مکارم الاخلاق
چگونه می توان یک وضعیت نامطلوب را به موقعیت مطلوب، تغییر داد؟ به عبارت روشن تر، روش های تربیت اخلاقی کدام است؟
روش های تربیتی را که در قرآن آمده، با توجّه به زمینه ها و عوامل شکل گیری رفتارها، می توان در سه حوزه: عاطفی (انگیزشی)، شناختی (فکری) و رفتاری، مورد توجّه قرار داد. در بیان روش ها، یک ترتیب منطقی وجود دارد که از روش های آسان تر تربیتی شروع می شود و به روش های مشکل تر (از جمله: خودتربیتی) ختم می گردد. این ترتیب منطقی را که هم با رشد روانی اخلاقی انسان انطباق دارد و هم با آموزه های تربیتی اسلام هماهنگ تر است، در زیر، پی می گیریم.
گفتنی است قرآن برای دعوت مسلمانان به ارزش های اخلاقی، از شیوه های کاربردی یا راه کارهای (تاکتیک های) مختلفی مانند: انذار و تبشیر، داستان گویی، تشبیه و تمثیل، سؤال و جواب و. . . کمک گرفته است.
1- ایجاد محیط تربیتی مساعد
یکی از عوامل مهم تکوین و تغییر شخصیت انسان، شرایط مختلف محیطی، اعم از زمان، مکان و جوّ اجتماعی است، به طوری که با فراهم آمدن بستر مناسب، امکان پدید آمدن فضایل اخلاقی، تا حدّ زیادی افزایش می یابد و بر عکس، زمینه هایی که باروری منفی دارد، می تواند رذایل اخلاقی را بپرورد. در قرآن، برای ایجاد بستر مناسب جهت تقویت و رشد ارزش های اخلاقی در جامعه، بر دو نکته، تأکید شده است:
الف. معرّفی الگو: یکی از شیوه های ایجاد محیط تربیت مساعد، پدید آوردن الگوهای شایسته در آن محیط و کنار زدن الگوهای ناشایست است. وجود الگوهای محبوب در جامعه، به خودی خود، افراد آن محیط را به سوی آنان سوق می دهد و دیگران از مکارم اخلاقی ایشان، الگوبرداری می کنند. قرآن کریم برای بهره برداری از این شیوه، بسیار غنی است؛ بویژه آن که بیشتر الگوهای قرآنی، جوان و تأثیرگذارند: یوسف، قهرمان مقاومت در برابر هوس، جوانان کهف، اسوه های مهاجرت در راه خدا برای رشد و هدایت، اسماعیل، نماد تسلیم در مقابل فرمان خدا و ابراهیم، جوان عادت شکن و بت شکن. غیر از الگوهای جوان قرآن، اسوه های دیگری نیز هستند که برخی از آنان، بدین قرارند: نوح، الگوی پایداری و استقامت در باور و حقیقت، ایوب، قهرمان صبر و تحمّل در شدائد و مصائب روزگار، داوود، نوجوان نمونه شهامت و شجاعت در مبارزه با طاغوت، لقمان، الگوی خِردگرایی و حکمت و. . . و قرآن در مورد همه اینها می فرماید: «. . . آنان [پیامبران خدا] کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده است. پس به هدایت آنان اقتدا کن»4 و سرانجام، پیامبر(ص)، سرمشق و الگوی مطلق در همه ابعاد زندگی و برای همه جهانیان است؛ چرا که دارنده «خُلق عظیم» است: «مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا، سرمشق نیکویی است». 5
قرآن کریم در استفاده از شیوه الگوسازی، حداقل دو نکته مهم تربیتی اخلاقی را مورد توجّه قرار داده است: نخست، آن که چهره های محبوب را گاه به طور کلّی و با عناوین عام بیان کرده است؛ از جمله: توّابان، متطهّران، متّقیان، صالحان، صابران، مجاهدان و. . . و گاه نیز به طور خاص و به اسم (در مورد پیامبران و غیر آنان) یاد نموده است؛ امّا چهره های مطرود و منفور از نظر قرآن، به طور عمده (بجز در موارد استثنایی مثل ابو لهب) با توصیف عناوین کلّی آنان مثل: تجاوزکاران، اسراف کنندگان، خودپسندان، ستمگران، کافران، متکبّران و. . . بیان شده است. از این رو، ما نیز باید از این روش نیکوی قرآنْ پیروی کنیم و در شناساندن فضایل اخلاقی، هم عناوین کلّی و هم نام صاحبان آن فضایل را یادآور شویم و در موارد منفی، از بیان نام اشخاص پرهیز کنیم.
دوم، انتخابگری در الگوهاست. قرآن با طرح چهره های محبوب و منفور در کنار هم، جامعه انسانی را به گزینش آگاهانه الگوهای مورد نظر خویش دعوت می کند. حتّی در مورد پدران و گذشتگان نیز هشدار می دهد که بدون آگاهی با پیروی کورکورانه از آنان، زندگی خود را تباه نکنید: «گفتند: ما پدران خود را بر ایینی یافته ایم و ما هم از پی ایشان پیروی می کنیم. گفت: حتّی اگر هدایت کننده تر از آنچه پدران خود را بر آن یافته اید، برای شما بیاورم؟». 6
نظرات شما عزیزان: