پاسخ این سؤال را مى توان از آیات 29 ـ 33 سوره «مرسلات» به دست آورد، خداى متعال مى فرماید: (رهسپار شوید به سوى سایه اى از دودهاى خفه کننده آتش که داراى سه شعبه است!)؛ «انْطَلِقُوا إِلى ظِلّ ذِی ثَلاثِ شُعَب».
شاخه اى از بالاسر، و شاخه اى از طرف راست، و شاخه اى از طرف چپ، و به این ترتیب از هر طرف این دود غلیظ مرگبار آنها را احاطه مى کند و در کام خود فرو مى برد.
(اما سایه اى که آرام بخش نیست و هرگز دوزخیان را از شعله هاى آتش جلوگیرى نمى کند)؛ «لا ظَلِیل وَ لا یُغْنِی مِنَ اللَّهَبِ».
چه این که خود بر خاسته از آتش است.
ممکن است تعبیر به «ظلّ»؛ (سایه) این تصور را ایجاد کند که در آنجا سایه اى وجود دارد که از سوزندگى شعله هاى آتش، کمى مى کاهد، ولى این آیه بر این پندار غلط خط بطلان مى کشد، و مى گوید: این سایه هرگز آن سایه اى را که شما تصور مى کنید نیست، سایه اى است سوزان و خفقان آور، و بر خاسته از دودهاى غلیظ آتش که مى تواند گرماى شعله ها را کاملاً منعکس کند.
شاهد این سخن، آیات سوره «واقعه» است که درباره «اصحاب الشمال» مى فرماید: «فِی سَمُوم وَ حَمِیم * وَ ظِلّ مِنْ یَحْمُوم * لا بارِد وَ لا کَرِیم»؛ (آنها در میان بادهاى کشنده و آب سوزان قرار دارند * و در سایه دودهاى متراکم و آتش زا * سایه اى که نه خنک مى باشد، و نه مفید و آرام بخش). (2)
بعضى گفته اند: این شعبه هاى سه گانه بازتابى است از تکذیب هاى سه گانه آنها نسبت به اساس دین، یعنى «توحید»، «نبوت» و «معاد»؛ زیرا تکذیب معاد از تکذیب نبوت و توحید جدا نیست.
و بعضى گفته اند: اشاره اى است به مبدأهاى سه گانه گناه «قوه غضبیه»، «شهویه» و «وهمیه» آرى، آن دود تاریک تجسمى است از تاریکى هاى شهوات:
ز تاریکى خشم و شهوت، حذر کن!که از دود آن، چشمِ دل تیره گردد!
غضب چون در آید، رود عقل بیرون *** هوا چون شود چیره، جان خیره گردد!
آن گاه در توصیف دیگرى از آن آتش سوزان مى افزاید: (جرقه هائى از خود بیرون مى دهد مانند یک کاخ عظیم!)؛ «إِنَّها تَرْمِی بِشَرَر کَالْقَصْرِ».
نه همچون جرقه هاى آتش این دنیا که گاه به اندازه سر سوزنى بیش نیست.
تعبیر به قصر: «کاخ» در اینجا تعبیر پر معنائى است، شاید تصور شود مناسب تر این بود که گفته شود: جرقه هائى همچون کوه، ولى نباید فراموش کرد کوه ها ـ همان گونه که در آیات قبل اشاره شد ـ منبع انواع برکات است و سرچشمه هاى آب فرات و گوارا، این قصرها و کاخ هاى ستمکاران هستند که منشأ شعله هاى سوزان و آتش هاى شرر بارند!.
در آیه بعد، به توصیف دیگرى از شراره ها و جرقه هاى این آتش سوزان پرداخته، مى فرماید: (آنها همچون شترهاى زرد رنگى هستند)؛ «کَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ».
«جِمالَتٌ» جمع «جمل» به معنى «شتر» است (مانند حجر و حِجارة) و «صُفْر» (بر وزن قفل) جمع «أصفر» به معنى چیزى است که زرد رنگ باشد و گاه به رنگ هاى تیره و متمایل به سیاه نیز اطلاق شده، ولى در اینجا مناسب همان معنى اول است؛ زیرا جرقه هاى آتش زرد متمایل به سرخ است.
در آیه قبل، این جرقه ها از نظر حجم، به کاخ بزرگ تشبیه شده بود، و در این آیه، از نظر کثرت، رنگ، سرعت حرکت و پراکنده شدن به هر سو به گروهى از شتران زرد رنگ تشبیه شده که به هر سو روانند.
جائى که جرقه ها این چنین باشد، پیدا است خود آن آتش سوزان چگونه است؟ و در کنار آن چه عذاب هاى دردناک دیگرى قرار گرفته؟ (3)
پی نوشت:
نظرات شما عزیزان: