کد قالب کانون عدل الهی و جهنّمی شدن کودکان مشرکین و کفار

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 373
بازدید دیروز : 232
بازدید هفته : 689
بازدید ماه : 2328
بازدید کل : 57943
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : جمعه 1 ارديبهشت 1402

عدل الهی و جهنّمی شدن کودکان مشرکین و کفار؟!

این روایت از لحاظ سندی اعتباری ندارد و علمای رجال حدیث «وهب بن وهب» را که در سند حدیث قرار دارد، كذّاب می دانند. سایر ادله هم  - اعم از آیات و روایات - که مسئولیت گناه هر کسی را مربوط به خودش می دانند، مضمون این روایت را نفی و رد می کنند. ضمن اینکه طبق برخی روایات، كودكان بعد از مرگ دوباره آزمایش می شوند و فقط اگر از فرمان خدا سرپیچی کردند وارد جهنم خواهند شد. از طرفی بنابر دلالت ادلّه متقن دینی، همه کودکان فطرتا پاک هستند و از اوّل كافر متولد نمی شوند تا به خاطر چنین کفری مستوجب عقاب باشند! بر فرض اگر چنین حدیثی را قبول کنیم، دلالت آن شامل اولادی است که مکلّف شده و راه پدران خود را ادامه و در آزمایشات الهی کفر خود را نشان داده اند، نه کودکان غیر مکلّف؛ چرا که تعذيب غير مكلّف قبيح شمرده می شود و

در روایتی وهب بن وهب از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند: «أَوْلَادُ الْمُشْرِكِينَ مَعَ آبَائِهِمْ فِي النَّار»(1)؛ (اطفال مشرکین به همراه پدران شان در آتشند). برخی با استدلال به این گونه روایات و با استناد به این سخن حضرت نوح در آیه 27 سوره نوح: «وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِراً كَفَّاراً»؛ ([کافران] جز نسلى فاجر و كافر به دنيا نمى آورند)، به خود اجازه می دادند اطفال مشرکان را مشرک بدانند؛ در حالی که این اطفال با اختیار خود در خانواده مشرکین متولد نشده اند. حال سؤال این است که چرا اینان به خاطر گناه پدارن شان باید مجازات شوند؟!

در پاسخ به این سؤال لازم است به این نکته توجه کنیم که این روایت را نمی توان به تنهایی و بدون در نظر گرفتن سند آن و مقایسه آن با سایر ادله، مبنایی برای قضاوت قرار داد؛ در توضیحی مفصل می گوییم:

1. روایت ضعیف است:
روایت نقل شده به لحاظ سند ضعیف است و برخی از افرادی که در سلسله این سند قرار دارند توسط علما تضعیف شده اند. به عنوان مثال در کتاب «من لا يحضره الفقيه» ذیل این روایت می خوانیم: «وهب بن وهب را که در سند حدیث قرار دارد، علمای رجال كذّاب می دانند، و تعذيب غير مكلّف را نیز علمای كلام قبيح و ستم و ناروا مى‏ شمارند».(2) مرحوم مجلسی نیز وهب بن وهب را شخصی سنی و ضعیف و نزد شیعه و اهل سنت مشهور به کذب معرفی می کند.(3)

2. مقایسه این روایات با سایر ادله دینی
نکته دیگر اینکه همیشه برای فهم معنای روایات در آموزه های اسلامی، لازم است آنها را به صورت شبکه ای از معارف مرتبط با هم در نظر گرفت، نه به صورت گزینشی؛ بنابراین حتی در صورت صحّت چنین احادیثی باید دید که معنای عمومی و مطلق و کلی آنها در کنار دیگر آموزه های اسلامی تخصیص یا تقیید می خورد یا نه؟

حال در بحث ما نیز در بسیاری از آیات قرآن تصریح شده است که «هیچ کس را به گناه دیگران مجازات نمی کنند» و قطعا اطفال مشرکین نیز از این قاعده مستثنی نیستند. در آیه 164 سوره انعام می خوانیم: «وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَيٰ»؛ (و هیچ گنه کارى بار گناه دیگرى را به دوش نمى کشد).

در آیات متعددی نیز تاکید شده است که هر مجرمی بنابر عملکرد خودش مجازات می شود: «ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْديكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبيد»(4)؛ (اين [عقوبت‏] به خاطر كار و كردار پيشين شما است، [و گرنه‏] خداوند هرگز نسبت به بندگان [خود] بيدادگر نيست [يعني به عدالت رفتار مي كند]).

در آيه 10 سوره مؤمنون نیز می خوانیم: «لَا أَنْسَاب بَيْنهمْ يَوْمئِذٍ وَ لَا يَتَسَاءَلُونَ»؛ (هنگامي كه در صور دميده می شود و قيامت برپا مي شود، ملاك آن روز نسب نيست). طبق این آیه هر کسی جور اعمال خود را می کشد و نسب و اینکه فرزند یا پدر که بوده و چه کاره بوده تاثیری نخواهد داشت؛ چه برای ورود به بهشت و چه برای جهنمی شدن.

از نظر عقلی نیز عذاب کردن کودکانی که هنوز به سن تکلیف نرسیده اند و مستحق کیفر نشده اند ظلم به آنها می باشد و امری قبیح است و خداوند هرگز ظلم نمی‌ کند و كار قبيح انجام نمى‏ دهد.(5)

3. طبق برخی روایات، همه كودكان بعد از مرگ دوباره آزمایش می شوند:
در بسیاری از روایات به این نکته تصریح شده است که کودکانی که قبل از بلوغ از دنیا می روند برای اینکه بهشتی یا جهنمی بودن آنها مشخص شود مورد آزمایش قرار می گیرند و اگر از فرمان الهی پیروی کردند وارد بهشت خواهند شد.

به عنوان مثال در روایتی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «تُؤَجَّجُ لَهُمْ نَارٌ فَيُقَالُ لَهُمُ ادْخُلُوهَا فَإِنْ دَخَلُوهَا كَانَتْ عَلَيْهِمْ بَرْداً وَ سَلَاماً وَ إِنْ أَبَوْا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمْ هُوَ ذَا أَنَا قَدْ أَمَرْتُكُمْ فَعَصَيْتُمُونِي فَيَأْمُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِمْ إِلَى النَّار»(6)؛ (برای کودکانی که از دنیا می روند آتشی تهیه می شود و به آنها گفته می شود داخل آتش شوند. اگر اطاعت کردند و داخل شدند آتش بر آنها سرد شده و سالم می مانند، اما اگر سرپیچی کردند خداوند به آنها می گوید این امر من بود که از آن سرپیچی کردید. لذا امر می شود که وارد آتش جهنم شوند).

در روایت دیگری نیز از ایشان نقل شده است: «يَحْتَجُّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَيَبْعَثُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ رَسُولًا وَ يُخْرِجُ إِلَيْهِمْ نَاراً فَيَقُولُ لَهُمْ إِنَّ رَبَّكُمْ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَثِبُوا فِي هَذِهِ النَّارِ فَمَنْ وَثَبَ فِيهَا كَانَتْ عَلَيْهِ بَرْداً وَ سَلَاماً وَ مَنْ عَصَاهُ سِيقَ إِلَى النَّار»(7)؛ (خداوند به وسیله ملکى بر آنان احتجاج نموده و آتشى بر می افروزد و به آنان فرمان می دهد که به آتش درآیند گروهى به آتش در آمده و آتش براى آنان سرد و سلامت می شود و هر که نافرمانی نماید اهل آتش می شود).

مرحوم مجلسی بعد از نقل این روایات بین آنها و روایت نقل شده در ابتدای بحث جمع کرده است و نتیجه گرفته که در بین اطفال مشرکان کسانی که در این آزمایش سرپیچی کنند به همراه پدران شان در آتشند.(8)

4. همه کودکان فطرتا پاک به دنیا می آیند:
بر اساس آیات و روایات همه کودکان پاک به دنیا می آیند و منظور حضرت نوح که فرمود: «وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِراً كَفَّاراً»؛ ([کافران] جز نسلى فاجر و كافر به دنيا نمى آورند)، این است كه اطفال مشركين در آينده و پس از بالغ شدن كافر و فاجر مى‏ گردند و محيط كفر و پدر و مادر كافر در آنها تأثير گذارده و آنها را كافر مى‏ كند نه اينكه از اوّل ولادت كافر متولد شوند؛ زيرا طبق آیه 30 سوره روم: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ‏»؛ (اين فطرتى است كه خداوند انسانها را بر آن آفريده دگرگونى در آفرينش خدا نيست‏)، همگان بر فطرت توحيدى ولادت مى يابند.

رسول خدا(صلی‏ الله ‏علیه و‏آله) نیز می فرماید: «ما مِنْ مَوْلُودٍ اِلاّ یُولَدُ عَلَی الْفِطْرَهِٔ فَأَبَواهُ یُهَوِّدانِهِ وَیُنَصِّرانِهِ ویُمَجِّسانِهِ»(9)؛ (تمام انسانها بر فطرت [سالم] متولد می شوند و این پدر و مادر كودك اند كه او را یهودی و نصرانی و مجوسی می كنند).

در نتیجه نه دلیل عقلی و نه دلیل نقلی متقنی نداريم مبنى بر اينكه اطفال كفار و مشركين عقوبت داشته باشند.(10)

5. بهترین راه واگذار کردن علم این امر به خدا می باشد:
بعضى از روایات، علم از سرنوشت قضیه این کودکان را به خداوند ارجاع داده است. به عنوان مثال از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: «الله اَعْلَمُ بِمَا كَانُوا عَامِلِينَ»(11)؛ (خداوند می داند که آنها چه انجام می دادند). از آنجا که خداوند طبق آیه 182 سوره آل عمران: «أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيد»؛ (هرگز به بندگانش ظلم نمی کند)، در مورد اطفال مشرکین نیز هرگز به گناه پدران شان آنها را مؤاخذه نخواهد کرد و بر اساس علم خود درباره آنها تصمیم خواهد گرفت.

پی نوشت:

(1). من لا يحضره الفقيه، ابن بابويه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، دفتر انتشارات اسلامى‏، قم، 1413 هـ ق‏، چاپ دوم، ج ‏3، ص 491، باب (حَالِ مَنْ يَمُوتُ مِنْ أَطْفَالِ الْمُشْرِكِينَ وَ الْكُفَّار)، ح 4739.

(2). همان.

(3). روضة المتقين في شرح من لايحضره الفقيه، مجلسى، محمدتقى، مؤسسه فرهنگى اسلامى كوشانبور، قم، 1406 هـ ق، چاپ دوم‏، ج ‏8، ص 635.

(4). سوره آل عمران، آیه 182؛ سوره انفال، آیه 51؛ سوره حج، آیه 10.

(5). تجريد الاعتقاد، طوسى‏، خواجه نصير الدين، دفتر تبليغات اسلامى‏، قم، 1407 هـ ق‏، چاپ اول‏، ص 202؛ كشف المراد، حلّی، حسن بن يوسف بن على بن مطهر، ترجمه و شرح: محمدی، علی، دار الفكر، قم، 1378 هـ ش، چاپ چهارم، ‏ص 260.

(6). من لا يحضره الفقيه، همان، ج ‏3، ص 492، باب (حَالِ مَنْ يَمُوتُ مِنْ أَطْفَالِ الْمُشْرِكِينَ وَ الْكُفَّار)، ح 4741.

(7). التوحيد، ابن بابويه، محمد بن على‏، جامعه مدرسين‏، قم، 1398 هـ ق، چاپ اول، ص 393، باب (الأطفال و عدل الله عز و جل فيهم‏)، ح 5.

(8). روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، همان.

(9). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، دار إحياء التراث العربي، بيروت، 1403 هـ ق، چاپ دوم، ج ‏5، ص 296، باب (الاطفال و من لم یتم علیهم الحجة فی الدنیا)، ذیل ح 22.

(10). كشف المراد، همان، ص 261.

(11). الكافي، کلینی، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، دار الكتب الإسلامية، تهران‏، 1407 هـ ق‏، چاپ چهارم‏، ج ‏3، ص 248، باب (الاطفال)، ح 1.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: عدل شناسی
برچسب‌ها: عدل شناسی