کد قالب کانون آشنایی با تاریخ ادیان ابراهیمی

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 41
بازدید دیروز : 1672
بازدید هفته : 5201
بازدید ماه : 27890
بازدید کل : 54645
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 23 فروردين 1403

معرفی همه ادیان ابراهیمی, پورتال خبری فرهنگی گهر

در پژوهشی که پیش رو دارید، با بهره‏گیری از منابع کهن و آثار جدیدی که در زمینه تبیین زوایای تاریک تاریخ ادیان نگاشته شده‏اند، مطالعه و تحلیلی نو از تاریخ دین ابراهیمی دنبال می‏شود که قرآن آن را«اسلام»نام نهاده است.
در این بررسی، توفان نوح به عنوان نقطه عطف دو مرحله عمده تاریخ دین الهی، در نظر گرفته شده است.مرحله پیش از توفان که به صورت بسیار گذرا از آن رد شده‏ایم و به بیان رسالت الهی آدم، شیث و ادریس بسنده نموده‏ایم، و مرحله پس از توفان که دین از هویت تاریخی برخوردار شده و آثار ونشانهای بسیاری از باورها وعقاید دینی بر جای می‏ماند و انسان جستجوگر با آگاهی به این منابع، رازهای طبیعی بی‏شماری را شناسایی می‏کند، و از این گذرگاه، هویت، انسانی و الهی خود را که در هاله‏ای از ماده‏پرستی و خواهشهای نفسانی و بهیمی فرو رفته است، باز می‏یابد و سرشت بی‏نقاب خویش را در آغازین روزهای حیات معنوی خویش به نظاره می‏نشیند و دگرباره اصالتهای فراموش شده را به یاد می‏آورد.
دین بستر حرکت تمدنهای کهن
هر تمدنی پابپای پیدایش و شکل‏گیری«مدینه»که هم ریشه تمدن است، به قوام می‏رسد و شالوده همه مدینه‏ها را باید در عقاید اهل مدینه جستجو کرد.انسانهای فرمانبردار از دین هستند که مدینه را به وجود می‏آورند و پایه‏های معنوی و مادی آن را استوار می‏گردانند، چون مدینه یعنی«امت مملوک و فرمانبردار». 1 بنابراین، پیروی از دین، انسانها را برای ساختن پایه‏های یک تمدّن بزرگ، یاری می‏کند.از این رو، ظهور «تمدن»و«تدیّن»در تاریخ انسان همزمان بوده و آن دو با یکدیگر پیوند داشته‏اند و تا پایان حیات تمدّنها نیز نمی‏توانند جدای از یکدیگر به حیات خود ادامه دهند، چون در نهان هر جدایی از این سنخ، عنصر وحدت در حال شکل‏گیری است.این انسان است که اساس تمدنها را می‏سازد و هیچ انسانی هر چند به ظاهر لائیک، قادر به طرد و نفی مطلق عبودیت و پرستش از درون خود نیست و همه انسانها به هنگام هنگامه‏ها، بناچار به همان فطرت الهی خود بازمی‏گردند.این است که برای جستن کهنترین نمود و تجلّی اجتماعی دین، باید سراغ کهنترین تمدّن رفت؛تمدن دلتای حاصلخیز بین‏النّهرین، که شاهد پرده نخست نمایشنامه تاریخ تمدن بود و بر بستر کهنترین گرایش سازمان یافته دینی بشر جریان یافته است.جوانه‏های مکتب توحید در این سرزمین است که به دست ابراهیم خلیل به رویشی غیرقابل انکار دست می‏یابد.
ما با این انگیزه، پژوهش خود را از این دلتا آغاز می‏کنیم و تاریخ آن را به سبک الواح آشور در دو بخش بیش از توفان)lani aludi(و پس از توفان)arki blubi(بررسی می‏کنیم:
حرکتهای دینی پیش از تاریخ دلتا
بین‏النّهرین سرزمین معابد، الهه‏ها، کاهنان و حکومتهای دینی، و مهد پیدایش ادیان الهی اعمّ از سامی و حامی است که همگی مبتنی بر وحی هستند.برای نسختین بار در بابل 1.ابن منظور، لسان العرب، ج 13، ص 166.است که ما با نام پیامبران پیش از نوح، یعنی آدم، شیث و ادریس آشنا می‏شویم:
الف.داستان هبوط
آدم که از لفظ عبری ادم)adam(گرفته شد ه، در اصل به معنی زمین یا خاک است و در زبان اکدی، ادمو)adamu(به دو معنی«خون»و«شخص شریف»آمده، و در زبانهای عبری و فنیقی به معنی انسان به مفهوم عام آن است و بر فرد معینی دلالت نمی‏کند. 1
بر اساس الواح آفرینش بابلی که نخستین بار جورج اسمیت آن را با نام داستان آفرینش کلدانی 2 در سال 1876 منتشر کرد، و متن کامل آن با کوشش و.گ.لمبرت 3 معرفی شد که متن اصلی را در 1967 م راه یافته است.با این تفاوت که مسأله گناه اوّلیه، شاخ و برگ بیشتری در مسیحیّت به خود گرفت.در انجیل لوقا، آدم«ابن اللّه»خوانده شده است. 4
انسان در هیچ‏یک از دو آیین یهود و مسیحیت، به اندازه قرآن از مقام و منزلت برخوردار نیست.در قرآن تمام آیاتی که بیانگر کیفیت آفرینش انسان هستند و مبدأ او را خاک یا آب یا گل یا لجن می‏دانند، همه به چگونگی خلقت انسان و مراحل آن به عنوان یک نوع دلالت دارند.
در زبان قرآن، آدم خلیفه خدا بر روی زمین است و خلافت او سبب حیرت و استفسار فرشتگان قرار می‏گیرد.خداوند راز همه موجودات را به آدم می‏آموزد و از فرشتگان می‏خواهد تا راز موجودات را بگویند، آنان که دانای این امور نیستند، لب فرو می‏بندند و می‏گویند:جز آنچه از تو آموخته‏ایم به چیزی علم نداریم و خداوند از آنان می‏خواهد تا آدم را که از مظهریت تام برخوردار است، سجده کنند.همه موجودات از این 1.جفری، آرتور، واژه‏های دخیل در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدره‏ای، (تهران، انتشارات توس، 1372)، ص 107-106.
2.the chaloean account of genesis.
3.w.g.lambert.
4.انجیل لوقا، 3، ص 38.
________________________
فرمان الهی پیروی می‏کنند، جز ابلیس که نافرمانی پیشه می‏کند و از بهشت رانده می‏شود، ولی به او اجازه داده می‏شود تا آدمیان ناخالص را اغفال کند. 1 ابلیس با توجه به چنین اجاره‏ای به سراغ آدم و حوّا می‏رود که در باغی مأوا یافته‏اند، و از نزدیک شدن به درخت «منهیّه»پرهیز می‏کنند.او آدم و حوّا را وسوسه می‏کند و آن دو به رغم هشدار خداوند متعال، تحت تأثیر وسوسه ابلیس قرار می‏گیرند و به منظور دست یافتن به جاودانگی به درخت مزبور نزدیک می‏شوند و از میوه آن درخت می‏خورند. 2 همان‏دم برهنگی خود را می‏فهمند و از یگدیگر می‏گریزند 3 و خداوند آن دو را از بهشت می‏راند.
علاّمه طباطبائی رانده شدن آدم از بهشت را به گونه تمثیلی تفسیر کرده است.او می‏نویسد:
«چنین می‏نماید، سرگذشتی را که خدا درباره سکونت دادن آدم و حوّا در بهشت و فرود آوردن آنان به زمین، پس از تناول از درخت مزبور، بیان می‏فرماید، مثالی برای تجسّم حال انسان است.» 4
«چون«اهبطو»به صورت جمع آمده، هبوط باید عمومی باشد، گو این‏که همه در علل نفسانی و مقدمات هبوط شرکت داشته‏اند.» 5
در تلقّی قرآن، آدم پس از هبوط، چنان‏که در بینش مسیحیت است، آلوده به گناه نخستین بر روی زمین به حیات خود ادامه نمی‏دهد، او توبه می‏کند و گناهانش زدوده می‏شود. 6
1.حجر/45-34.
2.طه/116-115.
3.قصص قرآن مجید، برگرفته از تفسیر ابوبکر عتیق نیشابوری، مشهور به سورآبادی، به اهتمام یحیی مهدوی، (تهران، خوارزمی، مهر 1365)، ص 8.
4.علامه طباطبائی، المیزان، ج 1، ص 174.
5.سید محمود طالقانی، پرتوی از قرآن، ج 1، ص 134.
6.بقره/37.
________________________
در روایات اسلامی، آدم پس از رانده شدن از بهشت، حوّا را که او نیز از آن‏جا رانده شده بود، در عرفات باز می‏یابد. 1 آدم هزار سال می‏زید و حوّا صد و بیست شکم فرزند می‏زاید؛هر شکم پسری و دختری. 2 قابیل(در روایت تورات، قاین)و هابیل که اولی کشاورز و دومی گلّه‏دار است، از فرزندان آدم و حوّا هستند.در صد و سیّمین سال عمر آدم است که قابیل هابیل را می‏کشد و خداوند به آدم پسری به نام«شیث»می‏دهد به معنی «بخشیده»؛چون خدا او را به عوض هابیل به آدم بخشید. 3
آدم به وقت مرگ خود، همه فرزندان را خواند و شیث را بر همه آنان برتری داد.او را وصیت کرد:ای پس در کار شتاب نکنی که هر چه به من رسید از آن رسید.بر اساس رأی و هوای زنان کار نکنی که من کرم و مرا بد افتاد، حرص نوروزی که شوم است.
آدم از فرشته مرگ پرسید:چون جان من برگیرند، با من چه کنند؟
گفت:در گور کنند.
گفت:خدایا مرا گور مکن که من از آن تاریکی و تنهایی گور سخت می‏ترسم.
گفت:گور بر تو باغ بهشت شود، ولی جیفه زیر خاک باشد، بهتر است.
شیث بر آدم نماز خواند و او را دفن کرد. 4 و پس از مرگ پدر بر فرزندان آدم پیامبری کرد.پنجاه«صحیفه»بر او نازل شد.او اوّل کسی بود که کعبه را به گل و سنگ بنا کرد و حروف هجا را پدید آورد.همه فرزندان آدم از نسل اویند، زیرا که هابیل فرزند نداشت و فرزندان قابیل همه در توفان نوح جان باختند.
شیث را پسری بود انوش نام 5 و شیث بعد از آمدن او هشتصد و هفت سال زیست و 1.مجمل التّواریخ و القصص، تألیف 520 ه ق، تصحیح ملک الشعراء بهار، (انتشارات کلاله خاور)، ص 182.
2.قصص قرآن مجید، ص 75.
3.مجمل التواریخ و القصص، ص 182؛مطهربن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، (تهران، انتشارات آگه، 1374)، ج 3-1، ص 418.
4.قصص قرآن مجید، ص 75.
5.سفر پیدایش، باب چهارم، ص 26-25.
________________________
پسران و دختران دیگر آورد. 1 شیث را هم نزد آدم دفن کردند. 2
ب.ادریس بن یارد
پس از شیث، ادریس پیامبری کرد.او به دلیل کثرت درس به این نام خوانده شد ه است. 3 او پسر یارد بن مهلائیل بن قینان بن نوش است.سی حیفه داشت. 4 شخصیت تاریخی او با توث)thoth(مصری 5 ، ارمس(هرمس)یونانی 6 و خنوخ عبرانی و اخنوخ عربی 7 که درتورات ذکر آن آمده است و نیز هوشنگ ایرانی، مشابهتهایی دارد. 8 برخی از جمله قفطی 9 ، یعقوبی 10 و ابن ابی اصیبعه 11 ، او را همان هرمس می‏دانند.
بر اساس روایت تورات، یارد صد و شصت و دو سال بزیست و خنوخ را آورد و پس از آن هشتصد سال دیگر نیز زندگی کرد، و خنوخ در شصت و پنجمین سال حیات خود «متوشالح»را آورد و پس از آن سیصد سال دیگر در قید حیات بود و در پایان«خنوخ» 1.سفر پیدایش، باب پنجم، ص 9-7.
2.همان مأخذ.
3.مجمل التواریخ و، القصص.
4.همان مأخذ.
5.محمد جواد گوهری، «هرمس»، فرهنگ، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، کتاب چهارم و پنجم(بهار و پاییز 1368)، ص 299.
6.در اساطیر یونان از هرمس یا ارمس به معنی عطارد، به عنوان فرزند زئوس و ما یا نام برده شده و بعدها نیز همین شخصیت در نزد رومیان با نام مرکوری شناخته شده است.
dr.s.h.nasr:islamic life and thought,london.p.103.
7.عبد الوهاب النجار، قصص الانبیا، (چاپ سوم:بیروت، دار احیاء التراث العربی)، ص 24.
8.جفری آرتور، واژه‏های دخیل در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدره‏ای، ص 107.
9.قفطی، تاریخ الحکماء، ج 1، ص 2.
10.یعقوبی، ج 1، ص 166.
11.ابن ابی اصیبعه، ج 1، ص 16.
________________________
نایاب شد. 1
در قرآن دوجا از ادریس یاد شده است.تمام دانش ما از او این است که ادریس پیامبری بزرگ و بسیار راستگو بود، 2 خداوند وی را به مرتبتی والا رسانده 3 و به علت ثبات قدم و بردباری به رحمت الهی داخل شد. 4 قرآن بیش از این از او نمی‏گوید.
ادریس را همچون هرمس«مثلث الحکمة»یا«مثلث النّعمه»دانسته‏اند، چون همزمان، نبی ولیّ و حکیم بود. 5 گروهی شهر منف مصر را زادگاه او دانسته‏اند 6 و برخی با استناد به تورات، بابل را.یاقوت حموی می‏نویسد:
اهل تورات بابل را مقام آدم دانسته‏اند، قتل هابیل در آنجا صورت گرفته و ادریس در آن‏جا به نبوت رسید، ولی به دلیل فساد اهل آن، از خدا خواست تا او را به سرزمین مشابه آن انتقال دهد، و خدا او را به مصر انتقال داد. 7
قفطی در تاریخ الحکماء می‏نویسد:فرقه‏ای گویند ادریس به بابل متولد شد و در آن‏جا نشأت یافت و در آغاز زندگی، علم شیث بن آدم را فرا گرفت و شیث جدّجدّ پدر وی است. 8 و داستان هاروت و ماروت به روزگار وی اتفاق افتاد. 9
و مقدسی می‏نویسد:وی نسختین کسی بود که خط نوشت و جامه دوخت و پیش از روزگار او انسانها پوست می‏پوشیدند. 10 بنای شهرها و وضع نجوم و تقویم، همه به او 1.سفر تکوین، باب پنجم، آیات 26-18.
2.مریم/56.
3.مریم/57.
4.انبیا/85.
5.مجمل التواریخ و القصص، ص 90.
6.تاریخ حکمای قفطی، ترجمه فارسی از قرن یازدهم هجری، به کوشش بهمن دارانی، (دانشگاه تهران، 1371)، ص 7.
7.یاقوت حموی، معجم البلدان، ج 1، کلمه بابل.
8.تاریخ حکمای قفطی، ص 8.
9.مجمل التواریخ و القصص، ص 898.
10.مقدسی، آفرینش و تاریخ، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، ج 3-1، ص 419.
________________________
منسوب است.خداوند اسرار فلک را به او آموخت.او زمین را به چهار ربع تقسیم کرد و بر هر ربعی ملکی نهاد.ملک اوّل ایلاوس(رحیم)و دوم زوس و سوم اسقلبیوس و چهارم زوس آمول بودند.او هشتاد و دو سال بر روی زمین زیست. 1 در روزگار او فرشتگان با آدمیان مصافحه می‏کردند و در منازل و مجالس ایشان با آنان دیدار می‏کردند، چرا که روزگار خوبی بود و مردم نیک بودند. 2 وضع اسطرلاب و کیمیا را نیز به ادریس نسبت می‏دهند.در قرن سوم هجری، صابئین حرّان که در جای خود بتفصیل از آنان سخن خواهیم گفت، او را پیامبر خویش و صاحب کتاب آسمانی می‏شمردند. 3
چون جان ادریس را برگرفتند، وی خواست تا او را به آسمان برند.در این گشت و گذار، از جهنم گذشت و در بهشت ساکن شد. 4 گویند چون وی را به آسمان بردند، از علایق مادی، سوزن و کمی نخ به همراه داشت، نتوانست از آسمان چهارم فراتر رود، همان‏جا جاودان شد.
ادریس قوم خود را به دین الهی، به توحید و عبادت خدا، و این‏که نفوس خود را از عذاب اخروی خلاصی بخشند، و نیز به انجام کارهای شایسته دعوت می‏کرد، به زهد و عدل توصیه می‏نمود و به آنان می‏گفت تا نماز بخوانند، روزه بدارند، با دشمنان دین جهاد کنند، زکات دهند و از جنات خود را پاک سازند.او خوردن گوشت خوکو شتر و سگ و خر و انواع مسکرات را بر امت خود حرام نمود.اعیادی را معمول داشت و در جشنها نماز و قربانی مقرر کرد.آنان را به آمدن پیامبران دیگر وعده داد و شماره آنان را برشمرد. 5 قبله امت او به سمت نقطه جنوب و بر خط نصف النهار قرار داشت. 6 شریعتش جمله 1.عبد الوهاب النجار، قصص، الانبیاء، ص 28.
2.مقدسی، آفرینش و تاریخ، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، ج 3-1، ص 419.
3.خالقداد هاشمی، توضیح الملل، ترجمه کتاب الملل و النحل، تصحیح سید محمد رضا جلالی نائینی، (تهران، 1358)، ج 2، ص 18 و 41.
4.مجمل التواریخ و القصص، ص 184.
5.تاریخ حکمای قفطی، ص 12-5.
6.همان مأخذ.
________________________
زمین را فرا گرفت. 1 پادشاهی او از شریعتش یعنی آیین حنیف 2 که صابئان آن را «مملکت قیّمه»خوانده‏اند 3 ، سرچشمه می‏گرفت و به هیمن دلیل حکومتی استوار داشت.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: تاریخ ادیان
برچسب‌ها: تاریخ شناسی