کد قالب کانون تاریخ چیست؟

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2170
بازدید دیروز : 1574
بازدید هفته : 4970
بازدید ماه : 19253
بازدید کل : 46008
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 21 خرداد 1402

 

تاریخ چیست؟


اعتقاد وی به نوعی «موجبیت determinism» و اختلاف نظر مورخین بزرگی همچون «هیوتره ور-روپرو Roper-H.R.Trevor» و «آیزایا برلین» با «کار» در این خصوص نیز با گرایش های مارکسیستی وی بی ارتباط نیست. این ها معتقد بودند که تفسیر خاص «اچ. کار» از تاریخ به معنای دفاع از مرام پیروز است و «کار» یک نسبی گرای تمام عیار است که به اراده فردی و بحث مهم اختیار توجهی ندارد. این در حالی بود که «کار» عقیده داشت هر کس محصول جامعه خویش است و اعمالش مشروط به شرایط جامعه است. وی معتقد بود که اشخاص از محیط اجتماعی شان حاصل می شوند و خوبی و بدی آنها محصول محیط است.

خود «کار» می گفت فرد قادر به تغییر مسیر تاریخ نیست و نقش افراد که همانا در تعامل با دیگران است، مسیر تاریخ را پیش می برد. مخالفین این را به «دترمینیسم» تعبیر می کردند و این در حالی بود که خود «کار» این را به این شدت نمی پذیرفت (فیلسوفان و مورخان، ص 34-127، ص 41-140، ص 191، ص 56-254). با همه اختلاف نظرها منتقدین او نیز از ستایش کردن «کار» دوری نکرده اند.

«آیزایا برلین» که نظرات «کار» را در کتاب «تاریخ چیست؟» حمایت از دیدگاه مرام های پیروز می داند، نقطه نظرات مطروحه «کار» را روشن و حاوی نکات هوشمندانه می داند که به طریقی بسیار عالی نوشته شده اند. همین طور متذکر می شود که «کار» وارد قلمروی بسیار با اهمیتی شده است که معلوم نیست چرا اغلب فیلسوفان و مورخان معاصر از گام نهادن در آن می هراسند و یا ورود به آن را دون شأن خود می دانند (همان، ص 35-134).«ارنست گُمبِریچ E.H.Gombrich» که از زبان «پوپر» به مطبوعات نامه می نوشت، در موردی که به «کار» حمله می کند و در جایی می نویسد: «... او همچنان دلیرانه ایمان مارکسیستی خود را به سیر مقدّر تاریخ به سوی خودآگاهی روز افزون حفظ کرده است» (همان، ص 134)».
 

تاریخ چیست؟


فلسفه انتقادی تاریخ انگلستان:

در انگلستان، برخلاف کشورهای دیگر اروپایی همچون آلمان، ایتالیا و فرانسه و اتریش که دارای سنت فلسفی قابل توجهی بودند، نوعی بی توجهی عمومی به فلسفه، که کمتر با روحیه و خلق و خوی مردم این خطه همخوانی داشت، موجب شده بود که تا پیش از قرن بیستم، برداشت فلسفی چندان قابل توجهی نسبت به تاریخ به وجود نیامد. در این بین، اگرچه سهم مکتب تجربه گرایی «جان لاک» و سپس «دیوید هیوم» در تعالی فلسفه انتقادی تاریخ غیرقابل انکار بود؛ اما در کل روحیه محافظه کاران مردم این خطه همخوانی چندانی با فلسفه و حکمت نداشت.

مردم انگلیس به فلسفه به مفهوم تلاشی در زمینه یافتن تعبیر و تفسیری کلی برای تمامی تجربیات انسانی و تشریح همه چیز به صورت یک نظام واحد همه جانبه، چندان روی خوش نشان نداده اند (مقدمه ای بر فلسفه تاریخ، ص 12). منتها چنین قاعده کلی، آرام آرام مورد انتقاد قرار گرفت و از اواخر قرن نوزدهم، زمینه های پیوند میان تاریخ و فلسفه فراهم شد.

«بندتو کروچه» مورخ-فیلسوف معروف ایتالیایی، معتقد به پیوند میان فلسفه و تاریخ و خواهان اظهارنظر فلسفی در باب تاریخ بود. وی تاریخ را به عنوان فلسفه متحرک تلقی می کرد و معتقد بود تاریخ را باید فلاسفه بنویسد (فلسفه تاریخ، ص 19-218). نکته قابل توجه این است که چنین دیدگاهی توسط « آر. جی. کالینگوود» مرید «کروچه» در انگلستان نیز رواج پیدا کرد و در تغییر بینش مورخین انگلیسی بسیار مؤثر بود. این فلاسفه دارای دیدگاه ایده آلیستی بودند و تاریخ را حاوی یک سلسله اطلاعات به هم پیوسته می دانستند که به نحوی منظم به دست آمده است و نوع خاصی از علم را به وجود می آورد.
 

تاریخ چیست؟


این نوع خاص علم، غیر انتزاعی است و به اطلاعاتی نه کلی، بلکه مستقل و منفرد می انجامد؛ البته این انفراد و استقلال نه تنها نقطه ضعف تاریخ نیست بلکه به عکس؛ نقطه قوت آن است. چرا که همین امر موجب می شود که فهم عمیق نسبت به هر واقعیت به دست آوریم و ویژگی های آن را دقیق بشناسیم. از نظر اینان علوم مجرد (در انگلیسی مترادف علوم طبیعی) به نحوی بارز از تحقق این هدف یعنی تبیین ویژگی های فردی هر واقعیت درمی ماند (مقدمه ای بر فلسفه تاریخ، ص 49-48). چنین دیدگاهی که با نگرش پوزیتویستی رایج در تاریخ نگاری انگلستان این عصر که میان تاریخ و علوم مجرد تفاوت روشی قائل نبود، اختلاف نظر داشت؛ در تحول علم تاریخ و پویای عرصه متولوژیک تاریخی تأثیر بسیار داشت.

از نظر ایده آلیست ها، تاریخ با افکار و تجربیات انسان ها سروکار دارد و لذا ادراک تاریخی کیفیتی آنی و منحصر به فرد دارد. از نظر اینان مورخ می تواند به ماهیت درونی رویدادها راه یابد و طوری آنها را درک کند که گویی در بطن موضوع قرار دارد. این مزیتی است که علمای طبیعی هرگز بدان دست نمی یابند. علمای طبیعی هیچ وقت نمی توانند خود را جای موضوعی که آن را بررسی می کنند بگذارند و احساسات شیء مورد مطالعه خویش را درک کنند. تاریخ از این جهت قابل درک است که حاکی از تجلیّات فکر ماست. اما معلوم نیست که آیا طبیعت هم فکر و اندیشه ای از خود ظاهر می سازد (همان، ص 55-45).

علاوه بر کالینگوود، از شخصیت های دیگری نظیر «جی. بی. بری J.B.Bury» و «جی.ام. ترولیان G.M.Trevelyan» که از مورخین دانشگاه کمبریج بودند و در راستای علمی کردن تاریخ تلاش می کردند، نیز باید یاد کرد (همان، ص 187). قدر مسلم مورخین دیگری نظیر «تره ور-روپر»، «باترفیلد»، «آیزایا برلین» و دیگرانی که معاصر «ای. اچ. کار» بودند که با وی نیز اختلاف نظر داشتند در باروری هرچه بیشتر علم تاریخ در انگلستان نقش داشته اند.
 

تاریخ چیست؟


تاریخ چیست؟ what is History

این کتاب را «ای. اچ. کار» در سال 1961 نوشت و در حالی که قصد ویرایش مجدد کتاب و اصلاح و تکمیل برخی از نظریات خود را داشت، در سال 1982 درگذشت. این کتاب در شش فصل با عناوین: «مورخ و واقعیات او»، «جامعه و فرد»، «تاریخ علم و اخلاق»، «علیت در تاریخ»، «تاریخ به منزله پیشرفت» و «افق گسترده» نوشته شده است.
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: تاریخ شناسی
برچسب‌ها: تاریخ شناسی