کد قالب کانون عالی‌ترین مکتب تربیت و اخلاق یا ماه مبارک رمضان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 277
بازدید دیروز : 155
بازدید هفته : 277
بازدید ماه : 535
بازدید کل : 27290
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 8 فروردين 1403

ماه رمضان در دبی

بهترین دعاها

بهترین دعاها، دعایی است که برای زیادتی معرفت و نورانیت قلب، پاکی و صفای باطن، حسن عاقبت و توفیق در کارهای خیر، کسب ثواب، تخلّق به اخلاق حمیده، انجام وظایف اسلامی، طلب مغفرت و آمرزش و تقرّب به درگاه باری تعالی باشد.
این گونه دعاها یقیناً مستجاب است و آثار اجابت آن خیلی زود ظاهرمی‌شود و شخص با این‌گونه ادعیه به سوی خدا سفر می‌کند و به درگاه او نزدیک می‌شود.
ادعیه دیگر در صورتی مستجاب می‌شود که با سنن الهی مطابق بوده، و از سوی دیگر موافق مصلحت دعاکننده باشد.
گاهی ما دعا می‌کنیم و در آن دعا از خداوند بلا و گرفتاری را برای دیگری طلب می‌کنیم، که این گونه دعاها یقیناً مستجاب نیست و خداوند عادلِ حکیم حلیم، منزّه از این است که چنین دعاهایی را مستجاب فرماید.
این گونه دعاها علامت عدم رشد و کمی معرفت و بی‌صبری دعا کننده است.
کامل‌ترین ادعیه، آن‌هایی است که قرآن از زبان پیغمبران و مؤمنان حکایت کرده و دعاهایی است که از پیغمبر اعظم و اهل بیت آن حضرت علیهم السلام روایت شده است.
این دعاها مثل: دعای کمیل، دعای عرفه، دعای ابی حمزه، دعاهای صحیفه کامله سجّادیه، دعاکننده را در اوج مقام بلند انسانی قرار داده و به سوی عوالم بالا پرواز می‌دهد.
از جهات بسیار ارزنده دعا، جنبه تربیتی آن است. مضامین دعاهایی که از پیشوایان دین و رهبران مذهب وارد شده، همه تربیتی و آموزنده و تکمیل‌کننده بصیرت و معرفت است.

راجع به دعا و آثار و برکات و شرایط و آداب آن در این مجال نمی‌توان حقّ سخن را ادا کرد و علاوه بر آن از عهده ضعیفانی چون من نیز خارج است و خوانندگان گرامی باید کتب بزرگ و پرارزشی را که علما و اساتید فن در این موضوع نوشته‌اند، مطالعه فرمایند.
از جمله اخبار درباره «فضیلت دعا» این روایت است:
الدُّعاءُ مخُّ العِبادة[126]
دعا مغز و حقیقت بندگی و پرستش است.
و نیز در حدیث دیگر است:
الدُّعاءُ سلاحُ المُؤمِنِ وَعَمُودُ الدِّینِ وَنُورُ السَّماواتِ وَالارْضِ 127]
دعا اسلحه مؤمن و ستون دین و نور آسمان‌ها و زمین است.
ماه رمضان بهار دعا است
پر واضح است که ماه رمضان، بهار دعا و موسم آن است. افراد ناامید، شکست خورده، گرفتار، بی‌نشاط و ناراحت، کم صبر و بی‌شکیب در این ماه از برکت دعا و توجّه به رحمت واسعه الهی امیدوار، با نشاط،بردبار و شکیبا گردیده و از نو با روح شکست‌ناپذیر، در میدان حیات و زندگی به فعّالیت و کوشش مشغول می‌شوند.
ماه رمضان به انسان این نوید را می‌دهد که نباید در کشاکش دشواری‌ها و سختی‌های این جهان خود را ببازد و از دست و پنجه نرم کردن با حوادث عالم بیم‌ناک گشته و مغلوب پیشامدها گردد.
خواندن دعای ابی حمزه، افتتاح و دعاهای دیگر، چنان شخص را گرم و پرشور و سرشار از نشاط و معنویت می‌سازد که تمام مصائب دنیا را فراموش کرده و وجودش غرق خوش‌بینی و خوش گمانی به آینده می‌شود و همان طور که در حدیث است این گونه دعاها- که در ماه رمضان رسیده و نمونه‌های آن در ماه‌ها و مواقع دیگر نیز زیاد است- سلاح و زره مؤمن است و وجود او را در برابر حوادث، بیمه قطعی کرده و روحش را غیرقابل نفوذ قرار می‌دهد.
سرتاسر دعای ابی حمزه، برنامه تسلیح اخلاق واقعی و درس رضا و تسلیم و قناعت و توکّل و حبّ به خدا و پیغمبر خدا و اولیای دین است. همان سلاح و زرهی که مجاهدان اسلام با آن به جهاد دشمنان خدا می‌رفتند و آن‌ها را- که غرق سلاح و زره بودند- شکست می‌دادند و اسلام را بر کفر غالب می‌ساختند.
همان سلاح و زرهی که علی علیه السّلام اوّل مجاهد و یگانه سرباز اسلام به آن مسلّح بود و در جنگ‌ها از انبوه دشمنان بیم نمی‌کرد و در هیچ میدان نبردی پشت به جهاد نکرده و می‌فرمود:
وَالله لَو تَظاهَرَتِ العَرَبُ عَلی قِتالِی لَمّا وَلَّیْتُ عَنها[128]
خواننده عزیز! روزه‌دار ارجمند! از برنامه‌های دعایی این ماه استفاده کنید. وقت را غنیمت بشمارید. فرصت را از دست ندهید که: «الفرصه تمر مرالسحاب»[129] با خدا سخن بگویید و سپاس و ستایش او را که شایسته سپاس و ستایش است به جای آورید. از دعا روی نگردانید و اظهار تکبّر ننمایید.
و خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم می‌فرماید:
انَّ الَّذِینَ یَستَکبِرُونَ عَن عِبادَتِی سَیَدخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِین 130]
توبه و استغفار
وَتُوبُوآ إِلَی اللهِ جَمِیعاً ایُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ 131]
بنده گناهکار به هیچ چیز مثل رحمت و آمرزش و مغفرت خدا احتیاج ندارد و چیزی جز توبه و مغفرت خدا، درون تیره او را روشن نمی‌سازد.
چنین بنده‌ای خود را آلوده گناه، و شرافت خویشتن را لکّه‌دار می‌بیند و دلش می‌خواهد تا آثار گناه را محو کند و پرونده سیاهی را که از زشتکاری برایش باز شده، ببندد.
آیا می‌شود با گذشته خود وداع کند و سوابق ننگین خود را فراموش ساخته و از بین ببرد؟
آیا می‌شود این مجرم جنایتکار، یک فرد با شرف و وظیفه شناس شود؟!
آیا این همه نواقص و کمبودها و این لکّه‌های ننگ همیشه با او خواهد ماند و یا می‌توان خرابی‌ها را ترمیم و عیب‌ها را برطرف کرد؟
آیا می‌تواند در صف نیکوکاران و خداپرستان قرار گیرد؟
آیا این ناراحتی‌های درونی و پریشانی وجدان از میان می‌رود؟
آیا راهی برای اعاده حیثیت او پیدا می‌شود و یا برای همیشه محکوم به بدبختی و ناپاکی است؟
اگر راهی نباشد، آیا بهتر نیست که خود را از این عذاب روحی و از این که خود را یک عنصر شرارت و خباثت و جنایت می‌بیند، خلاص کند و به زندگی کثیفی که دارد خاتمه دهد؟
حال که نمی‌تواند مانند انسان‌های شرافتمند زندگی کند، برای او زندگی چه مفهوم و ارزشی دارد؟
فرض کنیم که به طور موقّت و با سرگرمی‌هایی، تبهکاری‌ها را از یاد ببرد، و یا به وسیله موادّ مخدّر از خود بی‌خود شود؛ امّا خود می‌فهمد که این یک زندگی سالم نیست؛ بلکه منتهای پستی و سقوط و بیچارگی است.
هرچه گناه عظیم‌تر باشد، تراکم این افکار و فشار وجدان، بیشتر او را رنج می‌دهد، و بسیاری از گنهکاران از شدّت این اندیشه‌ها گرفتار جنون و امراض عصبی می‌شوند.
پس چه باید کرد؟
امّا واقعاً چه باید کرد و چگونه باید این بیچاره گناهکار و سرافکنده تبهکار را آزاد ساخت؟
شاید بوده و هستند افرادی که عقیده دارند خلاصی از آثار گناه و ننگ و پستی آن ممکن نیست و پلیدی آن از گناهکار جدا نمی‌شود.
بعضی از ملل هم، راه نجات از این حالت و اعاده شرافت و حیثیت خود را تعذیبات شدید بدنی می‌دانند و گمان می‌کنند که اگر عضوی از اعضای بدن را قطع کنند نفس خود را تأدیب، و از هوای نفس انتقام کشیده، و آن را به مجازات رسانده‌اند. افرادی هم خودکشی کرده، و راه خلاص شدن از پستی و احساس ننگ و عار رذیلت و آلوده دامانی را «انتحار» می‌دانند.
اکنون هم در میان بعضی از طوایف، تعذیبات بدنی شدید رایج است و گناهکاران نگون‌بخت برای راحتی از عذاب وجدان و انجام مراسم توبه، خود را شکنجه می‌دهند و میخ و سوزن و مانند آن در بدن خود فرو می‌برند.
داستان بومیان موریس
راجع به بومیان جزیره «موریس [132] یا انسان‌های خارپشتی، مقاله عجیبی از سفرنامه «کریستیان زوبر»[133] نگاشته شده بود که واقعاً عجیب است.
در این مقاله ضمن آن که مراسم توبه این مردم را به طور مفصّل شرح داده، چگونگی توبه یکی از مردان توبه‌کار را چنین توصیف می‌کند: ... دو سوزن بلند نقره‌ای شفّاف از هر دو طرف به قسمت پایین چهره‌اش فرو کرده و سوزن سوّم را از پایین به بالای زبانش عبور داده و به همین دلیل قادر نبود دهانش را ببندد و از دهانش کف می‌ریخت و واقعاً وحشتناک بود ... در گونه‌های او سنجاق فرو نرفته بود، بلکه سیخ‌های درشتی بود که یکی را در نزدیکی لب و دوّمی را قدری پایین‌تر و به همین قسم، چهارمی و پنجمی را در گونه فرو کرده بود. تازه این مرد نسبت به سایر مردان توبه‌کاری که بعداً دیدم تازه‌کار و مبتدی بود.
وی سپس می‌نویسد: زنی سی ساله که سر و صورتش پنجاه ساله می‌نمود، یک سوزن از چهره‌اش عبور کرده و مجبور بود به اندازه سی کیلو نی و گل و غیره به پشت گردنش تا پای پلکان حمل کند و به معبد ببرد.
... در تمام مدّت روز شکل و شمایل‌های مختلف از مقابل ما گذشتند.
از پنجاه نفر توبه کار که سوزن و میخ و سیخ به تنشان فرو کرده بودند، هشت نفرشان زن، سه نفرشان بچّه و بقیه، مرد بودند. چند نفرشان بیش از دویست میخ به تنشان فرو کرده بودند.
عدّه دیگری به بازوان و مچ هر دو دست خود، متجاوز از دویست سوزن فرو کرده بودند. یکی از آن‌ها علاوه بر بازو و مچ دست روی سینه‌اش نیز سیخ‌های بلندی شبیه نیزه، فرو کرده بود.
عجیب‌ترین مردی که در این مراسم دیدم، مردی بود که سر و سینه و شکم، و بازو و گردن و پشتش پر از میخ، سوزن و نیزه بود. برای توصیف او هیچ کلمه‌ای به جز «مرد خارپشتی» نمی‌توان پیدا کرد. نیزه‌ها به طور عمودی به بدنش فرو رفته و کمترین تنه‌ای که به او می‌خورد، نیزه‌ها را در گوشت بدنش فروتر می‌برد.
بدیهی است این مناظر دلخراش عکس العمل همان احساس پلیدی

گناه و توجّه و علاقه به پاک‌شدن از آلودگی جرایم و جنایات است که چون به طور صحیح رهبری نشده، مانند سایر احساسات و غرایز هدایت نشده و عکس العمل غیرمنطقی و نامعقول پیدا کرده است؛ ولی این موضوع را تأیید می‌کند که آدمی از احساس پستی گناه، سخت نگران و ناراحت می‌شود و می‌خواهد خود را از این پستی نجات دهد و از این آلودگی پاک سازد و باید او را به برنامه‌های خردپسند که قانع‌کننده روان و وجدان و بازگرداننده حیثیت و شرافتش باشد، هدایت کرد.
ملل دیگر
برخی از ملل (مانند: مسیحی‌ها) شرط آمرزش گناه را اقرار و اعتراف در حضور کشیش و رهبر روحانی می‌دانند.
این نوع تکفیر گناه و توبه سبب بیرون افتادن رازها و اسرار و افشای عیب در نزد کسانی که به آن آگاهی ندارند، می‌شود و باعث می‌گردد که گناهکار علاوه بر آن که در پیشگاه وجدان، خویشتن را شرمنده و بی‌آبرو ببیند، در نزد دیگران نیز حیثیت و شرافتش لکّه‌دار و سوء سابقه‌اش آشکار گردد و نیز سبب می‌شود که کشیش‌ها و پاپ‌ها به عنوان مالکان دروغینِ عفو و بخشش گناه و ولی نعمت گناهکاران مطرح شوند.





نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: مناسبتی