سبک زندگی اسلامی، مصاحبه با حجه الاسلام ماندگاری ماندگاری معتقد است علل عقب ماندگی مسلمین از غرب از حیث پیشرفتهای مادی، عمل نکردن صحیح و کامل به الگوی اسلامی سبک زندگی است. وی تاکید می کند که در زمان حاضر هم می توان سبک زندگی دینی و اسلامی داشت و نمونه مشخص آن را سبک زندگی رزمندگان در دوران هشت سال دفاع مقدس میداند. ماندگاری زندگانی بابرکت حضرت زهرا (سلام الله علیها) را مصداق سبک زندگی دینی، الهی و توحیدی میداند و میگوید: با سبک زندگی اسلامی، انشاءالله میتوانیم در صورت عملکرد صحیح، بهترین الگوی سبک زندگی برای اروپا و امریکا و غرب باشیم.
در مقوله سبک زندگی، اگر ما معتقدیم دارای سبک زندگی ای هستیم، که بر سبک زندگی ملل دیگر، به خصوص سبک زندگی غربیان برتری دارد، چرا از نظر پیشرفت های ظاهری از آنها عقبتر هستیم؟
حکایت ما حکایت آن آیه قرآن است که میفرماید: « نومن ببعض و نکفر ببعض»، و به قول حکایتهای فارسی، از اینجا رانده و از آنجا مانده شدهایم. نه رومی روم بودیم و نه زنگی زنگ. علت پیدایش این مشکل این است که ترکیبی و مخلوطی شدیم از سبک زندگی غربی و سبک زندگی اسلامی. نمازهایمان اسلامی است، مسجد میرویم، خمس میدهیم و زکات میدهیم، اما عروسیهایمان اسلامی نیست، بازار و اقتصادمان اسلامی نیست. در نتیجه نه بهره سبک زندگی غربی را میبریم، چرا که مسلمانیم، و نه بهره سبک زندگی اسلامی.
هر کسی که میخواهد از دنیای خود به خوبی استفاده کند، و این دنیا را معبر خوبی برای آخرت خود قرار دهد، کاتالوگی، سبکی و مدلی بهتر از سبک زندگی دینی پیدا نمیکند، چرا که خالق دین و دنیا یکی است
را میبریم، چراکه مقلدِ غرب هستیم. ما باید خودمان باشیم. حتی اعتقاد دارم با سبک زندگی اسلامی، انشاءالله میتوانیم در صورت عملکرد صحیح، بهترین الگوی سبک زندگی برای اروپا و امریکا و غرب باشیم. آنهایی که اهل دقت و فهم هستند میگویند این زندگی زندگی زیباتری هست، چرا که سبک زندگی اسلامی ضمن اینکه به آسایش فکر میکند، (تاکید میکنم که سبک زندگی اسلامی به آسایش هم نظر دارد) ولی آرامش از آسایش برایش مهمتر است. برای سبک زندگی غربی، آسایش از آرامش مهمتر است. لذا بحران اصلی آنها بحران آرامش است و بحران معنویت. الحمدالله رب العالمین آرامش ما خیلی بهتر از آنهاست.
ضرورت مقید بودن به سبک زندگی اسلامی در چیست؟
ببینید، هر کسی که می خواهد از دنیای خود به خوبی استفاده کند، و این دنیا را معبر خوبی برای آخرت خود قرار دهد، کاتالوگی، سبکی و مدلی بهتر از سبک زندگی دینی پیدا نمیکند، چرا که خالق دین و دنیا یکی است. آن کسی که دین را خلق کرده دنیا را هم خلق کرده است. پس او از آنجایی که بهترین شناخت را نسبت به دین و دنیا دارد، سبک زندگیای به عنوان بهترین آموزه و برنامه استفاده از دنیا برای آخرت قرار داده است. ان الدین عندالله الاسلام.
در سبک زندگی اسلامی استفاده از تکنولوژیهای روز و فناوریهای پیشرفته چه جایگاهی دارد؟
وقتی صحبت از سبک زندگی میشود برخی، قالب زندگی را در نظر میگیرند و طبیعتاً زمانی که قالب زندگی را در نظر میگیرند، با خود میگویند محیط زندگی ما با محیط زندگی اهل بیت (ع) هم فاصله مکانی دارد، هم فاصله زمانی دارد و هم فاصله جغرافیایی دارد، لذا ما نمیتوانیم از سبک زندگی اهل بیت (ع) پیروی کنیم. و از این طرف ادامه اشتباه در نظر و نگاه این است که میان برخی از مردم این دیدگاه وجود دارد که سبک زندگی غربیان، سبک زندگیای است که میتواند الگو باشد، در صورتی که نگاه آنها به قالب زندگی است میگویند، غربیان از امکانات دنیوی بهترین استفاده را میبرند و بهترین لذتها و آسایشها را هم دارند، و از آنجایی که از لحاظ شرایط زمان و مکان به ما نزدیکتر هستند، (اینکه میگوییم از نظر مکان نزدیک هستند، با توجه به این است که با وجود پیشرفتها در عرصه ارتباطات فاصلهها نزدیکتر شده است) میتوانیم سبک زندگی آنها را ببینیم، پس میرویم سراغ سبک زندگی غربی و اروپایی. این نقطه اساسی اشتباهی است که در تعریف و توضیح سبک زندگی وجود دارد. لذا مردم ما به یک بحران مبتلا میشوند که به اعتقاد بنده بزرگترین بحران زندگی ما این است. در این بحران مردم ضمن اینکه دین، معصومین (ع) قرآن و اهل بیت (ع) را دوست دارند، حس می کنند نمیتوانند و نمیشود به سبک زندگی آنها زندگی کرد. از آن طرف این احتمال را میدهند که به سبک زندگی غربی زندگی کردند آنها را از اهل بیت دور میکند. این اصل اول است.
سبک زندگی فقط قالب زندگی نیست. سبک زندگی قالب و محتواست. روح و جسم زندگی است. ظاهر و باطن زندگی است.
برای برون رفت از این مشکل که مردم در انتخاب سبک زندگی شان دچار la;g نشوند چه باید کرد؟
میبایست معنای سبک زندگی را درست تبیین کرد. سبک زندگی فقط قالب زندگی نیست. سبک زندگی قالب و محتواست. روح و جسم زندگی است. ظاهر و باطن زندگی است. سبک زندگی عبارت است از: اولاً نگاه به زندگی و عالم هستی (یعنی افکار و عقاید) ثانیاً احساس نسبت به زندگی که همان حب و بغض ماست نسبت به افراد نسبت به افعال و نسبت به اشیاء. ثالثاً سبک زندگی یعنی برنامهها و روشها و رفتارهای ما. مجموعه اینها را میگوئیم سبک زندگی. نگاه، ناشی از افکار و باورهاست، و حب و بغضها، ناشی از احساسات و علاقههاست، و برنامهها و روشها و رفتارهای زندگی. اگر این را به عنوان تعریف سبک زندگی در نظر بگیریم، در این صورت امام زمان (عج) بهروزترین بشر میباشند. عمر مبارکشان حدود 1200 سال است، یعنی از زمان معصومین بودهاند تا به امروز، همه تحولات را دیدهاند، همه پیشرفتها را دیدهاند، ولی همین شخصیت والامقام که بهروزترین و عالمترین افراد بشر است، حرف روزشان این است که «وَ لِی فی رسول الله اسوه حسن» الگوی من مهدی که هم به روزترین انسان هستم، و هم منجی عالم بشریت هستم که قرار است دنیا را به اذن الهی نجات بدهم، رسول الله است، الگوی من مادرم فاطمه زهراست. از آن طرف در آیات قرآن است که لکم فی رسول الله اسوه حسنه.
خدایی که خالق دیروز و امروز و فرداست، و یعنی هنوز پیشرفتهایی که نیامده است را خبر دارد، با این حال می فرماید الگوی سبک زندگی شما باید پیغمبران و به ویژه پیغمبر خاتم باشد. خدا میفرماید باید الگوی زندگی شما قرآن و عترت باشد. معلوم می شود خدای تبارک تعالی، نیز معنایی که از سبک زندگی در نظر گرفته است، معنای پروردگار عالمیان از تعریف سبک زندگی، معنای قالبی سبک زندگی نیست، چرا که اهل بیت در بحث قالب زندگی ما را مامور کردهاند که فرزند زمان خود باشیم، نگرانی در میان مردم است با این تذکر اهل بیت که فرزند زمان خود باشید بر طرف میشود.
اهل بیت فرمودهاند فرزند زمان خود باشیم؟ لطفا بیشتر توضیح دهید.
ببینید، اگر در زمان پیغمبراکرم، اهل بیت برای مسافرت کردن، سوار بر اسب و شتر میشدند که قالب مسافرتها در آن زمان اینگونه بود، امروز دیگر توصیه نمیشود که برای مسافرت از اسب و شتر استفاده کنید؛ چرا که مسافرت قالبی دارد، که در آن خدایی که خالق دیروز و امروز و فرداست، و یعنی هنوز پیشرفتهایی که نیامده است را خبر دارد، با این حال میفرماید الگوی سبک زندگی شما باید پیغمبران و به ویژه پیغمبر خاتم باشد. خدا میفرماید باید الگوی زندگی شما قرآن و عترت باشد. معلوم میشود خدای تبارک تعالی، نیز معنایی که از سبک زندگی در نظر گرفته است.
روز اسب و شتر بود و بعد تبدیل شد به ماشین و امروز هم هواپیماست. میگویند فرزند زمان خودتان باشید، یعنی از پیشرفتهای زمان خود، تکنولوژی، صنعتی علمی حتماً استفاده کنید اما روح زندگیتان روح فاطمی باشد.
پس نتیجه اینکه، در عرصه قالبهای زندگی (صنعتی، علمی، تکنولوژیهای روز و ...) فرزند زمان خود باشیم، ولی روح زندگیمان همان روح فاطمی و اهل بیتی باید باشد، تعریفی که از روح زندگی میتوان داشت چیست؟
نگاه، جهان بینی، دیدگاهمان و فکرمان به عالم هستی و به موضوعات زندگیمان است که باید فکر فاطمی باشد، فکر توحیدی باشد. فکر توحیدی باشد یعنی چه؟ یعنی نه مادی باشیم نه التقاطی. نگاه امروز سبک زندگی غربی نگاه اومانیسمی است، به زندگی نگاه الحادی دارند، نگاه بی خدایی و خداگریزی دارند. سبک زندگی فاطمی داشته باشیم بدین معناست که شما بیایید در همه مقولههای زندگیتان نگاهتان را توحیدی کنید. اقتصاد بی خدا میشود یا اقتصادی کمونیسمی، یا اقتصاد سرمایهداری، که هر دو اینها رفت به زبالهدان تاریخ پیوست. سیاست بی خدا میشود سیاست پدرسوخته بازی و دو دوزه بازی. این سیاست، یا استبداد است، یا لیبرالیسم و پولولاریسم و اباحیگری است که همه اینها دارند به بن بست میخورند. نگاهتان به اقتصاد میبایست نگاه الهی باشد. لذا از همه ابزاری که دارید استفاده کنید. نگاهتان در سیاست باید نگاه الهی باشد، حکومت الهی و اقتصاد توحیدی باشد. نگاهتان در فرهنگ اباحیگری نباشد. فرهنگ توحیدی و دینی داشته باشید. نگاهتان در معماری، نگاه در مدیریت، در اشتغال، در تحصیل و در تمام امور روزمره، فکر، باور و نگاهتان توحیدی باشد. این یعنی سبک زندگی فاطمی. اگر خدا و قیامت را از نگاه و فکرمان حذف کردیم، لذا اتقواللههایی که قرآن میگوید را هم عمل نکردیم، که اولین اتقواهای قرآن راجع به افکارمان هست، که میفرماید اتقوا الله، بدین معنا که در افکار مواظب خداوند هم باش و افکارت را الهی کن. خدا دیده نمیشود ولی تو باید در افکار خودت مراقب باشی. یا میفرماید، اتقوا یوماً لا تجزی نفس عن نفس و لا تجزی شی عن شی، با چشم قیامت دیده نمیشود ولی باید در باورمان قیامت را ببینیم.
اقتصادهای کمونیسمی و سرمایهداری به زبالهدان تاریخ پیوستند، سؤال این است اقتصاد الهی در سبک زندگی انسانها چه ویژگی دارد که از اقتصادهای سرمایه داری و کمونیسمی برتری دارد؟
اقتصادی که در آن قیامت دیده شود، در آن نزول صورت نمیگیرد. اقتصادی که در آن قیامت را ببیند، در آن بیانصافی و حرامخوری وجود نخواهد داشت. یا سیاستی که در آن قیامت دیده شود به هر قیمتی قدرت را به دست نمیگیرد، چرا که بناست در قیامت جواب پس دهد. در قرآن باز هم اتقوا وجود دارد، در جایی که میفرماید اتقوا فتنه، مراقب شیطان باشید، چرا که شیاطین به چشم دیده نمیشوند ولی شما باید مراقب باشید. اینها مربوط به حیطه باور است و به چشم دیده نمیشود شما باید باور کنید که خدا هست، شیطان هست و مکر و حیله شیطان هم هست. اینها را اگر باور کردی نگاهت میشود توحیدی، زهرایی، حسینی، مهدوی و اولین پایه سبک زندگی این است که نگاه توحیدی در تمام امور داشته باشیم. حتی در همین کارهای روزمره هم باید نگاه توحیدی باشد. کارگری هم که سرکار می رود، نگاه توحیدی داشته باشد. نگاه توحیدی یعنی از تو حرکت از خدا برکت.
شما باید باور کنید که خدا هست، شیطان هست و مکر و حیله شیطان هم هست. اینها را اگر باور کردی نگاهت میشود توحیدی، زهرایی، حسینی، مهدوی و اولین پایه سبک زندگی این است که نگاه توحیدی در تمام امور داشته باشیم. حتی در همین کارهای روزمره هم باید نگاه توحیدی باشد.
نگاه توحیدی را در کارکردن ببین. ما الان در سیستم رزق و روزیمان خدا را گم کردهایم، سبک زندگی دینی یعنی مواظب باش خدا را در افکارت گم نکنی، مکر و حیله شیطان را هم فراموش نکنی. این اولین پایه سبک زندگی است. در زندگی پیامبران و امامان و اولیاء الهی اگر بخواهیم بگوئیم زندگیشان چگونه بود میگوئیم، خدا بود و خدا بود و خدا بود. قیامت بود و قیامت بود و قیامت بود. شیطانگریزی بود و شیطانگریزی بود و رمی به شیطان بود.
این سه عنصر که در تعریف چگونگی جریان سبک زندگی دینی در زندگانی اولیاء و انبیاء و ائمه داشتند، را آیا میتوان در این نسل نیز مشاهده کرد؟
بله، همین زندگی را در هشت سال دفاع مقدس موجود است. این سه عنصر در باورهای بچهها وجود داشت. خدا را مردم باور کردند و خدا خرمشهر را آزاد میکند. قیامت بود که بچههای جنگ پا در عرصه میدان مین گذاشتند. شیطانگریزی بود که توانست این حب و بغضهای دنیوی را به سمت جهتهای الهی سوق دهد. پس امروز هم میشود در قالب کار امروز و امکانات امروز در قالبهای امروز زندگی کرد اما با نگاه توحیدی. مثلا در هواپیما بنشینید، ولی سفرتان توحیدی باشد. پای غذای لذیذ بنشینی ولی غذا خوردنت توحیدی باشد. یعنی خدا شیطان و قیامت یادت نرود. این نگاه، این نکته اول. نکته دوم سبک زندگی دینی، و اسلامی و فاطمی، این است است که حب و بغضهای ما حب و بغضهای دینی باشد. ما در زندگیمان سه پدیده داریم نسبت به محیط پیرامون خود، یا گرایش داریم، یا اقبال داریم و یا ادبار داریم نسبت به افعال، اشیاء و اشخاص. برخی از افراد را دوست داریم و برخی را دوست نداریم، برخی از افعال را دوست داریم و برخی را دوست نداریم. برخی از اشیاء اجناس و جمادات را دوست داریم و برخی را دوست نداریم. سبک زندگی دینی یعنی خط کش حب و بغض این باشد، که نه حب و بغض مردمی داشته باشی، و نه نفسانی، سلیقهای هم نباشد و حزبی هم نباشد. حب و بغض باید الهی باشد.
یعنی حتی این انگشتری را هم که در دست دارم، و تمایلی که نسبت به این دارم نباید از روی علاقه شخصی و سلیقهای خودم باشد؟
احسنت، بله هیچ تفاوتی ندارد، چه در امور شخصی چه در امور خانوادگی و چه در امور اجتماعی، حب و بغض من نباید نفسانی و سلیقه حزبی، سلیقه مردمی و غیره باشد. دنبال پست و قدرت و اینها هم نباشم. خط کش من خدا باشد و اهل بیت. همان که میگوئیم تولی و تبری. دوست دار آن چیزی باشم که خدا گفته است دوست داشته باش، دشمن آنچه را که خدا گفته است دشمن بدار باشم. مبداء حب و بغضمان الهی باشد، و مقصد حب و بغض هم باید الهی باشد. یک مثال در زندگی روزمره بزنم، خدا میگوید رفیقت را دوست داشته باش، تا کی؟ تا زمانی که با خدا باشد. بعضیها میگویند ما با این رفیقمان 20 سال است که رفیق هستیم، در مسجد هم با هم رفیق شدیم، پس حب و بغض هم الهی بوده است، لذا نمیتوانیم حب و بغضمان را به هم بزنیم، حتی با این وجود که او ضد انقلاب شده است. نه خداوند گفته تا زمانی که در خط دین بود دوستش داشته باش ولی زمانی که از خط دین کنار رفت او را هم بگذار کنار.
در زندگی اهل بیت داریم که پیغمبر با عموی خود قطع رابطه کرد، چرا که عمویش خدایی نبود. امام زمان(عج) عموی خود، جعفر کذاب را گذاشت کنار، چرا که خدایی نبود. برادر را گذاشتند کنار، همسر را گذاشتند کنار و به حضرت نوح خداوند فرمود فرزند را بگذار کنار، چرا که خدایی نیستند.
کارها و چه با اشیاء، چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی، خط کشی که دارد نباید غیر از خط کش الهی باشد. المومن من کان حبه لله و بغضه لله. مومن کسی است که حب و بغضش برای خدا باشد.
از انبیاء مثالی زدید لطفا از زندگی نسل امروز که حب و بغض شان در راه خدا بوده است مثالی بیاورید.
در جبهه های ما هم همین گونه، برخی رفیق خود را، کار خود را و حتی پدر و مادر خود را که خدایی نبودند کنار گذاشتند. این یعنی سبک زندگی دینی. در سبک زندگی دینی خط کش حب و بغض من سلیقه ای و نفسانی و حزبی نیست. می گوید این هم حزب ماست، چون هم حزب ماست با ما است ولو نماز نخواند.
رکن بعدی سبک زندگی دینی، این است که چه در برنامههای کلان و چه در رفتارهای جزئیمان اقتدا به دین بکنیم. اقتدا به دین یعنی چه؟ یعنی انجام واجبات و ترک محرمات، در هرکاری فردی خانوادگی اجتماعی. مثلا برنامه مدیریت رسانه داریم، برنامه 5 ساله یا 20 ساله ما، باید به گونهای چیده شود که خط کش انجام واجبات و ترک محرمات باشد. خط قرمزهای خدا را باید رعایت کنیم. چهارچوب خدا باید رعایت شود. چطور در بازی فوتبال دور تا دور زمین خط میکشند و میگویند اگر توپ از این خط رد شود اوت است، در زندگی دینی هم همین گونه است. خداوند خط کشیده و فرموده این واجب است و آن حرام است. بین دختر و پسر وقتی محرم باشند، نگاه مستحب است و صواب هم دارد. اما به محض اینکه نامحرم شدند و طلاق گرفتند، با این وجود که قبلا زن و شوهر بودند دیگر به یکدیگر نامحرم میشوند. معصومین گل سر سبد این سبک زندگی هستند، در مرتبه پائینتر علماء و در مرحله پایین تر شهداء الگوهای این سبک زندگی هستند. از آنجایی که علماء و شهداء در زمان ما هستند نشانگر این است که ما هم میتوانیم سبک زندگی دینی درستی داشته باشیم. از همین جا اعلام میکنم، ای مردمی که ما که اهل بیت عصمت و طهارت را دوست دارید، فکر نکنید چون با آنها فاصله دارید پس با آنها نمیشود زندگی کرد. اتفاقا با آنها میشود زندگی کرد. چرا که سبک زندگی، روح زندگی است نه قالب زندگی. امکان دارد در قالب زندگی و آداب و رسوم محلی تفاوتهایی وجود داشته باشد، اما همگی با روح اسلامی زندگی میکنند. مانند همین ایران ما که 30 استان هست با 30 آداب و رسوم مختلف ولی همگی روح اسلامی دارند. لذا اگر روح زندگی اسلامی رعایت شود، شکل قالب زندگی را هم اسلامی میکند.
لطفاً مثالی هم از زندگانی بابرکت حضرت زهرا(س) که سبک زندگی دینی و الهی و نگاه توحیدی را داشتند بزنید.
ببینید، تمام این معیارها و فرمولهایی را که دادم را بگذارید کنار زندگانی حضرت زهراء (س). میبینید که ایشان همواره چه در زندگی شخصی، چه در دفاع از امیرالمومنین(ع)، چه در زمان پیغمبر و چه در اواخر عمر، و چه در جریان فدک و سقیفه زندگانیشان اینگونه بود.
نظرات شما عزیزان: