۲ - اتمام حجت با پیامها ی حکیمانه
پيامهاى حكيمانه و رساى قرآن، اتمامحجّت الهی بر خلق:
وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنَ الْأَنْباءِ ما فِيهِ مُزْدَجَرٌ حِكْمَةٌ بالِغَةٌ فَما تُغْنِ النُّذُرُ.[۳۱] [۳۲]
به اندازه کافی برای بازداشتن از بدیها اخبار (انبیا و امتهای پیشین) به آنان رسیده است! • این آیات، حکمت بالغه الهی است اما انذارها (برای افراد لجوج ) فایده نمیدهد"
سپس میافزاید: " این آیات حکمت بالغه الهی است، و اندرزهایی است عمیق و رسا، اما این انذارها برای این افراد لجوج مفید نیست، و به حال آنها سودی ندارد" (حکمة بالغة فما تغن النذر) .خلاصه اینکه در" فاعلیت فاعل" هیچ نقصی نیست، هر چه هست در قابلیت قابل، و گرنه آیات الهی، پیامبران بزرگ، اخباری که از امم پیشین رسیده، و خبرهایی که از قیامت به آنها داده میشود هر کدام حکمتی بالغ و رساست که میتواند در روح و جان آنها اثر بگذارد اگر کمترین آمادگی روحی وجود داشته باشد. [۳۳]
رسایی پیامهای حکیمانه
پيامهاى حكيمانه قرآن، در اوج كمال و رسايى:
وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنَ الْأَنْباءِ ما فِيهِ مُزْدَجَرٌ حِكْمَةٌ بالِغَةٌ فَما تُغْنِ النُّذُرُ.[۳۴] [۳۵]
به اندازه کافی برای بازداشتن از بدیها اخبار (انبیا و امتهای پیشین) به آنان رسیده است! • این آیات، حکمت بالغه الهی است اما انذارها (برای افراد لجوج) فایده نمیدهد"
حکمت" به معنای کلمه حقی است که از آن بهره برداری شود، و کلمه" بالغه" از ماده بلوغ است که به معنای رسیدن هر روندهای است به آخرین حد مسافت، ولی به طور کنایه در تمامیت و کمال هر چیزی هم استعمال میشود، پس" حکمت بالغه" آن حکمتی است که کامل باشد، و از ناحیه خودش نقصی و از جهت اثرش کمبودی نداشته باشد. [۳۶]
۴ - حکمت در نگاه امام خمینی
امام خمینی حکمت را همان معارف نورانی در قلب میداند که کاشف، رابط و نسبت حق با خلق میباشد، از این رو حکیم اگر حکیم است و نسبت حق را با خلق و خود را با حق فهمید، کبر و تکبر در قلب او راه نمییابد؛ اما اگر یک سری مفاهیم و اصطلاحات در خود جمع کرد در این صورت چنین قلبی از حکمت بیخبر است.[۳۷]
به باور امام خمینی حکمت و حکیم در زبان مردم، کسی است که کارش از روی اتقان و سنجش باشد؛ یعنی کسی که امر معاد و معاش و رفتار و کردار خود را روی میزان اتقان و احکام بنا گذاشته باشد و عقایدش را با موازین متقن تحصیل نموده است.[۳۸]
به اعتقاد ایشان بر انسان لازم است که اصول اخلاق را در حدّ متوسط تحصیل کند و قوه علم را طوری تربیت کند که نفس مشتاق علوم الهی شود و اگر قوه علم معتدل و ملکه انسان شود این همان حکمت است که قرآن درباره آن فرموده (مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ اُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً)[۳۹]
و این حکمت همان اتقان و سنجش است.[۴۰]
امام خمینی با استناد به کلام برخی اهل معرفت معتقد است حکیم کسی است که خلع بدن بکند و هر وقت اراده کند بتواند بدن را رها و مجرد شود.[۴۱]
امام خمینی در آثار خود کوشیده است حکمت را در باب اخلاق به روشنی تفسیر و تبیین کند از این رو نقاط اعتدال و افراط و تفریط را اصل تبیین اصول اخلاقی میداند و حدّ اعتدال این قوای انسانی را حکمت میداند.[۴۲]
۵ - پانویس
۱. |
↑ بقره/سوره۲، آیه۱۲۹. |
۲. |
↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۹۴. |
۳. |
↑ بقره/سوره۲، آیه۱۵۱. |
۴. |
↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۱۲. |
۵. |
↑ بقره/سوره۲، آیه۲۳۱. |
۶. |
↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲، ص۳۵۶. |
۷. |
↑ آلعمران/سوره۳، آیه۵۸. |
۸. |
↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۳، ص۳۳۲. |
۹. |
↑ آلعمران/سوره۳، آیه۱۶۴. |
۱۰. |
↑ نساء/سوره۴، آیه۱۱۳. |
۱۱. |
↑ یونس/سوره۱۰، آیه۱. |
۱۲. |
↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۲۱۵. |
۱۳. |
↑ هود/سوره۱۱، آیه۱. |
۱۴. |
↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۰، ص۲۰۶. |
۱۵. |
↑ رعد/سوره۱۳، آیه۳۷. |
۱۶. |
↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۱، ص۵۱۱. |
۱۷. |
↑ نحل/سوره۱۶، آیه۱۲۵. |
۱۸. |
↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۶، ص ۶۰۵. |
۱۹. |
↑ اسراء/سوره۱۷، آیه۳۹. |
۲۰. |
↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۱۲۵. |
۲۱. |
↑ لقمان/سوره۳۱، آیه۲. |
۲۲. |
↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۹. |
۲۳. |
↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۳۴. |
۲۴. |
↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۲۹۶. |
۲۵. |
↑ زخرف/سوره۴۳، آیه۴. |
۲۶. |
↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۹. |
۲۷. |
↑ قمر/سوره۵۴، آیه۴. |
۲۸. |
↑ قمر/سوره۵۴، آیه۵. |
۲۹. |
↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۹، ص ۲۸۳. |
۳۰. |
↑ جمعه/سوره۶۲، آیه۲. |
۳۱. |
↑ قمر/سوره۵۴، آیه۴. |
۳۲. |
↑ قمر/سوره۵۴، آیه۵. |
۳۳. |
↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۲۱. |
۳۴. |
↑ قمر/سوره۵۴، آیه۴. |
۳۵. |
↑ قمر/سوره۵۴، آیه۵. |
۳۶. |
↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۹۱. |
۳۷. |
↑ خمینی، روحالله، شرح چهل حدیث، ص۹۱-۹۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸. |
۳۸. |
↑ خمینی، روحالله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۳۶۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵. |
۳۹. |
↑ بقره/سوره۲، آیه۲۶۹. |
۴۰. |
↑ خمینی، روحالله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۳۶۲-۳۶۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵. |
۴۱. |
↑ خمینی، روحالله، شرح چهل حدیث، ص۹۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸. |
۴۲. |
↑ خمینی، روحالله، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۲۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰. |
نظرات شما عزیزان: