هجرت به قم
نوروز سال 1300ش/1340ق، خمین به استقبال فرزند آیة الله شهید، سید مصطفی موسوی خمینی رفت و او را که از اراک برای دیدار خانواده بازمی گشت در آغوش گرفت . روح الله تقریبا همه اسباب و اثاثیه زندگی را با خود از اراک آورده بود و همین نشان از عزم او به بازنگشتن به اراک داشت . بی شک، دلیل عمده وی به انتخاب قم برای ادامه تحصیل، هجرت آیة الله العظمی حائری یزدی از اراک به قم بود . اما این که مرحوم حائری یزدی چرا قم را برای گستراندن بساط تدریس و مجتهدپروری برگزید، سخن بسیار گفته اند . گویا بعد از ماجرای کودتا و استقرار دولت سیدضیا طباطبایی، معظم له با مشورتها و رایزنیهای بسیار با آگاهان آن روز، به این نتیجه مبارک رسیده بود که باید حوزه علمیه را در ایران از هر جهت گسترش دهد و اراک تناسب چندانی با گسترش حوزه نداشت . قم، هم زیارتگاه حضرت معصومه بود و هم به پایتخت نزدیکتر . از این رو برای جلب طالبان علم، آمادگی و ذابیت بیشتری داشت .
امام خمینی نیز پس از گذراندن ایام نوروز در خمین، آماده هجرت به قم 17 شد تا دوستان فاضل و هم درسهای خود را اینک در قم ببیند و راهی را که از خمین و اراک آغازیده بود، در آنجا به مقصد رساند . در کتاب "گنجینه دل" می خوانیم:
آیة الله خلخالی از امام نقل می کند که فرمودند: "پس از حرکت آقای حائری از اراک، به قرآن تفال زدم، این آیه آمد: منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم تارة اخری; شما را از خاک آفریدیم و بدان باز می گردانیم و از آن بار دیگر بیرون می آوریم . "
پیش خود گفتم که نشو و زندگی و مرگ ما در قم خواهد بود .
تاریخ ورود امام خمینی به قم، نوروز سال 1300 ه . ش، مطابق با رجب المرجب 1340ه . ق است . در آنجا بدون اتلاف وقت پایه های اجتهاد را یک یک پیمود . تتمه مباحث کتاب مطول را نزد مرحوم آقا میرزا محمدعلی ادیب تهرانی آموخت و دروس سطح را از محضر مرحوم آیة الله محمدتقی خوانساری و بیشتر نزد مرحوم آیة الله سیدعلی یثربی کاشانی فراگرفت . پس از گذراندن سطح به آرزوی دیرینه خود دست یافت و هر روز صبح چشم به سیمای موسس حوزه علمیه قم، حضرت آیة الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی می دوخت دروس سطح تا سال 1345 ه . ق . روز و شب او را به خود مشغول می داشت و از پس تا دو سال خارج فقه و اصول مرحوم حائری یزدی را شرکت می کرد; تااین که در سال 1355 هجری قمری استاد امام و موسس حوزه قم، رخ در نقاب خاک کشید و به دیار افلاکیان کوچید .
برای امام خمینی قم علاوه بر جاذبه های علمی و اخلاقی، موقعیتی مناسب نیز بود تا بتواند با بزرگان دیگری هم ارتباط برقرار سازد . یکی از کسانی که امام در قم با وی ملاقات کرد، مرحوم سید حسن مدرس است . این آشنایی به چند گفتگوی علمی و یا سیاسی ختم نشد و امام بارها با او در تهران و مجلس شورای ملی ملاقات و گفتگو کرده است .
مرحوم مدرس - رحمه الله - خوب من ایشان را هم دیده بودم . این هم یکی از اشخاصی بود که در مقابل ظلم ایستاد; در مقابل ظلم آن مرد سوادکوهی آن رضاخان قلدر ایستاد و در مجلس بود . ایشان را به عنوان طراز اول، علما فرستادند به تهران و ایشان با گاری آمد تهران . از قراری که آدم موثقی نقل می کرد، ایشان یک گاری آنجا خریده بود و اسبش را شاید خودش می راند تا آمد به تهران . آن جا هم یک خانه مختصری اجاره کرد و من منزل ایشان مکرر رفتم، خدمت ایشان - رضوان الله علیه - مکرر رسیدم . 18
امام خمینی نوزده ساله بود که مدرس را در قم می بیند و از همان جا طرح آشنایی و رفت و آمد می ریزند . مدرس در سیمای روح الله، پدرش را می دید که در اصفهان با او همدرس بود و اینک با دیدن پسر، خاطراتش در اصفهان و دوستی اش با سید مصطفی یادآوری می شد . از سخنان و تجلیلهای امام از مقام و شان سیدحسن مدرس در سالهای پس از پیروزی انقلاب پیداست که آن دیدارها، از مدرس شخصیت مقدس و بزرگی در چشم امام ساخته است . 19
ورود امام به درس آیة الله حائری یزدی، در سن بیست و پنج سالگی بود . دو سال بعد، در قم با حاج شیخ محمدرضا نجفی اصفهانی آشنا شد که فلسفه می دانست و در فلسفه غرب نیز دستی داشت . وی در قم داروینیسم و نقد آن را تدریس می کرد و مدتی روح الله جوان در این درس حاضر شد . استاد دیگر امام در معقول، مرحوم حاج سید ابوالحسن رفیعی قزوینی است . محضر درس آن فیلسوف نامی ، سه علم را به روح الله آموخت: ریاضیات، هیئت و فلسفه .
از میان همه اساتید امام آن که بیش از همه روح او را اشباع و ارضا می کرد، درس عرفان نظری مرحوم محمدعلی شاه آبادی بود . شش سال ، گاه هر روز و گاه هر چند هفته یک روز، نزد او می رفت تا کنار فقه و فلسفه; عرفان را نیز بیاموزد . آشنایی امام با عرفان، چنان عمیق و گسترده بود که اگر به فقه و اجتهاد شهرت نمی یافت، اینک همگان او را فقط عارفی سترگ می شناختند که مدار عرفان در عصر حاضر است . اما علاقه او به فقه و اهتمامش به پرورش طالبان علوم نقلی، مرجعیت را به سراغ او برد و کمتر به پیر و مراد شهرت یافت; هرچند آشنایی و احاطه اش بر عرفان نظری و مقامش در عرفان عملی، چنان بلند است که بسیاری از مشاهیر عرفا را بدان دسترسی نیست .
جز اینها، در محضر آقا میرزا علی اکبر حکمی یزدی نیز علوم معنوی و عرفانی را در سینه اندوخت، و عروض و قوافی و فلسفه اسلامی و فلسفه غرب را نزد مرحوم آقا شیخ محمدرضا مسجد شاهی آموخت . از آیة الله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی اخلاق و عرفان را فراگرفت و هماره از او به بزرگی و پاک نهادی یاد می کرد .
نظرات شما عزیزان: