حکم زنا در اسلام
یکی از گناهانی که به کبیره بودنش تصریح شده «زنا» است؛ چنانکه حضرت صادق و حضرت کاظم و حضرت رضا و حضرت جواد علیهم السلام فرموده اند و برای کبیره بودنش به سوره فرقان متمسّک شده اند که می فرماید:
«از جمله صفات بندگان خدا آن است که نپرسند و نخوانند با خدای به حق، خدای دیگری را (یعنی مشرک نباشند) و آن نفسی که خدا کشتنش را حرام فرموده، نکشند و زنا نکنند. و کسی که اینها را بجا آورد (شرک، قتل و زنا) برسد و ببیند جزای خود را که شکنجه اش در روز قیامت دو چندان است و همیشه به خواری در آتش است».[1]
معانی اثام و غی
در منهج است که «اثاما» در این آیه شریفه، نام یک وادی در دوزخ است که زناکاران را در آن عقوبت می کنند و گفته اند: «چیزی است که سیلان کند از اجسام دوزخیان مانند چرک و خون».[2] و در روایات آمده است که: «اثام در این آیه وغی در آیه دیگر، دو چاه در دوزخ است که اگر سنگی را از کنارش رها کنند، در مدّت هفتاد سال، به قعر آن می رسد».[3]
و در سوره بنی اسرائیل می فرماید: «و نزدیک زنا مشوید و گرد آن نگردید به درستی که آن خصلتی زشت و کاری فجیع و بد راهی است».[4]
زیرا که زنا سبب قطع نسبها و هیجان فتنه ها و باطل کردن مواریث و صله رحم و حقوق پدران بر فرزندان و حقوق فرزندان بر پدران است.
زنا بدترین راه دفع شهوت
در کتاب «بلاهای اجتماعی» در شرح این آیه شریفه چنین می نگارد:
«یعنی که گرد زنا نروید؛ زیرا این کار، یک کردار پلید و راه گمراه کننده ای است. شاید دقیق ترین تعبیری که در قرآن مجید از زنا شده، همین جمله «... وَ ساءَ سَبیلًا»[5] باشد؛ زیرا این جمله ای است که اساسی ترین منطق اسلام درباره مخالفت و مبارزه با فحشا را روشن می کند. این جمله می گوید: عمل شنیع زنا یک راه طبیعی و خالی از خطر برای اطفای شهوت نیست.
جامعه ای که شهوت خود را از طریق زنا اشباع می کند، در یک جاده ناهموار و خطرناکی افتاده که عاقبت آن، دوری از مقصد و افتادن در پرتگاههای هولناک است. نیروی خدادادی شهوت، برای ابقای نسل انسانی و ایجاد یک سلسله هیجانات روحی و عاطفی در مرد و زن است که این هیجانات، ضامن تشکیل کانون خانواده و اطفای شهوت از یک طریق محدود و قانونی است؛ امّا ارتکاب زنا نه تنها اجتماع را به مقصد ابقای نسل نزدیک نمی کند بلکه اجتماع را در هزاران درّه مخوف، پرت می کند که دهها میلیون بیماران مقاربتی و میلیاردها دلار بودجه، برای معالجه آنها و میلیونها کودکان بی سرپرست، تنها گوشه ای از این پرتگاهها را نشان می دهد».[6] باز در همان کتاب چنین می نگارد:
«هزاران مفاسد مختلفی که از توسعه فحشا و روابط نامشروع به وجود آمده، راستی آن چنان حیرت انگیز و ناراحت کننده است که نسبت دادن آن به بشر قرن بیستم، بی شباهت به تناقض نیست.
آدم فکر می کند بشری که دل ذرّه ها را با هزاران زحمت می شکافد تا از نیروی درون آن بهره مند شود، چرا نیروهای خدادادی خود را در کثیف ترین وضعی به انواع فحشا تباه می کند و در حالی که از یک طرف، قوای طبیعت را به کمک خود می طلبد، از طرفی، عوامل نیستی و اضمحلال خود را فراهم می سازد؛ مثلًا امروز برای استفاده از یک سلسله اشعه سودمند و یا نیروی اتم در عالم پزشکی، میلیاردها دلار مصرف می شود و صدها هزار مغز متفکر به فکر و فعالیت می پردازد و این تلاشهای دسته جمعی نتیجه بخش شده، در عالم بهداشت و پزشکی واقعاً تحوّلات و پیشرفتهای شگفت انگیزی به وجود می آورد، ولی به موازات این پیشرفتها، هر سال آمار بیماران مقاربتی و فداییان این بیماریها از میلیونها نفر بالا می رود و در نتیجه صدها هزار نفر در هر کشور به گوشه های بیمارستانها پناه برده، به صورت اعضای معطّل و فلجی، بار دوش اجتماع می گردند. یا مثلًا با هزاران کوششهای دامنه داری که برای بهبود بخشیدن به اوضاع اقتصادی هر کشوری به عمل می آید، در نقطه مقابل، میلیونها کودک بی سرپرست که همگی در نتیجه یک خوشگذرانی کوتاه و یک ملاقات موقت اند، در سراسر جهان چرخ اقتصادی کشورها را مواجه با مشکلات عظیم می کند و تازه پس از آن که دولتها وسایل تربیت و نگهداری این کودکان را فراهم نمودند، یک عدّه افراد شرور و خطرناکی می شوند که اجتماع را به انواع جرایم و جنایات مختلف تهدید می کنند و بالأخره دستگاه قضایی کشور از وجود این افراد، دائماً هراسان است».[7]
پی نوشت ها
[1] فرقان: 68- 69 ..
[2] تفسير منهج الصادقين: 6/ 420.
[3] تفسير منهج الصادقين: 6/ 420.
[4] اسراء: 32 ..
[5] اسراء: 32 ..
[6] بلاهاى اجتماعى: 143 ..
[7] بلاهاى اجتماعى: 131.
نظرات شما عزیزان: