یک سانتی متر با شهادت فاصله داشتم
گفت و گو با جانباز 70 درصد، حبیب شریفی
می گویند یکی از حقوق فرزند بر پدر و مادر انتخاب نام نیکو است و برای او نامی نیکوتر از حبیب نبود و نیست. حبیبی که یک روز به لشگر یک نفره معروف بود و حالا وقتی از او فلسفه این صفت را می پرسم، چشم هایش را کمی تنگ می کند و فقط لبخند می زند، و من در پس این لبخند می خوانم که می گوید؛ تو چه می دانی که رمل و ماسه چیست؟!
من هم طرفدار قرمزها هستم اما این جمله حضرت روح الله را کجای این معادله بگذارم که فرمود؛ نگذارید پیشکسوتان جهاد و شهادت در پیچ و خم زندگی به فراموشی سپرده شوند...
• جناب شریفی اهل کجایید؟- اهل خرمشهر.
• متولد؟
- سال 1331. البته بیشتر در تهران بوده ام.
• شغلتان؟
- پیمانکار شرکت نفت بودم.
• فعالیت های انقلابی هم داشتید؟
- اگر خدا قبول کند، کارهایی کردیم.
• چه شد که پایتان به جنگ باز شد؟
- راستش عشق حضرت روح الله مرا به جبهه و جنگ کشاند. من نظامی نبودم. شغلم هم طوری بود که درآمد و وضعیت مالی خوبی داشتم. با این حال این عشق مرا راهی جبهه کرد.
نظرات شما عزیزان: