کد قالب کانون ماهیت ایمان از دیدگاه علامه طباطبائی

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3149
بازدید دیروز : 1574
بازدید هفته : 5949
بازدید ماه : 20232
بازدید کل : 46987
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 5 شهريور 1403

نقد شهید مطهری به نسبیت اخلاقی علامه طباطبایی / از نظر مطهری دیدگاه علامه سر از نسبیت در می‌آورد و حد یقفی نخواهد داشت

نفس در مقام ایمان، واجد حالت جدیدی می‏گردد.در این خصوص می‏آورند:اینکه می‏گوییم برای مؤمن حیات و نوری دیگر است مجاز گویی نبوده، بله براستی در مؤمن حقیقت و واقعیتی دارای اثر وجود دارد که در دیگران وجود ندارد و این حقیقت سزاوارتر است به اینکه اسم حیات و زندگی بر آن گذشته شود تا آن حقیقتی که در مردم دیگر است و آن را در مقابل حیات نباتی، حیات و زندگی حیوانی می‏نامیم.جایگاه این حیات یا روح ایمان در دل است. (15) نور خاصی وجود دارد که خداوند آن را به مؤمنان اختصاص داده است، تا در راه به سوی پروردگارشان از آن استضائه کنند و این نور همان نور حقیقت ایمان و معرفت است. (16)
ایمان اساسا دارای جوهری معرفتی است و«ملازم با علم می‏باشد». (17) اوصافی که ایمان می‏پذیرد از این قرار می‏باشد:مستقر و مستودع، کامل و ناقص، اجمالی و تفصیلی.به علاوه ایمان پذیرای درجات و مراتب است.اگر ایمان دارای وصف کمی باشد در این حالت باید گفت که آن، وصف به حال متعلق خواهد بود.به عبارت دیگر ایمان اساسا به وصف کمی و زیادی متصف نمی‏گردد. (18)
متعلق ایمان چیست؟ایمانی که دین به سوی آن دعوت می‏کند عبارت است از التزام به آنچه که اعتقاد حق درباره خداو و رسولانش و روز جزا و احکامی که پیغمبران آورده‏اند، اقتضا دارد. (19) از جهتی به طور کلی می‏توان گفت متعلق ایمان تما حقایق دینی است. (20) نیز باید افزود که متعلق ایمان اموری نظری هستند نه بدیهی. (21)
متعلق ایمان با اختلاف مراتب ایمان، فرق می‏کند.این تفاوت از جهت اجمال تفصیل می‏باشد.مثلا در اولین مراتب، ایمان عبارت از اعتقاد قلبی به مضمون شهادتین به صورت اجمالی و از لوازم آن عمل به غالب احکام فرعی اسلام است.
در مراحل و مراتب بعدی متعلق ایمان تفصیل می‏یابد و ایمان عبارت از اعتقاد تفصیلی به تمام حقایق دینی می‏گردد (22) ایمان اجمالی اهل ایمان می‏تواند بر تفاصیل حقایق دینی بسط یابد، زیرا اینها معارفی است که هر کدام به دیگری مربوط بوده و مستلزم یکدیگرند.بیدن صورت که:هیچ خدایی جز خداوند سبحان نیست و او دارای اسماء حسنی و صفات علیا است.اسما و صفات الهی موجب آن است که خلقی بیافریند و ایشان را به اموری ارشادشان کند و سعادتمندشان سازد، راهنمایی کند و پس از آن برای روز پاداش مبعوثشان گرداند و این مقصود به انجام نمی‏رسد، مگر آنکه رسولانی بشارت دهنده و انذار کننده فرستاده شوند و نیز کتبی نازل گردد که در مواردی که مردم اختلاف دارند بینشان حکم کند و معارف مبدأ و معاد و اصول شرایع و احکام را بر ایشان بیان نماید.پس ایمان به یکی از این حقایق جز با ایمان به همه آنها بدون استثناء تمام نیست.
اگر به پاره‏ای از این حقایق ایمان آورند و پاره‏ای دیگر را رد کنند، اگر این معنی را ظاهر کنند، کفر و اگر کتمان و اخفاء کنند نفاق است. (23)
اساسا ایمان دارای مراتب است.زیرا گاه می‏شود که انسان به چیزی عقیده پیدا می‏کند و فقط آثار آن بر آن مترتب می‏شود و گاهی این عقیده شدت پیدا می‏کند و به پاره‏ای از لوازم آن هم ایمان پیدا می‏کند و زمانی از این هم شدیدتر می‏شود و به تمام لوازم آن عقیده‏مند می‏شود.در نتیجه مؤمنان هم، بر طبق درجات ایمان طبقاتی دارند. (24)
مراتب ایمان با مراتب اسلام دارای پیوستگی و ارتباط است.فرقی که بین ایمان و اسلام وجود دارد این است که ایمان معنایی است قائم به قلب و از قبیل اعتقاد است و اسلام معنایی است قائم به زبان و اعضاء.چون کلمه اسلام به معنای تسلیم شدن و گردن نهادن است.و تسلیم شدن زبان به این است که شهادتین را اقرار کند و تسلیم شدن سایر اعضاء به این است که هر چه خدا دستور می‏دهد ظاهرا انجام دهد.حال چه اینکه واقعا و قلبا اعتقاد به حقانیت آنچه زبانش و عملش می‏گوید داشته باشد و چه نداشته باشد. (25)
مراتب ایمان را می‏توان به اجمال چنین تصویر نمود:
1-اولین مرتبه ایمان عبارت است از اعتقاد قلبی به مضمون شهادتین اجمالا و از لوازم آن عمل به غالب احکام فرعی اسلام است.
2-مرحله دوم ایمان عبارت از اعتقاد تفصیلی به تمام حقایق دینی و خلوص عمل و استقرار و صف عبودیت در اعمال و افعال میباشد.
3-در مرحله سوم ایمان فرد دارای ویژگیهای خاصی می‏شود، برای مثال از لغو دوری می‏گزیند و تسلیم پروردگار متعال می‏گردد و به نوعی خلوص عملی می‏رسد.
4-مرحله چهارم ایمان:شیوع پیدا نمودن تسلیم‏عبودی به کلی اعمال و افعال انسان است.یا تعمیم حالت تسلیم به تمام احوال و افعال بنده و نفوذ آن در جمیع شئون می‏باشد. (26)
دلیل وجود مراتب را در ایمان و یا به عبارت دیگر علت ذو مراتب بودن ایمان را باید در قابلیت شدت و ضعف آن جستجو نمود که اساسا امری حقیقی و واقعی است، چون ایمان عبارت از علم به چیزی با التزام به مقتضای آن است، بطوری که آثار آن علم در عمل هویدا شود و نیز از آنجا که علم و التزام هر دو از اموری است که شدت و ضعف و زیادت و نقصان می‏پذیرد، ایمان هم که از آن دو تألیف شده است قابل زیادت و نقصان و شدت و ضعف است، پس اختلاف مراتب و تفاوت درجات آن از ضروریاتی است که به هیچ وجه نباید در آن تردید کرد.این همان حقیقتی است که اکثر علما آن را پذیرفته‏اند و حق هم همین است.
در مقابل این اکثریت، عده‏ای هستند مانند ابوحنیفه و امام الحرمین و غیر آن دو که معتقدند ایمان شدت و ضعف نمی پذیرد.ایشان استدلال کرده‏اند به اینکه ایمان نام آن تصدیقی است که به حد جزم و قطع رسیده باشد و جزم و قطع کم و زیاد بردار نیست صاحب چنین تصدیقی اگر اطاعت کند و یا گناهان را ضمیمه تصدیقش سازد، تصدیقش تغییر نمی‏کند و منظور از زیادی ایمان زیادی عددی است، یعنی ایمانهای بسیار و منظور از کمی ایمان نیز ایمانهای عددی است، یعنی ایمانهای اندک، چون ایمان در هر لحظه تجدید می‏شود، در مثل پیامبر این ایمانها پشت سر هم است و آن جناب حتی یک لحظه هم از برخورد با ایمانی نو فارغ نیست، به خلاف دیگران که ممکن است بین دو ایمانشان فترتهای کم و زیادی فاصله شود پس ایمان زیاد یعنی ایمانهایی که فاصل در آنها اندک است و ایمان کم یعنی ایمانهایی که فاصله در بین آنها زیاد است.
ضعف چنین نظریه‏هایی روشن است.اینکه استدلال کردند که ایمان نام تصدیقی جزمی است، قبول نداریم برای اینکه اولا گفتیم ایمان نام تصدیق جزمی توأم با التزام است مگر آنکه مرادشان به تصدیق، علم با التزام باشد.ثانیا اینکه گفتند این تصدیق زیادی و کمی ندارد ادعایی است بدون دلیل، بله عین ادعا را دلیل قرار داده است و اساسش هم این است که ایمان را امری عرضی دانسته و بقاء آن را به نحو تجدد امثال پنداشته‏اند و این هیچ فایده‏ای برای اثبات دعویشان ندارد، برای اینکه ما می بینیم بعضی از ایمانها هست که تند باد حوادث تکانش نمی‏دهد و از بینش نمی‏برد و بعض دیگر را می بینیم که به کمترین جهت زایل می‏شودو یا با سست‏ترین شبهه‏ای که عارضش می‏شود از بین می‏رود و چنین اختلافی را نمی‏شود با مسأله تجدد امثال و کمی فترت و زیادی آن تعلیل و توجیه کرد، بلکه چاره‏ای جز این نیست که آن را مستند به قوت و ضعف خود ایمان کنیم، حال چه اینکه تجدد امکثال را هم بپذیریم یا نپذیریم.علاوه بر اینکه باید گفت مسأله تجدد امثال در جای خود باطل شده است.و اینکه گفته‏اند صاحب تصدیق چه اطاعت را ضمیمه تصدیقش کند و چه معصیت را، اثری در تصدیقش نمی‏گذارد، سخنی است که ما آن را نمی‏پذیریم، برای اینکه قوی شدن ایمان در اثر مداومت دراطاعت و ضعیف شدنش در اثر ارتکاب گناهان چیزی نیست که کسی در آن تردید کند و همین قوت اثر و ضعف آن کاشف از این است که مبدأ اثر قوی و یا ضعیف بوده است.
نیز گفتن اینکه ایمان زیاد آن ایمانهای متعددی است که بین تک تک آنها فترت و فاصله زیادی نباشد و ایمان اندک ایمانی است که عددش کم و فاصله بین دو عدد از آنها زیاد باشد، مستلزم آن است که صاحب ایمان اندک در حال فترت‏هایی که دارد، کافر و در حال تجدد ایمان، مؤمن باشد و این چیزی است که نه قرآن با آن سازگار است و نه در سراسر کلام خدا چیزی که مختصر اشاره‏ای به آن داشته باشد، دیده می‏شود.
برخی قایل به تمایز ایمان فطری و استدلالی شده‏اند و معتقدند که ایمان استدلالی پس از ایمان فطری می‏تواند حاصل شود.ولی باید گفت ایمان فطری هم ایمانی استدلالی است و متعلق علم و ایمان به هر حال اموری نظری هستند نه بدیهی.
برخی مانند فخر رازی گفته‏اند نزاع در اینکه آیا ایمان زیادت و نقص می‏پذیرد یا نه، نزاعی است لفظی.آنان که می‏گویند نمی‏پذیرد، اصل ایمان را می‏گویند که همان تصدیق است و درست هم می‏گویند.چون تصدیق شل و سفت ندارد.و مراد آنانکه می‏گویند ایمان زیادت و نقصان می‏پذیرد، منظورشان، سبب(علت)کمال ایمان است، یعنی اعمال صالحه که اگر زیاد باشد ایمان کامل می‏شود و گر نه، ناقص است و درست هم هست و شکی در آن نیست.
لیکن این نطریه به سه دلیل باطل است.اول اینکه بین تصدیق و ایمان خلط شده و حال آنکه گفتیم ایمان صرف تصدیق نیست، بلکه تصدیق با التزام است.دوم اینکه این نسبتی را که به دسته دوم داده شد که منظورشان شدت و ضعف اصل ایمان نیست، بلکه اعمالی بوده که مایه کمال ایمان هست، نسبتی‏ ناروا است، برای اینکه این دسته شدت و ضعف را در اصل ایمان اثبات می‏کنند و معتقدند که هر یک از علم و التزام به علم که ایمان از آن دو مرکب می‏شود، دارای شدت و ضعف است.سوم اینکه پای اعمال را به میان کشیدن درست نیست.زیرا نزاع در یک مطلب غیر از نزاع در اثری است که باعث کمال آن شود و کسی در این که اعمال صالحه و طاعات کم و زیاد دارد، و حتی با تکرار عمل زیاد می‏شود، نزاعی ندارد. (27)
در خصوص رابطه اختیار و ایمان علامه می‏فرمایند: انسان در امر ایمان یا کفر مختار است. (28) و اساسا ایمان اضطراری به درد نمی‏خورد و سودی ندارد. (29) ایمان وقتی اثر دارد که از روی اختیار بوده باشد. (30) عقیده و ایمان هیچگاه در پرتو زور و جبر اصل نمی‏شود، بلکه تنها برهان و استدلال است که می‏تواند ایجاد عقیده و ایمان بنماید (31) به عبارت دیگر ایمان وقتی مفید است که آدمی در دنیا و قبل از ظهور آیات الهی(عذابهایی که مفّری از آنها نیست) بطوع و اختیار ایمان آورده و دستورهای خداوند را عملی کرده باشد و اما کسی که در دنیا ایمان نیاورده و یا اگر آورده در پرتو ایمانش خیری کسب نکرده و عمل صالحی انجام نداده و در عوض سرگرم گناهان بوده است، چنین کسی ایمانش که ایمان اضطراری است، در موقع دیدار عذاب و یا در موقع مرگ سودی به حالش نمی‏دهد. (32) و باید افزود که ایمان نافع ایمانی است که در دنیا باید آن را کسب نمود و جایگاه آن تنها در دار دنیا است. (33)
در مورد رابطه شک با ایمان نظر بر این است که شک با ایمان-البته با نازلترین درجات ایمان- منافات نداشته و عموم مردم با ایمان نیز دچار آن هستند و این خود یکی از نواقص بشماره آمده و نسبت به مراتب عالیه ایمان، شرک محسوب می‏شود. (34) و می‏توان گفت که مؤمنین می‏توانند در عین ایمان داشتن مشرک هم باشند. (35)
مسأله تأثیر ایمان مورد دیگری است که در این خصوص باید گفت ایمان وقتی اثر خود را ظاهر می‏کند و آدمی را به اعمال صالح و صفات پسندیده نفسانی از قبیل خشیت و خشوع و اخلاص و امثال آن می‏کشاند که دواعی باطل و تسویلات شیطانی بر آن غلبه نکند و یا می‏توان گفت ایمان ما مقید به یک حال معین نباشد. (36) یعنی ایمان ما محدود و مختص به برخی از اوقات و احوال نباشد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب‌ها: ایمان شناسی