موضوع رفتار امیرالمومنین در برابر انحرافات از جمله بیانات تقریر شده حجت الاسلام رفیعی:
قال الله تبارک و تعالی : وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (آلعمران ۱۰۴)
ایام و لیالی منسوب است به مولی الموحدین امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام، ان شالله همه مان توفیق زیارت قبرش را در چنین ایامی پیدا کنیم و ان شالله همهی ما مشمول شفاعت آن حضرت شویم نثار روح پر فتوح و ملکوتی اش صلواتی عنایت کنید.
بحث ما این دو سه روز راجع به رفتارهای امیرالمومنین و الگوهای عملی و کرداری آن حضرت در زندگی خودمان بود. عرض کردیم ما باید رفتار امیرالمومنین کردار امیرالمومنین برخوردهای امیرالمومنین را در کنار آن ارادت ها و محبت ها و اشک ها و در کنار آن اظهار دوستی هایی که می کنیم آنهارا عمل کنیم و به کار ببندیم.
امیرالمومنین الگویی است که خودش فرمود : من هرچه به شما امر کردم خودم انجام دادم. و هرچه که شمارا از آن نهی کردم خودم ترک کردم. ما احسُّکم علی امرِِ من شمارا بر هیچ چیزی بر نینگیختم و فرمان ندادم مگر اینکه خودم در عمل به آن سبقت گرفتم. و ما اَنهکم عن شَیءِِ و از هیچ چیزی هم نهی نکردم مگر آنکه خودم آن را اول کنار گذاشتم و ترک کردم .
دیروز بنده راجع به برخوردهای امیرالمومنین با افراد مختلف مثل مومنین ، اهل ذمّه ، مهمان ، همسر ، همسایه ، برخوردهای حقوقی امیرالمومنین مطالبی را عرض کردم ، امروز بحثم راجع به برخورد امیرالمومنین با انحراف و منحرفین در جامعه است. ببینیم حضرت با پدیده ی انحراف منکر و منحرفین در جامعه چطور برخورد می کرد؟ این بحث هم بحث مهمی است خیلی هایمان گیر داریم ، گاهی تو اولادمان تو خانواده ی خودمان گاهی تو دوست و آشنا ، چه کنیم که جلوی پدیده ی انحراف و انکار و پدیده منکر تو جامعه گرفته شود. این مسئله ای است که خیلی بهش پرداخته می شود کلیات گفته می شود اما من امروز می خواهم مقداری سیره ی امیرالمومنین علیه السلام را در برخورد با انحرافات . بالاخره انحراف تو جامعه از اول بوده است از آن زمانی که هابیل تصمیم بر قتل برادرش کرد از روی حسادت کرد، و شیطان رانده شد از روی کبر ، آدم رانده شد از روی حرص، همیشه این مسائل بوده است حالا درجه شدت و ضعفش متفاوت بوده . باید دید نحوه و پدیده ی برخورد با انحراف و منکر تو جامعه جطور باید باشد !
من یک نکته ای اول عرض کنم بعد چند تا داستان از زندگی امیرالمومنین بگویم ؛ آن نکته این است : دنیا دائما در فکر این است قوانینی تدوین کند که جلوی انحراف گرفته بشود ، یک نمونه اش همین قانون حقوق بشر است که به عنوان یک قانون بین المللی در دنیا مطرح است حالا عمل می شودیا نه بحث دیگری است. قانون اساسی کشورها قانون دادگاه ها مکرر می نشینند افراد بشر قانون وضع می کنند تا جلوی انحراف ها گرفته بشود. اختلاس نشود دزدی نشود سرقت نشود. اما یکی از مقامات قضایی غربی یک جمله ی جالبی دارد؛ می گوید : دین کاری که کرده قانون را از درون گره زده ، یعنی کاری کرده است که افراد خود به خود قانون اجرا کنند و آن مسئله ی اعتقاد و ایمان است. می گوید قوانین بشری خوب است اما این قوانین جایی اجرا می شود که یک ضمانتی داشته باشد ، پلیسی، حاکمی، دادگاهی ، ولی وقتی طرف تو اتاق دربسته شراب می خورد قانون بشری کاری با او ندارد این خودش است و شراب و اتاق دربسته. وقتی کسی کاری می کند که هیچ کس متوجه نمی شود، اختلاسی خدعه ای و هیج کس تا آخر عمرش نمی فهمد قوانین بشری کاری ندارد . قوانین بشری آنهایی را کار دارد که می فهمد کشف می کند . شراب تو خیابان بخوری شیشه ی مردم را بشکنی دستگیرت می کند. اما تو خانه ات دیگر قوانین بشری کاری ندارد حکمی ندارد. ایشان می گوید اسلام یک چیزی به نام ایمان آورده دین ایمان آورده ایمان آن حالات فردی هم جلویش را می گیرد می گوید تنها هم شراب نخور می گوید تنها هم گناه نکن خلوت و سرّ و آشکارت یکی باشد ، این آن چیزی است که ارزش دارد.
شما نگاه کنید طرف بلند شده آمده خدمت پیغمبر توی بیماری رحلت پیامبر تو مسجد که حضرت آمد سخنرانی کرد ، ابن ابی الحدید نقل می کند : یک کسی بلند شد گفت یا رسول الله من سه درهم از بیت المال بی اجازه برداشتم حالا خودم آمدم می خواهم اعتراف کنم پول را برگردانم. خب این را چی کشیده اینجا؟ این که کسی نفهمیده متوجه نشده ، پیغمبر اکرم هم حالا یا بعضی موارد که نمی خواستند مطالب را اطلاع پیدا نمی کردند چون علم غیب ائمه بر اساس خواست خودشان بود اگر می خواستند می دانستند . چی باعث شد که این جوان را کشیده پا منبر پیامبر که من سه درهم از بیت المال برداشتم؟ این همان اعتقاد قلبی است.
یا در نبرد خیبر یک کسی آم د دوتا بند کفش آورد گفت یا رسول الله من اینها را بدون اجازه از بیت المال برداشتم حالا پشیمان شدم و ناراحتم از این کار و برگرداند. خب کدام قدرتی این را کشانده؟ آن کسی که ما می شود می رود ، حالا مالیات و دولت قوانین دارد می گیرد اما خمس و زکات را اجبار نیست . کی و چی باعث شده بلند شود بیاید پیش مرجع تقلید زیر و بم زندگی اش را تعریف کند با دست خودش پول و خمسش را بدهد، سهم امامش را بدهد. این همان اعتقاد قلبی است .
ایشان می گوید این قاضیِ آمریکایی می گوید دین نقشی که دارد این است . کاری می کند که هیچ کسی هم که نباشد طرف خودش تن به قانون بدهد. خودش تن به مسائل دینی و اعتقادی بدهد. این در واقع همان مسئله ی عقد قلبی است. حالا بگذارید یک حدیث بخوانم بعد بیایم تو بحث .
حضرت امیر چقدر زیبا این ضمانت را اجرایی را مطرح کرده ؛ فرمودند : از امام علی علیه السلام سوال شد ؛ آقا علم چیه ؟
ما دوجور علم داریم: یک علم کلاس و درسی داریم به قول شیخ بهائی :
علم رسمی سر به سر قیل است و قال
نه از آن کیفیتی حاصل نه حال
یک علم کلاسی دانشگاه حوزه می خوانند این علماگر در راستای اهداف الهی باشد ارزش است و الّا همین علم بلعم باعورا هم می سازد. همین علم یک وقت حجاب هم می شود. این علم منظور من نیست. منظور من معرفت است. حضرت امیر ازش سوال شد معرفت چیه؟ علمی که نورُُ یقذِفها فی غیر من لا یَشاء .
فرمود علم چهارتا کلمه است ؛ اگر کسی این جهارتا را عمل کند و بداند عالم است ، من گاهی تو جمع اساتید دانشگاه این روایت را خواندم کسانی که اغلب مدارک بالای دانشگاهی و پی اچ دی و دکتری دارند . ببین آقا شما مدرک داری او هم دارد دیگری هم دارد اما این حضرت امیر علم واقعی و دانش و معرفت منجر به عمل را این چهارتا می داند؛ سُئِلَ علیُُ علیه السلام، عَن العلم ، فقال: فرمود می دانید علم چیه؟
نظرات شما عزیزان: