تقوی
تقوا از ماده «وقی» به معنای حفظ کردن و نگه داشتن از بدی و گزند است و آن که از گناه بپرهیزد.[24]
راغب در مفردات مینو یسد: الوقایة حفظ الشیء مما یؤذیه و یضره... و التقوی جعل النفس فی وقایة مما یخاف؛ وقایه نگهداری چیزی است از آن چه آن را اذیت بخشیده و به آن ز یان رساند... و تقوی قرار دادن نفس است و نگهداری و حفاظت از آن چه میترسد.[25]
تقوا در هر کاری مناسب با خود آن است، مث لا تقوا در زراعت حفظ آن از آفت زراعتی است، تقوا در دین اجتناب از اموری است که موجب زوال دین و سبب عقوبت دنیا و آخرت و یا محروم شدن از فیوضات و درجات آخرتی میگردد.[26] تقوا درجات و مراتبی دارد که مرتبه عالی آن عبارتست از خو یشتن داری در برابر آنچه قلب آدمی را به خود مشغول میسازد و از حق منصرف میکند این تقوا را خاص الخاص گو یند، أمیرمؤمنان(ع) در این باره می فرماید: «ما عبدتک خوفا من نارک و لا رغبه فی جنتک بل وجدتک أهلا للعبادة فعبدتک؛ و من تو را از ترس آتشت و میل به بهشتت عبادت نمیکنم بلکه چون تو را شایسته عبادت یافتم به پرستشت پرداختم.»[27]
کلمه تقی صفت مشبهه از تقوی است، و این صفت در قرآن کریم در مورد یحیی نبی (ع) و در بین امامان أهل بیت (ع) به امام جواد (ع) اطلاق شده است، در حالی که همۀ پیام آو ران و اولیای الهی عالیترین درجه تقوا را دارا هستند، اما در قرآن دربارۀ جناب یحیی (ع) میفرماید: «يٰا يَحْيىٰ خُذِ اَلْكِتٰابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيْنٰاهُ اَلْحُكْمَ صَبِيًّا * وَ حَنٰاناً مِنْ لَدُنّٰا وَ زَكٰاةً وَ كٰانَ تَقِيًّا * وَ بَرًّا بِوٰالِدَيْهِ وَ لَمْ يَكُنْ جَبّٰاراً عَصِيًّا» (مریم،19/ 14-12)؛ «ای یحیی کتاب را محکم بگیر، و او را در کودکی حکمت دادیم* و نیز از جانب خود مهربانی و پا کی [به او دادیم] و او پرهیزکار بود* و با پدر و مادر خود نیک رفتار بود، و سرکش و عصیانگر نبود.» آیات فوق اگرچه در توصیف حضرت یحیی(ع) است اما قابل تطبیق با حالات و سیرۀ عملی امام جواد (ع) نیز میباشد. حکم به معنای فهم و عقل و علم به معارف حقۀ الهیه و کشف حقایقی که در پردۀ غیب است و از نظر عادی پنهان می باشد. و سه آیۀ فوق بیان کلیات احوال آن جناب نسبت به خالق و مخلوق است، و جملۀ «و کان تقیا» حالت او را نسبت به پروردگارش بیان میکند. و جمله «و برّا بوالدیه» وضع او را نسبت به پدر و مادر حکایت کرده، «وَلم یکن جبارا عصیا» رفتار او را نسبت به سایر مردم شرح میدهد.
اولیاء الهی در بعد خلقی مانند سایر انسانها از غرایز حیوانی برخوردارند، اما آنان به سبب برخورداری از عقل و عصمت این غرایز را مهار کرده و به حد نیاز از آنها استفاده میکردند. دو ران کودکی و جوانی اوج بازی و سرگرمی و هیجان در انسانها است. اما در بین انسانها افراد نخبهای با و یژگیهای ممتاز وجود دارند که دو ران کودکی و جوانی آنان و با بزرگسالی یکسان است. در بین سفیران الهی حضرت یحیی (ع) و عیسی مسیح(ع) و حضرت جواد (ع) این گونه بودند.
براساس روایتی از محمد بن ریان: مأمون تلاش میکرد امام جواد (ع) را مانند خود، أهل دنیا و به لهو و فسوق مایل سازد، در مراسم عروسی دخترش ام الفضل دستور داد صد کنیز که از همه ز یباتر بودند، هر کدام جامی در دست بگیرند که در آن جواهری باشد و با این هیأت از امام استقبال کنند، آنان به این دستور رفتار کردند، اما امام جواد (ع) کوچکترین اعتنایی به آنان نکرد. سپس مأمون مردی به نام مخارق آواز خوان را طلبید که ساز میزد و آواز میخواند. مخارق مقابل امام (ع) نشست و آواز خود را بلند کرد و شروع به نواختن کرد. امام جواد (ع) بدون توجه به او حتی سر خود را هم بلند نکرد، پس از ساعتی سر خود را بلند کرد و با ناراحتی بر سر او فریاد کشید: «از خدا بترس ای مرد ر یش بلند». در اثر این سخن ساز از دستش افتاد و تا هنگام مرگ دستش از کار افتاده بود.[28] این جریان در حالی اتفاق افتاد که سن شریف امام جواد (ع) در عنفوان جوانی بود.
امام جواد (ع) درباره تقوی میفرماید: «من استغنی بالله افتقر الناس إلیه، و من اتقی الله أحبه و إن کرهوا؛ هرکه خود را به وسیله خداوند بی نیاز بداند مردم محتاج او خواهند شد و هر که تقوای الهی را پیشه خود کند خواه ناخواه، مورد محبت مردم قرار میگیرد گرچه مردم خودشان اهل تقوی نباشند.»[29]
همچنین آن حضرت دربارۀ تقوی میفرماید: «در زندگی صبر را تکیه خود؛ فقر و تنگدستی را همنشین خود قرار بده و با هواهای نفسانی مخالفت کن، و بدان که هیچگاه از دیدگاه خداوند پنهان و مخفی نخواهی ماند، پس مواظب باش که در چه حالتی خواهی بود.»[30]
توصیفی که امام جواد (ع) از تقوی ارائه دادهاند بیانگر حقیقت تقوی است؛ تقوی صفتی است که با تمامی مراتب ایمان جمع میشود و در پرتو آن مقامات ایمانی همچون احسان و بخشندگی، رفق و مدارا، صبر و حلم و عزت نفس و دیگر فضایل انسانی حاصل میشود.
نظرات شما عزیزان: