و عمیق از دین و آیات و روایات و قوانین و مقرّرات اسلامی داشته باشد، ولی به آن ها ایمان نداشته باشد و عملش بر اساس دین نباشد.
دین شناسی باید گام اول برای ورود به مرحلة دین داری و متعبّد بودن و عمل کردن باشد. نقل شده است که مردی از بادیه خدمت رسول خدا(ص) رسید و از آن حضرت خواست که به او قرآن بیاموزد. پیامبر خدا(ص) سورة «زلزال» را برای او خواند، تا رسید به آیة «فمن یعمل مثقال ذرّة خیراً یره * و من یعمل مثقال ذرّة شراً یره؛[17] هر کس هم سنگ و به اندازة یک ذرّه کار نیک انجام دهد آن را می بیند و هر کس به اندازة ذرّه ای بدی کند آن را هم می بیند»؛ آن مرد گفت: همین اندازه مرا بس است و برگشت. پیامبر(ص) فرمود: آن مرد برگشت در حالی که فقیه و دین شناس شد.[18]
مقصود از نقل حدیث بالا این است که مهم، شناختی از دین است که مقدمة عمل به آن باشد، نه تنها کسب معلومات و گردآوری اطلاعات و بحث های کلامی و مجادلات فلسفی بر سر مباحث دینی. پیامبر آن مرد را «فقیه» نامید، چرا که فهمید دین چیست و آن را مبنای عمل خود قرار داد و چون دانست که هر نیک و بد انسان پایة پاداش و کیفر او خواهد بود، برگشت تا به همین یک دستور ساده که همة مراحل و ابعاد زندگی را در بر می گیرد، عمل کند.
در روایات بسیاری، «دین» همراه با ورع، تقوا، ترک معصیت، توکل برخدا، ولایت اهل بیت، پرهیز از گنه کاران، مروّت، حبّ و بغض بر اساس دین، وفای به عهد، صدق در گفتار، عفت و پاک دامنی، حیا، درست کرداری، کوتاهی آرزوها و آمال، جهاد با نفس، خیرخواهی برای مؤمنان، عدالت و امانت و. .. آمده و این خصلت ها از ویژگی های «اهل دین» شمرده شده است.
این می رساند که دین، صرفاً جنبة معارفی و شناختی ندارد و به عمل مربوط می شود. این است که باید از رهگذر «دین دانی» به مرتبة «دین داری» رسید.
در پایان این پژوهش، حدیثی از امام صادق(ع) می آوریم تا تأکید مجدّدی باشد بر اهمیت تلاش برای شناخت و بصیرت در دین.
آن حضرت فرمود: «احسنوا النظر فیما لا یسعکم جهله و انصحوا لأنفسکم و جاهدوها فی طلب معرفة ما لا عذر لکم فی جهله، فان لدین الله ارکاناً لا ینفع من جهل ها شدّة اجتهاده فی طلب ظاهر عبادته...؛[19] نیک و شایسته بنگرید در آن چیزی که اجازه ندارید آن را ندانید، خیر خواه خودتان باشید و با نفس خود جهاد کنید، در راه طلب شناخت آن چه که در ندانستن آن معذور نیستید. همانا دین خدا را پایه ها و ارکانی است که هر کس به آن ها جاهل باشد، هر چه هم در انجام عبادت ظاهری بکوشد، سودی به حال او ندارد.... »
راستی، آن کسی که در پی همة شناخت ها و معلومات می رود و برای کسب آگاهی های گوناگون، وقت می گذارد و زحمت می کشد، اما برای «دین شناسی» اهمیت نمی دهد و وقت نمی گذارد، چه جوابی دارد؟
«دین شناسی» چیزی است که اگر کسی در آن ناآگاه و جاهل باشد، هیچ عذری و بهانه ای در پیش گاه خدا ندارد.
دانستنی ها و آموختنی ها بسیار است. بکوشیم ضروری ترین و مفیدترین ها را بیاموزیم تا هنگام سؤال، شرمنده نباشیم.
پی نوشت ها:
- مفردات راغب، واژة دین.
- غررالحکم و دررالکلم، ح1255.
- الحیاة، ج1، ص61؛ به نقل از: کشف الغمه، ج2، ص255.
- نهج البلاغه، خطبه1.
- توبه(9) آیه 122.
- بحارالأنوار، ج1، ص176.
- همان، ص214.
- همان.
- الحیاة، ج1؛ ص54؛ به نقل از: بحارالأنوار.
- شیخ مفید، الاختصاص، ص245.
- کافی، ج1، ص31، ح6.
- همان، ص33، ح6.
- کنزالعمّال، ح28752.
- همان، ح28690. شبیه این حدیث از امیرالمؤمنین(ع) نیز نقل شده است: غررالحکم و دررالکلم، ح4133.
- میزان الحکمه، ح16126.
- همان، ح16165؛ به نقل از: کنزالعمّال.
- زلزال (99) آیة 7و 8.
- بحارالأنوار، ج92، ص107.
- شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص205.
نظرات شما عزیزان: