وصیّ و جانشین پیامبر بودن
«حدیث علی وصیی و خلیفتی»
ابن اثیر در تاریخ کامل نقل میکند:
چون آیه "و انذر عشیرتک الاقربین" (1) نازل شد، رسول خدا طعامی آماده کرد و فرزندان عبدالمطلب را که حدود چهل نفر بودند به طعام دعوت کرد.
پس از خوردن طعام، پیش از آن که پیامبر صلی الله علیه و آله شروع به صحبت کند، ابولهب با سر و صدا مجلس را به هم زد و حاضران متفرق شدند.
بار دیگر آن حضرت طعامی آماده ساخت و آنها را دعوت کرد و زبان به سخن گشود و فرمود:
فرزندان عبدالمطلب! والله کسی را نمیشناسم که برای قوم خویش چیز بهتری بیاورد که من برای شما آوردهام، من برای شما خیر دنیا و آخرت را آوردهام و خدایم امر کرده شما را به سوی آن بخوانم. کدام یک از شما در این دعوت به من کمک میکند! تا برادر و وصی و خلیفه من در میان شما باشد؟!
فایّکم یُوازرُنی عَلی هذا الامر علی ان یکونَ اخی و وصیّی و خلیفتی فیکم.
همه ساکت شدند.
علی بن ابیطالب علیه السلام میفرماید:
من که از همه جوانتر بودم گفتم:
یا نبی الله! من در این دعوت یار شما هستم.
آن حضرت دست به گردن من نهاد و فرمود:
انّ هذا اخی و وصیّی و خلیفتی فیکم، فاسمعوا لهُ و اطیعوا .
«همانا این علی، برادر و وصی و جانشین من در میان شماست، از او بشنوید و از او اطاعات کنید.»
مدعوین به حالت خنده و مسخره پراکنده شدند.
و به ابیطالب میگفتند:
تو را امر کرد که از فرزندت علی فرمان شنوی و اطاعت کنی.
این حدیث شریف از روایات مسلم فریقین و از دلائل امامت امیرالمؤمنین علی علیه السلام است و نشان میدهد که رسول خدا از اول بعثت، امامت را از نبوّت جدا نمیدانست.(2)
پینوشتها:
1- شعراء، آیه 224 .
2- تاریخ کامل، ج 2، ص 42 (فصل انذار عشیرة) / سیره حلبیه، ج1، ص 461، باب (استخفائه فی دار الارقم) / مسند احمد، ج 5، ص 41 و 43 / شرح ابن ابی الحدید، ج 13، ص 244، شرح خطبه 238 قاصعه / المراجعات، ص 110/ تفسیر برهان، ذیل آیه شریفه / بحار الانوار، ج 38، ص 1- 26.
منبع:
امام علی علیه السلام و مسائل سیاسی، محمد دشتی، ج 9 .
نظرات شما عزیزان: