انشا درمورد امام رضا (ع)
امام هشتم ما، امام رضا (ع) فرزند امام موسی کاظم (ع) است. مرقد مطهر ایشان در شهر مقدس مشهد واقع بوده و هر روز و شب، خیل عظیمی از عاشقان ایشان به زیارت مرقد مطهرشان می روند.
امام رضا علیه السلام بسیار رئوف اند و میهمان نواز. آنقدر رئوف اند که رأفت ایشان را می توان با لحظه ای نشستن در حرمشان حس کرد.
امام هشتم را با نام ” ضامن آهو ” نیز می شناسند؛ چراکه امام، ضامن آهوی گرفتار شده در صید صیاد شدند و حالا هم روح بزرگوار آن حضرت به اذن خداوند، شیعیان گرفتار شده در بند بلا را نجات می دهند و بذر محبت را در دل دوستدارانشان می کارند.
امام رضا علیه السلام همیشه گره گشای مشکلات انسان ها بوده اند و در این باره فرموده اند: کسی که گره از کار مومنی بگشاید، خداوند در روز قیامت اندوهش را برطرف می کند.
من هم امام رضا علیه السلام را دوست دارم و بهترین روزهای عمرم را در حرم مطهر ایشان سپری کرده ام. حیاط حرم امام، بسیار زیبا و باصفاست هم چنین وجود کبوتران در اطراف گنبد و سقاخانه، منظره را دلنشین تر کرده است.
امام رضا علیه السلام به اذن خداوند مریض ها را شفا می دهد و حوائج شیعیانشان را برآورده می نماید. تمام قدرت های ایشان به دلیل تقوا و خدادوستی شان از جانب خداوند عطا شده چرا که خداوند اجر متقین را می دهد.
زیارت امام رضا علیه السلام از ثواب بسیاری برخوردار است و امام نیز پاسخ زیارت و سلام زائرینش را می دهد گرچه بسیاری از زائرین، صدای ایشان را نمی شنوند اما معنویت حضرت را در دل خویش حس می کنند و برای روح بزرگوارشان درود می فرستند.
ما شیعیان، علاقه زیادی به علی ابن موسی الرضا داریم و از خداوند می خواهیم که زیارت قبر مطهرشان را همیشه نصیبمان کند.
انشا درباره حرم امام رضا (ع)
امام رضا «ع» در یازدهم ذی قعده سال۱۴۸ه.ق در مدینه ی منوره به دنیا آمد. نام پدرش امام موسی کاظم «ع» که امام هفتم می باشد بود و مادرش نجمه نام داشت.
ایشان معلمی بود که به کودکان درس زندگی و اخلاق و علم و ادب می آموخت، ایشان طی مسافرتی به ایران وارد شدند و در شهر مشهد به دست مامون به شهادت رسیدند و در همان جا برایش مرقدی طلایی و زیبا بنا نهادند و از آن پس مشهد را به نام مشهد مقدس خواندند.
زیرا که گنبد طلایی امام رضا «ع» آنجا را مقدس و متبرک کرده است . سالانه هزاران نفر از جای جای جهان اسلام به شهر مشهد میروند تا دستشان به ضریح مقبره امام برسد
و از همانجا امام رضا را که خیلی ها ضامن آهو می نامند برایشان در درگاه خداوند ضمانت کند تا حاجتشان روا شود. خیلی ها در اوج ناامیدی با دلی پر از امید از آنجا بازگشتند، خیلی ها معجزه می خواستند و خدا باز هم در لطفش را گشود و غیرممکن ها را ممکن ساخت.
زیرا که هیچ چیزی در درگاه خدا غیرممکن نیست، بلکه این خود ما هستیم که چیزی به اسم غیرممکن را در ذهن خود تداعی می کنیم و به آن شاخ و برگ می دهیم.
امام رضا «ع» همیشه برای ما و در ذهن ما یک اسطوره بوده است و همیشه آن را به بزرگی نام میبریم. زیرا که هیچ وقت کسی را که به درگاهش امید بسته و طلب در درگاه خدا را کرده ناامید بازنگردانده است.
حرم امام رضا جایی است که خیلی از ماها خواستار دیدارش هستیم. مانند آهن ربایی دل ما را به سمت خود می کشد زیرا که می دانیم آرامشی که در آن فضا پخش است غیرقابل مثال زدنی است،
آن کبوترهای سفید، همۀ ی مردان و زنانی که تنها امیدشان اینست که با دلی سبک و شاد به خانه بازگردند و آن فضایی که همۀ دست ها را به سمت آسمان برده اند و از خدای خود طلب میکنند تا حاجتشان را روا کنند.
این فضا دل هر بی سر پناه و بی کس و پر درد را به سمت خود میکشد زیرا که می دانند امام هم سرپناهشان میشود و همۀ کسشان. بعضی از آدم ها مثال زدنی نیستند زیرا که خدا تنها یک نفر از آن را آفریده است.
بعضی از انسانها توانایی این را دارند که دل پر از ناامیدت را سرشار از امید کنند تا با دستانی پر و لبانی خندان و دلی سبک از پیششان بازگردید. امام رضا«ع» یکی از این افراد است.
انشا زندگینامه امام رضا (ع)
حضرت رضا (ع)، بنا به قول بسیاری از مورخان، در روز یازدهم ذیالقعده و در مدینه منوره متولد شدند.مشهورترین لقب امام هشتم شیعیان، «رضا» به معنای خشنودی، است.
یکی دیگر از القاب مشهور حضرت «عالم آل محمد» است. مادر امام رضا (ع) کنیزی از اهالی نوبه بوده است که درباره نام مقدّس این خانم، راویان اختلاف دارند،
برخی، آن حضرت را خیزران نامیدهاند و گفتهاند که ایشان ام ولد و از اهالى نوبه بوده و اروى نام داشته و لقبش شقراء بوده است.
در مورد تعداد همسران آن حضرت بین مورخان اختلاف است، اکثر مورخان تعداد همسران آن حضرت را یک یا دو نفر نوشتهاند، و عده کمی نیز برای حضرت سه همسر یاد کردهاند.
اما مشهور این است که حضرت دارای همسری به نام سبیکه (س) بوده اند که ایشان مادر امام جواد (علیه اسلام) و از خاندان ماریه قبطیه همسر پیامبر (ص)، بوده است.
امام رضا (ع) پس از شهادت پدرش امام کاظم (ع) در سال ۱۸۳ق امامت را عهدهدار شد؛ مدت امامت آن حضرت ۲۰ سال (۱۸۳-۲۰۳ق) بود که با خلافت هارون الرشید (۱۰ سال)، محمد امین (حدود ۵ سال)، مأمون (۵ سال) همزمان شد.
هجرت امام رضا (ع) از مدینه به مرو در سال ۲۰۰، یا ۲۰۱ قمری بود. پس از تصمیم مأمون تصمیم مبنی بر دادن پیشنهاد ولایتعهدی به امام، او یکی از افراد خویش به نام رجاءبن ابی ضحاک را به مدینه فرستاد تا امام را به مرو محل اقامت مأمون بیاورد.
به عقیده برخی، مأمون مسیر مشخصی برای سفر امام رضا (ع) به مرو انتخاب کرد تا آن حضرت از مراکز شیعهنشین عبور نکند، زیرا از اجتماع شیعیان بر گرد امام میترسید.
او دستور داد تا حضرت را از مسیر کوفه نیاورند بلکه از طریق بصره،خوزستان و فارس، به نیشابور بیاورند.
در نحوه به شهادت رسیدن امام نقل شده است که مأمون به یکی از خدمتکاران خویش دستور داده بود تا ناخنهای دستش را بلند نگه دارد و بعد به او دستور داد تا دست خود را به زهر مخصوصی آلوده کند
و در بین ناخنهایش زهر قرار دهد و انگوری را با دستان زهرآلودش دانه کند و او دستور مأمون را اجابت کرد. مأمون نیز انگور زهرآلوده را خدمت حضرت گذارد و اصرار کرد که امام ازآن انگور تناول کنند.
اما حضرت از خوردن امتناع فرمودند و مأمون اصرار کرد تا جایی که حضرت را تهدید به مرگ نمود و حضرت به جبر، قدری از آن انگور مسموم تناول فرمودند.
بعد از گذشت چند ساعت، زهر اثر کرد و حال حضرت دگرگون گردید و صبح روز بعد در سحرگاه روز 29 صفر سال 203 هجری قمری امام رضا (علیه السلام) به شهادت رسیدند.
انشا خلاصه ای از زندگی امام رضا (ع)
امام رضا (ع) هشتمین امام شیعیان از سلاله پاک رسول خدا (ص) و هشتمین جانشین پیامبر مکرم اسلام (ص) است. بنابر نظر مشهور مورّخان وی در یازدهم ذی قعده سال ۱۴۸ هـ. ق، در مدینه منوّره متولد شد.
نام مبارکش، علی، کنیه آن حضرت، ابوالحسن و دارای القاب متعددی از جمله؛ رضا، صادق، صابر، فاضل، قره اعین المؤمنین و… هستند، اما مشهورترین لقب ایشان، «رضا» به معنای «خشنودی» است.
پدر بزرگوار امام رضا، امام موسی کاظم (ع) پیشوای هفتم شیعیان بودند که در سال ۱۸۳ ﻫ.ق، به دست هارون عباسی به شهادت رسیدند و مادر گرامیشان نجمه (تکتم) نام داشت.
امام رضا (ع) در مدینه، پس از شهادت پدر، امامت بر مردم را بر عهده گرفت، و به رسیدگى امور پرداخت، شاگردان پدر را به دور خودش جمع کرد و به تدریس و تکمیل حوزه علمیه جدش امام صادق (ع) مشغول شد و در این راستا گام هاى بزرگ و استوارى برداشت.
مدت امامت حضرت رضا (ع)، حدود ۲۰ سال طول کشید، که ۱۷ سال آن در مدینه و سه سال آخر آن در خراسان گذشت. در مورد تعداد فرزندان آن حضرت اختلاف وجود دارد، برخی امام جواد (ع) را تنها فرزند ایشان دانسته و گروهی نیز فرزندان دیگری را برای حضرتشان برمیشمارند.
امام رضا (ع) پس از هفده سال سکونت در مدینه و تبلیغ دین و ارشاد مردم، با نقشه و حیله مأمون عباسی، راه خراسان را در پیش گرفت. آن حضرت پس از قبول اجباری ولایت عهدی مأمون و گذشت سه سال، در ۵۵ سالگی به دست این خلیفۀ عباسی به شهادت رسید.
انشا با موضوع نامه ای به امام رضا (ع)
آقای دلم درود . درود مولای من، درود ای ستاره، درود ای مهربان، درود….
نمیدانم با چه زبانی انشا را آغاز کنم، خورشید با آن گرمای خوشایندش سرم را نوازش میکند. دلم شکسته است نمیدانم چرا ؟ اما خوب میدانم خدا هر قلب شکسته ای را دوا میکند .
آقا دلم جزء هوایت هوایی ندارد. دلم هوایی از لطف میخواهد، فقط کمی، کمی عطر زعفرانی، کمی رزق حضرتی، چند رج تسبیح شاه مقصود، و چندانه فیروزه شیخ شتری، دلم حرم میخواهد.
دلم زمزمه رضا رضا میخواهد، فقط کمی، یک کنج میخواهد از نوع ایوان مقصوری برای گفتوگو های خصوصی، راستش دلم عشق میـــخواهد، فقط کمی.
اصلا دلم امام میخواهد. امام من… دستان تهی ام را دخیل پنجره فولادینش میبندم نمیگوییم راهی نشانم ده…دستانم را گرفته و در راهم آویز دلم برایت تنگ است .
می دانم آداب زیارت را بلد نیستم رضا جان عزیز دل زهرا مرا در فهرست زائرین خود قرار بده. ای کسیکه هیچکس را نامید نمیکنی. اذان ورود کربلا رابا امضای تو صادر میشود . رضا جان عزیز دل زهرا بیا ضامن آهو. بیا که قلبم تو را صدا میزند.
ای کسیکه آبشار مهربانیت را راهی قلب های ما کرده ای تا مرا سیراب کنی !برایم بگو از سبز بودن حرمت،از ضریح طلایت، از پنجره فولادش، از طبیب بودنت،از نورانی بودنت، از طبیب بودنت که بیماران غریب را درکنار شفا خانه ضریح دخیل معرفت بسته ای
و آنان را می نوازی و در شفا خانه پنجره فولادینش به روی همه ی بیماران هدایت و درود باز است. ای که نامت غریب و الغربا نام گرفته ای، عاشقانه به تو خدمت میکنم.
انشا حرف هایی با امام رضا (ع)
دگر باره کوچه باغ دلتنگی هایم را با پرتویی از شعاع شما منتهی میکنم تا روی قلب خسته ام نامتان را در تنهاترین غربت ها لمس کنم وانگشتان نیمه جانم را برای گرفتن بارگاهتان التماس می کنم !
تارو پود وجودم یخ زد… از همان لحظه ای که برای بار آخر از باب الرضا دست به سینه از محضرتان خداحافظی کردم …
مولا اینجا هوا بس نا جوانمردانه سرد است …. آتش غفلت روز به روز شعله ور تر می شود و کار وکاسبی وجدان روز به روز کساد تر !!! از شما دورم اما …
از بزرگترها شنیده ام هر جا که باشم دست به سینه که بگذارم و رو به بارگاهتان خالصانه که بخوانمتان انگار در جوار حرمتان ،شما را زیارت کرده ام . پس در میان آسمان ها حرمتان را دوباره می بویم و اذن دخول می خوانم ، اللهم انی وقفت علی باب من ابواب بیوت نبیک ….
حواسم بهتان هست آقا .. گرچه دل مشغولی ها امان سبک شدن نمی دهد اما … کنار شما که نیستم اما از عمق وجودم حواسم به شماست مولا ! برای شما دلتنگم حتی لحظه های که کمرنگ بودم ،حواسم به شما بود …
کنار شما نیستم اما هرروز برایتان می میرم و باز از حرم وجود مقدستان دوباره جان می گیرم … اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی الامام التقی النقی ….
این حق من است که کاسه های خالی شفاعت را پر کنم، مگر نه این که خودتان فرمودید:”هرکس از شیعیانم مرا زیارت کند در حالی که عارف به حق من باشد در قیامت شفیع او خواهم بود.”
مولا کاش من لیاقت شناختتان را داشته باشم و شما پیاله ی من حقیر را پر کنید … من کوچکتر از آنم که شما را در قلب خود جای دهم چرا که بزرگترین آدم ها هم نمی توانند بزرگی شما در در چشم و دل هایشان جای دهند اما شما بزرگواری …
و آدم های پست وحقیر را چه کاری جز چشم دوختن به دستان شفاعت بزرگان ! به امید شفاعتتان
نظرات شما عزیزان: