2 اعجاز قرآن
معناى معجزه شرايط معجزه معجزه شاهد نبوت تناسب در اعجاز قرآن معجزه ادبى قرآن معجزه انسان ساز هماهنگى در قرآن پيشگوئييهاى قرآن معارف عالى در قرآن اعجاز قرآن در تشريع اسرار خلقت در قرآن
معناى معجزه
معجزه از «اعجاز» ريشه گرفته و «اعجاز» در لغت به چند معنى آمده است:
1 از دست رفتن چيزى، مثلا گفته مى شود «اعجزه الامر الفلانى» يعنى فلان چيز از دست وى در رفت.
2 احساس عجز و ناتوانى در ديگرى، مثلا مى گويند «اعجزت زيدا» او را عاجز و ناتوان يافتم.
3 ايجاد عجز و درماندگى در طرف مقابل، و در اين صورت اعجاز به معناى «تعجيز» مى باشد، مانند «اعجزت زيدا» يعنى او را عاجز و ناتوان نمودم و اما در اصطلاح دانشمندان علم «كلام» اعجاز عبارت از اين است كه: آنكس كه مقامى را از ناحيه خداوند ادعا مى كند به عنوان گواه بر صدق گفتارش، عملى انجام دهد كه با آن عمل قوانين طبيعت را بشكند، به طورى كه ديگران از انجام دادن آن عمل عاجز و ناتوان باشند، چنين عمل خارق العاده را «معجزه» و انجام دادن آن را «اعجاز» مى نامند.
شرايط معجزه
عمل خارق العاده را در صورتى معجزه مى نامند كه شرايط ذيل را دارا باشد:
1 كسى كه از ناحيه خدا منصبى براى خود ادعا مى كند آن عمل را در مقام گواه بر صدق گفتار و ادعايش انجام دهد.
2 مقامى كه اين شخص ادعا مى كند بايد از نظر عقل براى بشر امكان پذير باشد. و اگر مقامى را ادعا كند كه به گواه عقل كذب، و دروغ وى در اين ادعا ثابت و مسلم گردد در اين
صورت هر عملى براى اثبات گفتارش انجام دهد، نه گواه بر صدق گفتار او خواهد بود و نه آن را مى توان معجزه ناميد، گرچه ديگران از انجام چنين عملى عاجز و ناتوان باشند.
مثلا: اگر كسى ادعاى الوهيت و خدايى كند محال است كه چنين شخصى در ادعاى خود راستگو باشد زيرا كه دلايل روشن و استوار عقلى، كذب و دروغ وى را در اين ادعا ثابت و آشكار مى سازد.
3 مقامى كه اين شخص ادعا مى كند بايد از نظر شرع نيز قابل قبول باشد. اگر مقامى را ادعا كند كه به نقل ثابت و مسلم مذهبى كذب وى ثابت و مسلم گردد، در اينصورت عمل خارق العاده اى كه انجام مى دهد دليل بر صدق ادعاى وى نبوده و معجزه نيز ناميده نمى شود.
مثلا: اگر كسى بعد از پيامبر خاتم (ص) ادعاى نبوت كند، در اين ادعا قطعا كاذب و دروغگو مى باشد. زيرا بشهادت قرآن و طبق روايات قطعى و مسلم كه از رسول اكرم (ص) و ائمه معصومين (ع) به دست ما رسيده است موضوع نبوت با بعثت پيامبر اسلام پايان پذيرفته و بعد از وى ديگر پيامبرى مبعوث نخواهد گرديد.
پس در صورت باطل بودن ادعا با دليل عقلى و يا نقل ثابت و مسلم، ديگر گواه و شاهد نيز فايده و سودى نخواهد داشت. و پس از آنكه به حكم عقل و يا به نقل مسلم، كذب و بطلان ادعاى وى روشن گرديد، ديگر بر خدا لازم نيست كه عمل او را باطل و ناحق بودن وى را از طريق ديگر روشن و برملا سازد.
4 شرط ديگر اعجاز اين است كه: عمل خارق العاده گواه بر صدق مدعى باشد نه گواه بر كذب او، و اگر كسى منصبى از ناحيه خداوند ادعا كند و سپس عملى انجام دهد كه ديگران از انجام آن عاجز و ناتوان باشند و دليل بر كذب و دروغ وى گردد معجزه ناميده نمى شود.
مثلا: نقل گرديده است «مسلمه» كه ادعاى نبوت مى نمود به عنوان اعجاز، آب دهان خود را به چاه كم آبى انداخت كه آب آن فزونتر شود ولى نتيجه معكوس مشاهده گرديد و آب چاه به طور كلى خشك شد، و دستش را بر سر عده اى از كودكان خاندان حنيفه كشيد و كام عده
ديگر را برداشت. گروه اوّل به مرض كچلى و گروه دوم به عارضه لكنت زبان مبتلا گرديدند. «1»
5 پنجمين شرط اعجاز اين است كه بايد به هيچ يك از علوم، فنون و هنرهاى دقيق نظرى متكى نبوده و قابل تعليم و تعلم نباشد. اگر كسى عملى انجام دهد كه به يكى از علوم و فنون متكى گردد نمى توان آنرا معجزه ناميد گر چه ديگران از انجام آن عاجز و ناتوان بوده و شرايط ديگر اعجاز را دارا باشد.
مثلا: اعمال خارق العاده اى كه از جادوگران، شعبده بازان و از كسانى كه به برخى از اسرار و رموز دقيق علمى و صنعتى آشنايى دارند سر مى زند چنين اعمال خارق العاده معجزه ناميده نمى شود و بر خداوند نيز لازم نيست كه اينگونه اعمال را باطل نموده و افرادى را كه براى اثبات ادعاى دروغينشان به آنها تمسك مى جويند رسوا و مفتضح سازد. زيرا از راه علم و علائم مخصوص معلوم مى شود كه اينگونه اعمال متكى به يك سلسله قواعد و قوانين دقيق علمى و اكتسابى مى باشند كه هر كس آنها را فرا گيرد و با شرايط خاص و در اندازه معين بكار بندد قهرا بچنين نتايج حتمى و آثار فيزيكى و شيميايى دست خواهد يافت.
آرى چيزى كه هست اينست كه: آشنايى با اينگونه قواعد و بكار بستن آنها در ميزان معين در فراخور دقت و تفكر مى باشد و براى هر كسى ممكن و ميسر نيست.
و همچنين بعضى از طبابتهاى اعجاب انگيز پزشكان كه متكى به آشنايى با خواص و آثار مواد شيميايى و تركيبات آنها است از مقوله معجزه نمى باشد گر چه اكثر مردم حتى پزشكان ديگر نيز با اينگونه اسرار و رموز آشنا نبوده و از انجام چنين طبابتى عاجز و ناتوان باشند.
نظرات شما عزیزان: