على ، حق پيامبران را بزرگ ميداند و مجاهدت بهتانگيز شان را در تبليغ خدا و هدايت مردم محترم ميشمارد و نقش والاى آنها را در استحكام پيمان خدا و مردم بيان ميدارد و انگيزههاى عظيم پيامبرى را برمىشمارد و چنين ميفرمايد :
« خداوند از ميان فرزندان آدم پيامبرانش را برگزيد و از آنها در ابلاغ وحى پيمان گرفت و امانت تبليغ رسالت را بدانان سپرد بهنگامى كه مردمان ، پيمان خويش را با خداى دگرگون ساخته و حق خدا را نشناخته و براى او شريكانى قرار داده بودند و اهريمن آنانرا از شناخت خداى بازداشته و از پرستش او دور كرده بود ،
در چنان هنگامهاى خداوند ، پيامبرانش را برانگيخت و رسولانى پياپى بسوى مردم بفرستاد تا پيمان خداى را از مردم بخواهند و نعمتهاى فراموش شده الهى را بياد آرند .
پيامبران هم با تبليغ رسالت خويش ، راههاى روشن را بمردم نماياندند و گنجينههاى خردشان را باز گشودند و آيات خداوندى را بمردم نشان دادند آياتى بمانند سقف بلند آسمان كه بر فرازشان سايه انداخته و فرش زمين كه در زير پايشان گسترده شده و بهرههاى طبيعى زندگى كه زندهشان ميدارد و مرگهائى كه به سراغشان مىآيد و بيماريهائى كه پير و فرسودهشان مىسازد و حوادثى كه پياپى بر آنها فرود مىآيد .
و خداوند هرگز بندگانش را بدون رهبر و پيامبر نگذاشت و كتابهاى آسمانى و دلايل روشن و راههاى راست را بر آنها عرضه داشت پيامبرانى كه با پيروان اندك خويش هرگز از تلاشى باز نايستادند و فراوانى دشمنان و دروغ زنان در اراده استوارشان رخنهاى وارد نياورد و هر پيامبرى ظهور پيامبر تازهاى را بشارت داد و خود با معرفى پيامبر پيشين بدعوت برخاست » (9)
در اينجا امام از پيمان خدا با مردم سخن مىگويد پيمانى كه در ژرفاى سرشت خويش با خداى خود بستهاند و هر لحظه نياز خود را بخداى بىنياز احساس ميكنند .
كه هميشه و همه جا و همهگاه به او نيازمندند و حتى يك لحظه از افاضه فيض بيكران او بىنياز نيستند و بايد او را بپرستند و بستايند و بدرگاهش نياز و نماز برند ولى اين انسان ظلوم و جهول و جحود ، نعمت خداى را فراموش ميكند و پيمانش را با پروردگارش از ياد ميبرد و اين پيامبرانند كه انسان كجرو كجراه و كجانديش را دوباره براه مىآورند و بر سر پيمان مينهند ، تا راه كمال خويش را باز يابد و بسوى خدا رود و فرمانش را گردن گذارد و از گمرهى باز رهد و براه آيد .
امام از حقيقتى ديگر هم سخن ميگويد و نقش والاى پيامبران را در سازندگى انسان بيان مىدارد و ميگويد پيامبران مىآيند تا عقول مردم را برانگيزند و استعدادهاى نيرومند بشر را بكار اندازند و اين از بزرگترين خدمات ارزنده پيامبرانست كه تمدنهائى والا و بزرگ و برين و درخشان را پديد مىآورند ، زيرا استعدادهاى والاى انسانى كه بر اثر گناه و نادانى و نابخردى فرو خفته و فرو مرده و در زير قشرهائى از تباهى و ستم و تجاوز و ناتوانى و استضعاف مدفون گرديده است در پرتو تلاش پىگير پيامبران برميخيزد و زنده ميشود و رستخيزى برپا ميگردد و نيروهاى بالقوه بفعليت مىآيد و شرارههاى درون انسانى اخگرى ميزند و جهان را گرم و پرفروغ و روشن مىسازد و انسان انسان ميشود و بشر خفته و مرده ، زنده و بيدار ميشود و به علم و عقل و فكر و عمل و تلاش و كار و كوشش ميگرايد و پيمانش را با خداى بياد مىآورد و استحكامش مىبخشد و خداجوى و خداخواه و خداپرست مىگردد و متكامل و نيرومند و پاك و شيفته و كارآمد و پرجهش و جنبش و آگاه و مسئول ميگردد و بخدمت انسان مىآيد و آزاد و دادگر و دادخواه و آگاه و انساندوست و بخشنده و فداكار و ايثارگر و دانش دوست و محرك و متحرك ميشود و از اجتماع چنين انسانهاى برخاسته و شوريده و جهش يافته و هدفدارى ، انسانيت باوج ميرسد و تمدنها پا ميگيرد و فرهنگها پديد ميآيد و يگانگيها و دوستيها و هماهنگيها و همرزمىها و همدميها چهره مينمايد ، انسانها يكى ميشوند و توحيد تجلى ميكند و برنامههاى آسمانى اجرا ميشود و تباهيها و ستمكاريها و جهلها و جورها رخت برمىبندد نيرومندترين و پيشروترين امتها شكل ميگيرند و در اردوگاه وحدت انسانى فراهم مىآيند و هر روز بر زبر قلهاى والاتر از ستيغهاى منيع تكامل اوج مىگيرند و خداوند از پيامبران هم كه بشارتگران و بيمرسانان آسمانيند پيمانى استوار ميگيرد تا پيامش را عليرغم همه دشمنىها و كينه توزيهاى ياغيان و طاغوتها ، بمردم برسانند و در رهنمونى انسانها از هيچ فداكارى و تلاشى حتى جانبازى و فداكارى دريغ نورزند چنانكه قرآن مجيد فرمايد :
« يادآر هنگامى را كه از پيمبران براى رساندن پيام آسمانى پيمان گرفتيم و از تو از نوح و ابراهيم و عيسى پسر مريم و از آنها پيمانى استوار گرفتيم » (10)و اين پيامبران ، مردانى پاك و بيگناه و آگاه و فداكارند كه نه تنها دامانشان به پليدى هيچ گناهى آلوده نشده بلكه نژاد آنها نيز پاك است و دودمانشان هرگز بناپاكى شرك و انحراف آلوده نشده و دامان مادرانشان نيز پاك و مقدس و اينانند برگزيدگان خداى پاك كه مردم را بپاكى و ايمان و شرف رهبرى مىكنند چنانكه امام ميفرمايد :
« خداوند نطفه آنها را در بهترين نژادهاى پاك پدران و نهاد پاكيزه مادران قرار داد و از دودمان پدران به نهاد مادران انتقال بخشيد و هر كدام از آنها كه رسالت خويش را در دنيا بپايان ميرسانيدند ، پيامبرى ديگر بجاى آنها براهنمائى خلق بر مى خاست » (11)و اين حلقات زنجيره رسالت در طول تاريخ همچنان ادامه مىيافت تا نوبت به آخرين و بهترين و برترين پيامبران رسيد .
نظرات شما عزیزان: