کد قالب کانون معلم دلسوز و عاشق

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1659
بازدید دیروز : 1574
بازدید هفته : 4459
بازدید ماه : 18742
بازدید کل : 45497
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 12 ارديبهشت 1403

عارفان ِ علم عاشـق می‌شوند، بهـترین مردم معلم می‌شـوند، عشق با دانش متمم می‌شود، هر که عاشق شد معلم می‌شود؛ این یک جمله‌ای آشنا در وصف معلمان است.

معلمانی که با سر چشمه‌ نگاه‌شان بابا آب داد، بابا نان داد را در دل ما نهفته کردند، غافل از اینکه بدانیم خود معلم به ما عشق داد.

شاید شنیده باشیم که می‌گویند معلمی شغل نیست معلمی عشق است؛ عشق ساربان علم که میزبان مهر و عشق در دل هر فردی که اول صبح با زبانی ساده یاد می‌گیرند که خدا خالق و سراینده عشق است.

اشتعال در مسیر اشتغال

آری، معلمی اشتغال نیست، اشتعال است، اشتعالی که می‌سوزد، ولی نمی‌سوزاند، دودش همچون عود است و رایحه‌اش جهانگیر. معلم چراغ هدایت است، انسان‌ها را از وادی جهل و ضلالت به سر منزل هستی، هدایت می‌کند، او کشتی نجات است‌. انسان‌های سرگردان را از دریای پر تلاطم به ساحل آرامش و امید می‌رساند.

۱۲ اردیبهشت، روز بزرگداشت کسانی است که الف قدّشان، در راه تعلیم خوبی‌ها خمیده و نام‌شان با عشق و ایثار آمیخته شده است. وصف مقام معلم در یک گزارش نمی‌گنجد، تخته‌سیاه‌ها روزی زبان می‌گشایند و تلاش‌های آن‌ها را شهادت می‌دهند.

امروز میزبان معلمی از جنس ایثار هستیم، معلمی که حتی مقداری هم روی حقوق ماهیانه‌اش می‌گذارد تا سقفی برای مدرسه دانش آموزان‌اش بسازد بلکه کتاب‌های آنها به خاطر باران خیس نشود، برای مدرسه‌ای دیگر رایانه می‌آورد تا آنها نیز درس علم و فناوری خود را همانند دانش‌آموزان شهری بگذرانند.

هفته معلم فرصتی شد تا با او هم‌کلام شویم و پای صحبت‌هایش بنشینیم. او حتی امسال معلم نمونه کشوری شده است.

حافظ مهدی‌زاده، معلمی از دیار هوراند و دانش‌آموخته دانشگاه علامه طباطبایی فرهنگیان تبریز، متاهل و داری یک فرزند پسر است. آقای مهدی زاده ۱۵ سالی می‌شود که دل در  ساربان عشق آموزش در کم‌برخوردارترین روستاهای آذربایجان‌شرقی گذاشته است و هر روز صبح سر کلاس درس، حاضری می‌زند. به گفته خودش، ۹ سال در پایه اول ابتدایی و ۶ سال هم به عنوان معاون و مدیر خدمت کرده است. او هم اکنون معلم پایه اول ابتدایی مدرسه استاد شهریار شهرستان هوراند است.

چرا شغل معلمی را انتخاب کردید؟

عشق و علاقه از دوران دبیرستان به معلمانم باعث شد تا در زمان کنکور به سمت رشته‌های معلمی بروم و واقعاً علاقه داشتم تا انگیزه یادگیری و تشویق دانش‌آموزان به سمت علم‌آموزی صحیح ایجاد کنم و این هدف باعث شد تا من با افتخار یک معلم شوم.

با توجه به اینکه شما شرایط این را داشتید تا در یک شهر بزرگ تدریس کنید ولی چرا منطقه محروم و کم‌برخورداری را برای تدریس انتخاب کردید؟

من اهل هوراند هستم و دوست داشتم تا شرایط تحصیل را برای بچه‌های روستا نیز فراهم کنم به خاطر همین هیچ وقت علاقه‌ای نداشتم تا در مدرسه‌ای با تجهیزات و امکانات کامل به عنوان یک معلم فعالیت کنم و به عبارتی باید خود را در سختی‌ها محک زد. به همین منظور در طول خدمت خود به محروم‌ترین مناطق رفتم و بدون هیچ چشم‌داشت مالی و غیره سعی بر شکوفا کردن کردم به طوریکه بدون هیچ اضافی کاری یا پاداشی تمام اوقات فراغت خود را در مناطق محروم‌تر به یادگیری دانش‌آموزان تلفیقی پرداختم و اگر بخواهم خلاصه بگویم این است که این کودکان و دانش‌آموزان آینده‌سازام نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هستند و من به عنوان یک معلم در قبال تربیت صحیح آنها نقش مهمی دارم.

خودتان فرزند دارید، فرقی بین دانش‌آموزان خود با فرزندتان می‌گذارید؟

اصلا از کلمه تبعیض خوشم نمی‌آید و هیچ وقت اجازه نداده‌ام تا تبعیض در کلاس‌هایم ایجاد شود و همه دانش‌آموزانم به عنوان فرزند من هستند.

بر چه اساس و فعالیت‌ها و شاخص‌هایی به عنوان معلم نمونه کشوری معرفی شده‌اید؟

بنده در حیطه کاری خود دو دسته‌بندی دارم؛ یک دسته در مورد بخش آموزش است که همیشه سعی دارم تا دانش‌آموزانم که از منطقه محروم هستند بتوانند در شرایط خوب آموزش ببینند به طوریکه کلاس فوق‌برنامه رایگان به دانش‌آموزها می‌گذرام تا از محیط درس خارج نشوند چراکه این دانش‌آموزان مانند بچه‌های شهر کلاس و استخر و کانون و غیره ندارند و من هم سعی می‌کنم تا اوقات فراغت خوبی برای آنها ایجاد کنم. البته دو کتاب نیز با عنوان "سبقت مجاز" و " پرواز" که ویژه تابستان کلاس اولی‌هاست، به چاپ رسانده‌ام تا دانش‌آموزان در کنار استفاده از تعطیلات تابستانی با دانستنی‌ها و اطلاعات به مقطع بالاتر وارد شوند.

 دسته دیگر مد نظر من، فضای آموزشی است به طوریکه بنده در طول خدمت خود به هر منطقه‌ای که رفتم با محرومیت کامل روبرو بودند و این محرومیت شامل کلاس درسی و مدرسه و سرویس بهداشتی و غیره بود که با دیدن این صحنه‌ها دلم به درد می‌آمد.  برای مثال در یکی از مدارس یک محیطی برای ورزش دانش‌آموزان نبود از این‌رو با هموارسازی محیط و تورکشی و نرده‌گذاری حیاطی پویا برای دانش‌آموزان ایجاد کردم.

یا درسی تحت عنوان کار و فن‌آوری در پایه ششم وجود دارد که برای این درس نیاز به رایانه و کارگاه وجود دارد و بنده در یکی از این مدارس چنین شرایطی را ایجاد کردم تا بلکه حداقل برای سه دانش‌آموز یک رایانه درس خود را بخوانند.

یک خاطره از شیرین‌ترین لحظه خدمت خود بفرمایید؟

سه سالی بود که از آموزگاری‌ام می‌گذشت که به یک روستا در منطقه هوراند به نام بروجن رفتم که حداقل امکانات آموزشی را هم نداشت و در یک ساختمان گِلی که نامش را مدرسه گذاشته بودند شروع به تدریس کردم ولی واقعا فضای مناسبی برای دانش‌آموزان نبود چراکه سقف سوراخ بود و با یک بارش تمام لباس‌ها و کتاب‌های دانش‌آموزان خیس می‌شد به همین خاطر سقف آنجا را ایزوگام کردم ولی باز هم افاقه نکرد و در نهایت منجر شد تا به اتفاق انجمن اولیا جلسه‌ای تشکیل دهم و تصمیم بر ساخت یک مدرسه یک کلاسه  بگیریم و این تصمیم با استقبال اولیا روبرو بود و بنده مصالح این مدرسه و اولیا بخش نیروی انسانی ساخت مدرسه را بر عهده گرفتند و این شد که یک مدرسه به دست خود دانش‌آموزان بسازیم.

آیا حقوق‌تان به قدری است که از جیب خود برای ساخت مدرسه و محیط ورزشی و کارگاهی دانش‌آموزان خرج می‌کنید؟

[لبخند تلخی می‌زند]، همه می‌دانیم که حقوق معلمان در چه حدی است و کفاف زندگی را هم نمی‌دهد ولی من هیچ‌گاه در فضای کاری خود منتظر مسوول و کمک دیگران نبودم چراکه عشق معلمی دیگر مادیات نمی‌شناسد؛ اینها هموطن من هستند و اگر من خود را درگیر مادیات و پول و غیره کن،  پس چه کسی می‌خواهد نسلی پویا و صالح تربیت کند؟ من به عنوان معلم اگر کاری نکنم چه انتظاری از دانش‌آموزان که نسل آینده هستند داشته باشم؟

همسرتان با کارهای شما مخالفت نمی‌کند؟

به هیچ وجه مخالف نیست و حتی می‌توان گفت که از وقتی ازدواج کرده‌ام، همسرم مشوق اصلی من در برگزاری کلاس‌های رایگان فوق برنامه به دانش‌‌آموزان روستایی هم بود و حتی چند سالی است که یک مجمع خیرین مدرسه ساز هوراند را تشکیل داده‌ایم و در یک جشنواره استانی من آرزوی دانش‌آموزان دو روستای کورن و توربن را مطرح کردم و خیرین استان بلافاصله  اقدام به ساخت دو مدرسه در این دو روستا کردند و در حال حاضر دانش‌آموزان آن منطقه در بهترین مدرسه و با بهترین امکانات تحصیل می‌کنند.

تا به امروز چند شاگرد تربیت کرده‌اید؟ و آیا شاگردی داشتید که به مقام بزرگ و رشته خوبی دست یافته باشد؟

در ۶ سال تدریس در چند پایه حدود ۱۲۰ دانش‌آموز و در ۹ سال تدریس در تک پایه هر سال ۲۵ تا ۳۰ دانش‌آموز داشتم و در حال حاضر نیز ۲۳ دانش‌آموز کلاس اولی دارم. در حال حاضر دانش‌آموزهای من وقت کنکورشان است و با ترازهایی که داشتند و البته علاقه‌ای که دارند بیشتر علاقه‌مند به تحصیل در رشته معلمی هستند و مطمئنم با یاری پروردگار معلمان زیادی را راهی دانشگاه فرهنگیان خواهم کرد.

صحبت نهایی؟

در هر برهه و زمان و منطقه‌ای که هستیم باید در مسئولیت خود وجدان کاری داشته باشیم و در محضر پروردگار نباید هیچ کم و کاستی از خود بگذاریم و مشکلات اقتصادی و شخصی خود را دلیل بر این کاستی‌ها و توجیه آنها ندانیم.

می‌توان در سایه آموختن

گنج عشق  جاودان اندوختن

اول از استاد، یاد آموختیم

پس، سویدای سواد  آموختیم

از پدر گر قالب تن یافتیم

از معلم جان روشن یافتیم

ای معلم چون کنم توصیف تو

چون خدا مشکل توان تعریف تو

ای تو کشتی نجات روح ما

ای به طوفان جهالت نوح  ما

یک پدر بخشنده آب و گل است

یک پدر روشنگر جان و دل است

لیک اگر پرسی کدامین برترین

آنکه دین آموزد و علم یقین

(شعر از مرحوم شهریار)

هر روز، روز معلم است، اما تو ای معلم چه زیبا در یادها می‌مانی، ای که الفبای زندگی را از سرچشمه نگاهت آموختی روزت مبارک...

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: مناسبتی