آیه تبلیغ و حدیث غدیر:

«یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فمابلغت رسالته والله یعصمک من الناس »(مائده 66)

ای پیامبر، آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده بود برسان،و اگر این ابلاغ را انجام ندهی، رسالت خود را به طور کامل ابلاغ نکرده ای; و خداوند تو را از مردم بدخواه حفظ می کند.

همه مفسران شیعه معتقدند آیه فوق در غدیر خم درباره نصب علی(ع) نازل شده است و حدود 360 تن از دانشمندان اهل سنت نیزاین مطلب را پذیرفته اند. نامهای برخی از مفسران و مآخذ ومدارک اهل سنت چنین است:

1- واحدی در کتاب اسباب النزول ص 150 می گوید:

ان آیه (یا ایهاالرسول...) نزلت فی یوم غدیر فی علی بن ابیطالب.

2- سیوطی در کتاب الدرالمنثور ج 2، ص 298 می نویسد: ان آیه(یا ایهاالرسول... ) نزلت فی یوم غدیر فی علی بن ابیطالب.

3- فخر رازی در تفسیر خود، ج 3، ص 636 ... می فرماید:

مفسران 10 وجه و سبب برای نزول این آیه بیان کرده اند. سپس درادامه می گوید:«العاشر نزلت هذه الایه فی فضل علی بن ابی طالب، و لما نزلت هذه الایه، اخذ بیده و قال "من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. فلقیه عمر فقال هنیئا لک یابن ابی طالب،اصبحت مولای و مولا کل مومن و مومنه."

آنگاه که این آیه نازل شدپیامبر اسلام(ص) دست حضرت علی(ع) را گرفت و فرمود: هرکه من مولاو سرپرست و حاکم او هستم، علی هم مولای اوست. خداوندا، دوست بدار هرکه علی را دوست دارد و دشمن بدار هرکه او را دشمن دارد. سپس عمر با حضرت علی(ع) ملاقات کرد و بعد از تبریک، گفت:تو مولای من و مولای مرد و زن مومن هستی.

4- نیشابوری در تفسیرش ج 6، ص 194 می نویسد:

«ان هذه الایه نزلت فی فضل علی بن ابی طالب یوم غدیرخم.»

5- قندوزی در ینابیع الموده ص 120.

6- آلوسی فی تفسیره، ج 6، ص 176.

7- المنار، ج 6، ص 463.

8- تاریخ بغداد، ج 8، ص 290.

9- تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 32.

10- شبلنجی در نور الابصار، ص 75.

11- مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 281.

12- نسائی در خصائص، ص 22.

13- عقدالفرید، جزء3، ص 38.

14- سیوطی در تاریخ خلفاء، ص 65.

15- اسعاف الراغبین، ص 151.

16- مصابیح السنه، ج 2، ص 220.

17- حلیه الاولیاء، جزء 4، ص 23.

18- نثر اللیالی، ص 166.

19- تاریخ بغدادی، خطیب نیشابوری، جزء7، ص 377.

20- واحدی در اسباب النزول، ص 150.

21- فخرالدین رازی در تفسیر مفاتیح الغیب، ج 12، ص 50.

22- تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 93.

23- ترمذی، در صحیح خود، ج 2، ص 297.

24- سیوطی در الدرالمنثور، ج 2، ص ...

25- ابن کثیر در بدایه و النهایه، ج 5.

آیه اکمال دین و حدیث غدیر

«الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم واخشون الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا»(مائده،3)

در مآخذ اهل سنت آیه فوق با غدیر ارتباط داده شده است. که به بعضی از آنها اشاره می شود:

1- خطیب النیشابوری در تاریخ بغدادی، ج 8، ص 290 می نویسد:

«... فقال عمر بن الخطاب بخ بخ لک یابن ابی طالب اصبحت مولای ومولا کل مسلم فانزل الله "الیوم اکملت لکم دینکم"»

2- درالمنثور در ذیل آیه

«لما نصب رسول الله(ص) علیا (ع)یوم غدیرخم فنادی له بالولایه هبط جبرئیل بهذه الایه"الیوم اکملت ..."»

3- در فرائد السمطین، باب 12 چنین می خوانیم:

«...ثم لم یتفرقوا حتی نزلت هذه الایه "الیوم اکملت" فقال رسول الله(ص) الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمه ورضاء الرب برسالتی والولایه "لعلی(ع" من بعدی ثم قال "من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله »

روز غدیر پیامبر(ص) مردم را به سوی حضرت علی(ع) فراخواند و دست حضرت را بلندکرد، به طوری که زیر بغل حضرت پیدا شد.هنوز مردم متفرق نشده بودند که آیه «الیوم اکملت ...» نازل شد. سپس حضرت فرمود: پروردگارا، دوست بدار کسی را که علی رادوست دارد و دشمن بدار کسی را که علی را دشمن دارد و یاری کن هر که علی را یاری کند و...

4- شان نزول آیه فوق وداستانهای مربوط به غدیر در مناقب خوارزمی، ص 80; تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 32; شبلنجی در نورالابصار، ص 75، فصول المهمه ابن صباغ نیز ذکر شده است.

آیه تبلیغ و آیه اکمال دین و حدیث غدیر

پیامبر اسلام، در سال آخر عمر با بیش از صد هزار تن حجه الوداع را به جای آورد و در برگشت در سرزمین «خم » که جایگاه گودالهای آب بود، فرمان ایست داد. پیش افتاده ها توقف کردند وعقب ماندگان رسیدند. از سنگ و جهاز شترها منبری ساختند وپیامبر بر روی منبر در برابر جمعیت صد هزار نفری و در گرمای سوزان غدیر، خطبه ای ایراد کرد. سپس کمربند حضرت علی را گرفت وفرمود: «من کنت مولاه فعلی (فهذا علی) مولاه اللهم وال من والاه...» سپس مردم، از جمله عمر، با حضرت بیعت کردند و صدای بخ بخ بلند شد.

تذکر

1- اگر چنانکه اهل سنت می گویند مولا به معنی دوستی بود; چرادر این جریان و با این مقدمات و در برابر صدها هزار نفر بیان شد. در مدینه نیز می توانست بفرماید: هر که من دوست او هستم،علی هم دوست اوست.

2- زمان و مکان ابلاغ این امر بسیار پر معناست. این خبر مهم در آخر عمر پیامبر(ص) آنهم در سفر حج، و منطقه گرم و سوزان وچهار راهی که مسافران تقسیم می شدند و به مدینه، حلب، شام ویمن می رفتند بیان شد، جایی که هر حاجی خود یک خبرنگار وگزارشگر بود. انتصاب ولایت حضرت علی(ع) را به عنوان یک خبر نوبه منطقه خود می رساند.

3- قضیه غدیر چنان مهم است که اگر پیامبر(ص) کوتاهی می کرد وخبر را به مردم نمی رساند، «فمابلغت رسالته » رسالت و23 سال تبلیغ حضرت نا تمام و ناقص می ماند.

4- قضیه غدیر آنقدر مهم است که باید از نظر زمانی در آخرعمر، آنهم در سفر حج و آخرین سفر حج در برابر بیش از 100000نفر بیان شود.

5- پیامبر(ص)23 سال قبل به تنهایی علیه شرک و کفر و نفاق وآداب و رسوم باطل جزیره العرب قیام کرد و نترسید. در مقابل دشمنانی که حدود 70 جنگ بر اسلام و مسلمین تحمیل کردند،نترسید. در احد که مسلمانان شکست خوردند، نترسید. در بت شکنی ها و فتح مکه و... نترسید. توحید و معاد و آیات دفاع وعبادت و... را آورد، نترسید. خلاصه در تمامی صحنه ها از هیچ حادثه ای نترسید; ولی از ابلاغ روز غدیر وحشت داشت و می ترسید،بدین سبب، خداوند متعال دلداری اش می دهد که «والله یعصمک من الناس »

6- داستان غدیر آن قدر مهم است که تکمیل 23 سال زحمت پیامبربه این حادثه وابسته است و منهای غدیر دین ناقص و نا تمام خواهد بود.

7- اگر هدایت انسانها در سایه دین است و این خود از بزرگترین نعمتهاست، تمامیت این نعمت به جریان روز غدیر وابسته است. که منهای روز غدیر و نصب ولایت حضرت علی(ع) نعمت هدایت نا تمام خواهد ماند و کار نا تمام هم نتیجه کاملی نخواهد داشت. زیرانتیجه کامل یک عمل، به تمامیت و تکمیل آن عمل وابسته است وگرنه کار ناقص و بی نتیجه خواهد بود; یا نتیجه ناقص می دهد.

8- دینی می تواند اسلام تلقی شود که مورد رضایت خدا قرار گیرد.

در روز غدیر، با نصب امامت و سیاست اسلام، خداوند راضی می شودکه اسلام دین جهانی باشد و منهای غدیر رضایت پروردگار حاصل نشده است.

9- کفار و منافقان منتظر مرگ رسول خدا(ص) بودند که آب رفته را به جوی خود برگردانند و کفر و الحاد و شرک و بت پرستی جاهلیت را اعاده کنند. آنها چنان می پنداشتند. چون پیامبر رحلت کند، کشتی بدون ناخدا و باغ بدون باغبان خواهد بود و شرک وکفر و نفاق، سکان این کشتی را در دست خواهند گرفت که ناگهان با نصب امامت و ولایت حضرت در غدیر، امیدها به یاس تبدیل شد.بدخواهان رسالت نا امید گردیدند; زیرا کشتی رسالت ناخدایی حکیم و معصوم و علیم یافت. و باغ و بوستان نبوت باغبانی عاقل و بیدار.

10- حادثه غدیر عظیم و خوفناک است و به دلداری نیاز دارد;زیرا خداوند متعال می فرماید: از منافقان و کفار و مشرکان نترسید، خودم حافظ دین هستم و بدخواهان را به سیه روزی گرفتارخواهم کرد. باید از قدرت و عظمت من وحشت و ترس داشته باشید نه دیگری.

11- آیه های "ولایت"، "مودت"، "تطهیر"، "مباهله"، "اکمال دین"،"تبلیغ" و دهها آیه دیگر که در منابع شیعه و سنی آمده، بهترین دلیل بر حقانیت شیعه است.

12- اسلام با سیاست الهی و امامت علوی کفار را نا امید می کندو نعمت تمام و کامل می گردد. اسلام و قرآن با معلم و مفسر دینی کامل خواهد شد که پشت کفر جهانی را می لرزاند و خواب را ازدشمن می رباید و گرنه رهبران غیر معصوم، ناخدایانی هستند که سرنشینانشان کشتی بشریت را به وادی سرگردانی و ساحلهای گمراهی می کشانند و نیل به ساحل نجات و قله رفیع تکامل به رهبران وارسته، معصوم، حکیم و علیم نیاز دارد رهبرانی که قدم جای قدم رسول خدا(ص) بگذارند.

13- در طول 23 سال رسالت و تبلیغ پیامبر، چه روزی می تواندروز یاس کفار باشد؟ آیا روزی که پیامبر(ص) به رسالت مبعوث شد؟ بی تردید روز بعثت نمی تواند روز یاس کفار باشد; زیرا دین در آن روز کامل نشد و کفار هنوز نفهمیده بودند که قضیه چیست؟تا امیدوار یا نا امید گردند. افزون بر این، کفار و مشرکان مکه در روزهای اول بعثت و حتی تا13 سال پس از آن قدرت بسیارداشتند و امیدوار بودند اسلام و پیامبر را از میان بردارند.

و آیا روز پیروزی مسلمین در بدر روز یاس کفار بود؟ بی تردیدپاسخی منفی است. زیرا آیه به اعتراف شیعه و سنی در روز غدیر وآخر عمر پیامبر نازل شده است. افزون بر این، کفار در بدر ناامید نشدند; زیرا در سال بعد به مسلمانان یورش بردند و سپاه اسلام را در احد شکست دادند.

روز میلاد حضرت زهرا(س) هم روزیاس کفار نیست. خلاصه هیچ روزی جز غدیر، روز نا امیدی کفار واتمام دین نیست.

اعتراف غزالی

غزالی در مقاله چهارم کتاب «سرالعالمین » می گوید: جمهوراتفاق کرده اند بر حدیث غدیر که پیامبر(ص) فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه » و عمر گفت: «بخ بخ یا اباالحسن لقد اصبحت مولای کل مومن و مومنه و...» و این تسلیم و رضایت ایشان است.ولی بعد از جریان غدیر، هوای نفس غلبه کرد و حب ریاست و مقام سبب شد حق را پشت سر انداختند; به خلافت و اختلاف اولیه برگشتندو با بهایی اندک که به دست آوردند، حق را از دست دادند.

مولا به معنی سرپرست است نه دوست و ناصر

همان گونه که در قرآن می خوانیم: «ماواکم النار هی مولاکم »;یعنی آتش بر شما سزاوارتراست. (حدید، 15)

اخطل، شاعر عرب،می گوید: «اصبحت مولاها من الناس کلهم و...» و مولی العبد;یعنی مولا سزاوارتر است به عبد در جهت تدبیر و تصرف امور عبد.

پیامبر(ص) هم قبل از نصب و معرفی حضرت علی(ع) فرمود: «الست اولی بکم من انفسکم »; یعنی سزاوارتر و صاحب اختیار تام وبلافاصله در پی آن فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه » یعنی کسی که من از خود او به نفس او سزاوارتر هستم علی هم مثل من ازخودش به نفس او سزاوارتر است.

همان گونه که من در تصرف و مدیریت و حل و فصل امور مردم ازخود سزاوارترم، حضرت علی(ع) هم چنین خواهد بود.

فصیحان عرب که در غدیر بودند، مثل عمر و حسان بن ثابت و حارث بن نعمان، از کلمه مولا همان فهمیدند که مقصود پیامبر(ص) بود وعرف از آن می فهمید; یعنی همان معنای صاحب و سرپرست و اولی وسزاوارتر. اگر مولا به معنی دوستی و ناصر بوده، مقصودپیامبر(ص) هم همین باشد و فصیحان عرب هم از کلمه مولا و«...الست اولی بکم من انفسکم » همین را فهمیدند، دیگر بیعت برای چه؟

بخ بخ عمر چه معنی داشت؟ تشویق و ترغیب پیامبر بر تهنیت گفتن به حضرت علی(ع) برای چه مقصود بود؟ چرا این مطلب جزئی را درغدیر و صحرای سوزان و در برابر 100000 نفر جمعیت در آخر عمر ودر برگشت از سفر حج با ایراد خطبه طولانی و این همه مقدمات وآداب اعلام کند؟

افزون بر این، اگر مولا به معنی دوستی بود، یاس کفار چه معنی داشت؟ اکمال دین و رضایت خدا بر اسلام برای چه بود؟

مضافا اگر ولی به معنی محب و ناصر باشد مطلبی جدید و مهم نیست; زیرا در طول 23 سال بعثت در آیاتی مثل «انماالمومنون اخوه » و «المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض » و «اشداءعلی الکفار و رحماء بینهم » و... مسلمانان را بر محبت و یاری و تعاون و مساعدت به همدیگر سفارش فرموده و حضرت علی(ع) هم یکی از مومنان و از مصادیق این آیات است . پس دوستی مطلب جدیدی نیست تا به چنین زمینه سازی گسترده ای در صحرای غدیرنیاز باشد و پس از آن تبریک و بخ بخ عمر و... را به دنبال داشته باشد.

سرانجام باید گفت: بر فرض محال که مولا به معنی محب و ناصرباشد، چرا مسلمانان و کسانی چون عمر و... در طول 25 سال حضرت را یاری نکردند و دوستدارش نبودند; بلکه حتی وسیله آزار و خشم او و فاطمه(س) را فراهم کردند. چرا اصحاب پیامبر(ص) و کسانی که در غدیر بودند، حضرت را تنها گذاشتند و به یاری اونیامدند؟ چرا اسباب آزار و اندوه او را فراهم آوردند؟