واقعاً برای خود ما هم عجیب است، اگر کسی بررسی کند وقتی یک زلزله میآید گوشهای از کره زمین میلرزد اما مابقی جاها اصلاً متوجه نمیشوند، در حالی که اگر این زمین بخواهد کلا بشدت بلرزد از مدار خارج میشود، این سرعتی که زمین دور خودش میچرخد و این سرعتی که در آن مدار میچرخد که شب و روز و سال را تعیین میکند، ما همینجا نشستهایم و هیچ احساسی نداریم.
اگر شما یک شیء را از پشت بام به زمین بیندازید، حتی اگر سبک و کمجرم هم باشد وقتی بعد از مثلاً ده متر به سطح زمین برسد، انگار که یک شیء بسیار سنگین به کسی اصابت کرده باشد میشود. باران میبارد ولی باران ما را سوراخ نمیکند! بالاخره نظم عالم طوری است که معلوم است مدبّر دارد.
بارها میفرماید که کفار میپرسند و آیتی میخواهند، «لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ»،[9] فضای کلی سوره همین است که یک آیت و نشانهای بیاور که معلوم بشود تو از جانب خدا هستی. هر مرتبه هم یک پاسخی میدهد، یک مرتبه میفرماید که «إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ» تو فقط انذار کن و برو، آن کسی که میخواهد بفهمد میفهمد. یک جایی میفرماید که بگو ضال و هادی خدای متعال است.
فضای آیات سوره مبارکه رعد این است که طرف مقابل، یعنی کفار، حق را میدانند ولی انکار میکنند. یعنی منظور آن کسانی نیستند که هنوز به حق نرسیدهاند. اگر نگاه بفرمایید میبینید گله از این است که حق را میدانید ولی انکار میکنید.
لذا وقتی میگویند آیتی بیاور که بفهمیم تو از جانب خدای متعال آمدهای، خدای متعال در آیه 27 میفرماید که خدا هدایت میکند و خدا گمراه میکند.
آیه آخر هم میگوید «وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا»، یعنی دقیقاً همان فضاست.
این مطلب را برای این عرض میکنم که وقتی در فهم این آیه مشکل پیدا کردند، بعضی سعی کردند که فرار کنند و بگویند این یک آیه مدنی است. بدون اینکه هیچ نقل و گزارشی داشته باشد! در حالی که از قدمای صحابه و تابعین هست که وقتی بعضیها راجع به این آیه صحبت کردند، قدمای اصحاب و تابعین که نقل شده است گفتهاند که این سوره مکی است.
اگر نمیگفتند هم ما سوره را میخواندیم، ان شاء الله هفتههای آینده یک مرتبه سوره را میخوانیم، اگر مضمون آیات این سوره را یک مرتبه از ابتدا تا انتها ببینیم کاملاً روشن است که در یک فضاست، و این یک آیه چیز جدیدی نیست که بگوییم سوره دو فصل دارد و یک فصل آن ربطی ندارد.
مثلاً یک فصل از سوره مبارکه احزاب به زنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پرداخته است، اما همهی سوره به این موضوع نپرداخته است، مضمونهای متعدد هست. سوره مبارکه بقره را ببینید، شروع سوره یک فضا دارد و بعد وارد آیات منافقین میشود و بعد موضوع تغییر پیدا میکند و به سراغ حضرت ابراهیم علیه السلام میرود.
اما اگر به سوره مبارکه رعد نگاه کنید اصلاً موضوع عوض نمیشود. اینها هم نگاه میکنند و میگویند که شهادت خدا کافی است. چند سوره قرآن کریم هم این موضوع را بیان کرده است، اینجا را چطور معنا کنیم که «قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ»؟ چکار کنیم؟
یک نکتهی مهم هم این است که ما وقتی شهادت خدا که کافی است را داریم، چیز دیگر یعنی چه؟ آیا شهادت خدای متعال کافی است یا نه؟ صریح آیه این است که کافی است.
مثل این میماند که شما در حال خرید چیزی هستید، پول میدهد و کافی است، دیگر پول بعدی را برای چه میدهی؟
«قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ»، این کافی است، برای همین هم آیات متعدد فقط همین را فرموده است.
هفته گذشته توضیح دادیم که گاهی شهادت به معنای علم است، ممکن است چند نفر بدانند. اما گاهی موضوع شهادت است، شهادت برای احتجاج.
میگویند: آیا سند دارید که این خانه برای شماست؟ میگویید سند منگولهدار دارم. هیچ کسی نمیگوید این سند منگولهدار مورد تأیید سازمان ثبت است، یک پیرزن هم هست که میگوید این ملک برای من است. وقتی شما سند دارید که کاری به قول دیگری ندارید.
میفهمند که وقتی میفرماید «قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ»، جایگاه یعنی چه؟ این «وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» قاعدتاً چون عطف شده است باید در حکم مشترک باشد، یعنی باید شهادت آن هم کافی باشد، شهادت چه کسی کافی است؟ یعنی یکی از این دو کافی است.
مثل این میماند که بگویند این سند شش دانگ منگولهدار است، این هم کیوآر کد است، اگر بزنید سازمان ثبت تأیید میکند که این مجازیِ همین سند است، مانند هم هستند. در این صورت یکی از این دو کافی است. مانند این است که به شما کارت واکسن بدهند یا کیو آر کد را بدهند و بگویند هر کجا بزنید معلوم است که واکسن دارید، هر دو مانند هم هستند، اما اگر غیر از این باشد به یکدیگر عطف نمیکنند که بگویند این و این.
نظرات شما عزیزان: