۲- استراتژی قلعه خالی در چین
تاکتیک جنگی «استراتژی قلعه خالی» توسط سلسله های پادشاهی چینی استفاده می شد که ۳۲اُمین استراتژی در میان ۳۶ دکترین جنگی چینی ها بود. این تاکتیک در واقع از روانشناسی معکوس برای گیج کردن دشمن استفاده می کرد. درهای قلعه ها برای نیروهای دشمن باز شده تا وارد شوند اما به جای ورود، نیروهای دشمن دست به عقب نشینی می زدند زیرا فکر می کردند که یک مکان خالی ممکن است تله ای برای آن ها باشد و در معرض شبیخون قرار گیرند. این تاکتیک جنگی چینی به شدت به شانس وابسته است و به طور موفقیت آمیزی توسط بسیاری از فرماندهان چینی به کار گرفته شده است. سائو سائو از این استراتژی در نبرد علیه لو بو استفاده کرد. وقتی لو بو همراه با ۱۰۰۰۰ سربازش به محل استقرار سائو سائو رسید، سائو سائو علیرغم اینکه تنها چند صد سرباز داشت، با استفاده از استراتژی قلعه خالی توانست او را شکست دهد. این تاکتیک همچنین توسط ژنرال ژائو یون از فرماندهای لیو بی در نبرد رودخانه هان در سال ۲۱۹ نیز مورد استفاده قرار گرفت که باعث شکست سائو سائو شد.
۳- دار و دسته جادویی در جنگ جهانی دوم
در جریان جنگ جهانی دوم، یک شعبده باز بریتانیایی به نام جاسپر ماسکلین با تشکیل گروهی موسوم به «دار و دسته جادویی» در سال ۱۹۴۱ که شامل یک نجار، یک برقکار، یک نقاش، یک خلافکار، یک شیمی دان، یک طراح دکور و یک مرمت کننده عکس بود، تاکتیکی موثر را علیه نیروهای نازی به کار گرفت. او با کمک دار و دسته جادویی اش توانست از بندر اسکندریه در برابر نیروی هوایی آلمان محافظت کند. این بندر بسیار بزرگ بوده و پنهان کردن کشتی های بریتانیایی غیرممکن بود. به جای پنهان کردن بندر اسکندریه، او یک بندر مجاور را به آتش کشید. ماسکلین با استفاده از گل و لای و مقوا، کشتی ها و خانه هایی ساخت که از بالا کاملاً واقعی به نظر می رسیدند و سپس آن ها را چراغانی کرد. خلبانان آلمانی فکر می کردند که بندر اشتباهی را بمباران کرده اند و به همین خاطر بیشتر بمب هایشان را روی بندر ساختگی ریختند و بدین ترتیب بود که بندر اسکندریه در امان ماند.
به جاسپر دستور داده شد کانال سوئز را مخفی کند تا توپچی های بریتانیایی بتوانند هواپیماهای آلمانی را در تاریکی تشخیص دهند. او با استفاده از آینه های متعدد، چراغ و منعکس کننده ها توانست کانال سوئز را مخفی کند که باعث گیج شدن خلبان های آلمانی و برخوردشان می شد. در سال ۱۹۴۲ در جریان نبرد العلمین در مصر، جاسپر ارتشی از ارواح ساخت که متشکل از ۱۰۰۰ تانک، خطوط لوله و همچنین هزاران سرباز، گلوله، هواپیما و توپ غیرواقعی بود. این مانکن ها به وضوح توسط خلبانان آلمانی دیده شده و بمباران شدند. جاسپر و مردانش با اینکار توجه آلمانی ها را به سمت جنوب معطوف کردند در حالی که نیروهای واقعی بریتانیایی از سمت شمال حمله کرده بودند.
۴- عملیات اورانوس
مطالب زیادی در مورد علت شکست نیروهای آلمانی در جنگ جهانی دوم نوشته شده است اما بیشتر این مطالب به نبردهای غرب این جنگ بزرگ مربوط بوده اند. اکثر ما در مورد اینکه عملیات های نظامی روس ها علیه آلمانی ها بسیار سرسختانه و بدون ترس بود شنیده ایم و اینکه هرگز نباید در فصل زمستان به فکر حمله به روسیه بیفتید. با تمام این ها، باید بدانیم که آلمانی ها تقریباً به پیروزی کامل رسیده و روسیه را تسخیر کرده بودند و اگر تاکتیک های جنگی استالین و رهبران شوروی نبود، جنگ جهانی دوم پایان متفاوتی می داشت. نقطه عطف جبهه شرقی جنگ جهانی دوم، نبرد استالینگراد بود که بزرگ ترین رویارویی جنگی در تاریخ بشر بود و بیشترین تعداد سرباز در دو ارتش به کار گرفته شد. شرایط در ابتدا برای روس ها دشوار بود و آلمان ها تقریباً به سادگی در حال پیروزی بودند البته تا زمانی که خطوط تامین تسلیحات و مایحتاج نیروهایشان بدون مشکل به کارش ادامه می داد.
استالین نیز به این موضوع آگاه بود و از ژنرال هایش خواست تا یک تاکتیک ریسکی اما هوشمندانه را برای به محاصره درآوردن نیروهای آلمانی استفاده کنند. در عملیات موسوم به اورانوس، تسلیحات و کمک های نظامی که قرار بود در اختیار نیروهای مقاوم در داخل شهر استالینگراد قرار گیرد، به دو ارتشی اختصاص داده شد که در شمال و جنوب شهر مستقر بودند. هدف این دو گروه رسیدن به پشت نیروهای آلمانی و قطع کردن خطوط تدارکاتی شان و سپس محاصره آن ها و بکارگیری تاکتیک کلاسیک حمله گازانبری بود. شاید علاقه به وطن یا ترسشان از خشم استالین در صورت شکست بود که باعث شد نیروهای روسی در این عملیات پیروز شدند. آن ها خطوط تدارکاتی آلمان ها را قطع کرده و آن ها را محاصره خود درآوردند که نقطه عطفی در مسیر جنگ استالینگراد بود. این عملیات نه تنها استالینگراد و بقیه شهرهای روسیه را از تسخیر شدن توسط نازی ها نجات داد بلکه سرنوشت جنگ جهانی دوم را نیز تغییر داد زیرا با تسخیر استالینگراد و دیگر سرزمین های روسیه، سرنوشت جنگ در جبهه غربی نیز سرنوشت دیگری می یافت.
نظرات شما عزیزان: