جهاد تبیین در قـرآن
رضا الیاسی
یکی از مهمترین مسئولیتهای پیامبر(ص) جهاد تبیین بر اساس حق و حقیقت است تا گرد باطل بر دامن کبریایی حق ننشیند. از همین رو آن حضرت(ص) به عنوان تبیینگر حقایق و فصل الخطاب الهی ماموریت مییابد که علیه کافران باطل گرا و منافقان خطرناکتر از آنها، به جهاد تبیین بپردازد.
در نوشتار حاضردیدگاه قرآن درباره ماهیت جهاد تبیین پیامبر(ص) و معصومان(ع) سخن گفته شده است.
جهاد علمی – فرهنگی ماموریت پیامبر(ص)
بیگمان در دنیایی که مرتبه پست تنزلات انوار صفات الهی است، نمیتوان حق خالص را یافت؛ زیرا هر چند که همه هستی، مظاهر تجلیات اسماء الله و انوار الله است(نور، آیه 35)، اما به سبب آنکه کمترین ظهور برای انوارالله در عالم دنیا است، نوعی ظلمت باطل با نور حقیقت، همچون کف روی آب خودنمایی میکند که باید آن را شناخت و کنار زد تا آب و نور حقیقت به تمام و کمال تجلی کند.(رعد، آیه17)
از نظر آموزههای قرآن، در دنیا «حق و باطل» اینگونه به هم آمیخته است؛ بلکه حتی میتوان گفت که باطل به سبب پوچی همانند حباب و کف آب است که روی آب بیشتر و قویتر از خود آب دیده میشود.(همان) از همین رو بیشتر مردم چون اهل تفقه و تعقل نیستند، حتی ممکن است آب را نبینند و به همین ظواهر حباب بسنده کنند که برآب مسلط شده است. اینگونه است که بیشتر مردم در دام باطل میافتند تا جایی که بیشترین آسیبها را در ساحتاندیشه شناختی و انگیزه عملی همین تودههای افتاده در کوره فتنههای الهی متحمل میشوند که بدون تفقه و تعقل به کاری دست میزنند و از روی جهالت علمی و عقلی و ظنون غیر معتبر رفتار میکنند.
البته همه انسانها در شرایط اعتدال، آفریده شدهاند و نفس آنان توانایی شناختی و گرایشی مناسبی دارد تا حق را بشناسد و به سوی آن گرایش یابد؛ اما بسیاری از مردم آن توانایی ذاتی و الهی خویش را دفن میکنند و تغییر میدهند؛ از همین رو دیگر نمیتوانند در شرایط فتنه حق را بشناسند و بدان گرایش یابند.(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 تا 10)
به هر حال، به هر دلیلی شرایط در دنیا به گونهای است که حق و باطل به هم آمیخته است؛ بنابراین، لازم است تا حق از باطل بازشناخته شود. از همین رو پیامبر(ص) مامور میشود تا به جهاد تبیین علمی همت گمارد: وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا؛ علیه کافران، با قرآن به جهادى بزرگ بپرداز.(فرقان، آیه 52)
پیامبر(ص) از سوی خدا مامور و مسئول است تا به جهاد تبیین بپردازد و حق را از باطل جدا سازد و اجازه ندهد تا متشابهات موجب شود تا مردم گمراه شوند؛ از همین رو خدا میفرماید: و اين ذکر قرآن را به سوى تو فرود آورديم تا براى مردم آنچه را به سوىشان نازل شده است تبیین کنی و توضيح دهى، اميد كه آنان بينديشند.(نحل، آیه ۴۴)
البته پیامبر(ص) در جهاد تبیین خویش نیز بهرهمند از وحی الهی است؛ زیرا کلام و نطق ایشان تنها به وحی است(نجم، آیات 3 و 4)؛ از همین رو خدا در ساحت تبیینگری پیامبر(ص) آن را مستند به خود دانسته و میفرماید: ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ؛ سپس بيان و توضيح آن نيز بر عهده ماست.(قیامت، آیه ۱۹)
از نظر قرآن، اگر جهاد تبیین پیامبر(ص) مبتنی بر وحی قرآنی نباشد، مردم در شناخت حقیقت بهویژه در هنگام فتنه و در موارد متشابه گرفتار میشوند و به هلاکت میافتند.
قرآن افزون بر پیامبرخدا، اولوا الامر از معصومان را نیز به عنوان تبیین گران الهی معرفی میکند و از آنان به عنوان اهل الذکر و راسخون در علم الهی یاد کرده و از مردم میخواهد تا برای فهم حقیقت و رهایی از متشابهات به ایشان مراجعه کنند.(آل عمران، آیه 7؛ نحل، آیه 43؛ انبیاء، آیه 7)
براساس تعالیم قرآن، همان طوری که قرآن، فرقان(جداکننده حق از باطل) است، پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) نیز فرقان هستند؛ زیرا آنان در مقامی از عصمت قرار دارند که خود جداکننده حق از باطل هستند و هرگز آنان گرفتار فتنه نیستند، بلکه حق چنان در آنان خودنمایی و بروز دارد که دیگر جایی برای باطل باقی نمیماند. از همین رو آنان خود معیار حق بوده و برای سنجش حق به کار میروند؛ زیرا آنان
«معیار الحق و میزان الحق» هستند. از روایات معتبر نبوی به دست میآید که امیرمومنان علی(ع) به مقام فرقان رسیده بود. به این معنا که خود ایشان معیاری برای جدایی حق از باطل شده است. از همین رو از ایشان به عنوان جداکننده حق از باطل و بهشتی از دوزخی یاد میشود.
کسانی که میخواهند به بصیرتی دست یابند که حق و باطل برای آنان مشهود باشد به طوری که حق و باطل در فتنهها برای آنان روشن شود و متشابهات جای محکمات را نگیرد و در میادین حق و باطل راه خروجی برای خود بیابند و با تشخیص حق به آن سمت بروند، باید تقوا پیشه کنند. این راهی است که خداوند در آیات قرآن از جمله آیه ۲۸۲ سوره بقره و آیه ۲۹ سوره انفال و مانند آن بیان کرده است.
می توان از طریق تقوا به جایگاهی رسید که خود شخص بتواند از درون کشف و شهود کند و حق و باطل را بشناسد و به سمت حق گرایش یابد. مومنان میبایست به چنین سطح از تقوای الهی برسند که حق و باطل برای آنان چنین روشن شود: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد اگر تقوای الهی داشته باشید براى شما نيروى تشخيص حق از باطل قرار مى دهد.(انفال، آیه 29)
البته خدا همان طوری که از پیامبر(ص) و اهل الذکر خواسته تا به جهاد تبیین بپردازند، از مردم نیز خواسته تا به ایشان مراجعه کنند و درخواست کنند تا به جهاد تبیین بپردازند.(نحل، آیه 43؛ انبیاء، آیه 7) همچنین خدا از مردمان میخواهد تا در هر موردی که اختلاف میکنند، به پیامبر(ص) و اولوالامر مراجعه کرده (نساء، آیه 59) و آنان را «فصل الخطاب» قرار دهند؛ یعنی همان طوری که پیامبران دیگر فصل الخطاب بودند و حکم ایشان حکم نهایی بود و کسی نباید در آن شک و تردید روا دارد و مخالفت ورزد(ص، آیه 20)، همچنین کلام و حکم پیامبر(ص) و نفوس آن حضرت از امامان معصوم(ع) نیز چنین است؛ زیرا آنان دارای ولایت الهی هستند.(آل عمران، آیه 61؛ مائده، آیات 3 و 55 و 67)
به هر حال، از نظر قرآن، پیامبر(ص) مامور به ابلاغ حق است تا باطل از میان برود.(اسراء، آیه 81؛ سباء، آیه 49) این ابلاغ حق چیزی جز جهاد تبیین نیست تا امکان شناخت حق و باطل برای مردمان فراهم شود(همان)؛ چرا که اصولا رسالت و ماموریت پیامبران چیزی جز جهاد تبیین حق نیست تا مردم از افتادن در دام باطل رها شوند.(بقره، آیه 213؛ اسراء، آیه 81؛ انبیاء، آیه 51)
البته کسانی هستند که حق را میشناسند ولی به دلایلی چون حسادت، برتری جویی و ظلم و عصیان، با آن مخالفت میورزند(بقره، آیه 213؛ نمل، آیه 14) و به سبب پیروی از هواهای نفسانی(بقره، آیات 144 و 145؛ مائده، آیه 48)، گمانهزنیهای غیر معتبر(یونس، آیه 36) و جهل عقلی و علمی(انبیاء، آیه 24) دست از حق میشویند و به باطل میگرایند و در گمراهی(یونس، آیه 32) در میآیند و از هدایتهای قرآن محروم میشوند.(مومنون، آیات 70 و71)
بهرهمندی شیطان از التقاط حق و باطل
از نظر آموزههای قرآن، شیطان با آمیختگی حق و باطل میتواند به مقاصد شوم و پلید خویش برسد و انسان را گمراه کند.(بقره، آیه 42؛ آل عمران، آیات 71 و72)
دشمنان با پوشاندن لباس حق بر تن باطل، آن را میآرایند و به خورد مردمان میدهند؛ از همین رو ابلیس با سوگند دروغ به خدا و وعدههای دروغین، آدم(ع) را فریفت و از بهشت ابتدایی راند و به هبوط در زمین گرفتار کرد.(اعراف، آیات 20 تا 27؛ بقره، آیات 34 تا 38)
در عصر حاضر نیز دشمنان دین با همین پوشش زیبای حق چون آزادی و حقوق بشر و اخلاق و انسانیت، به دنبال آن هستند تا باطل خویش را عرضه کنند و مردم را از حق غافل سازند و پوششی که آنان بر تن باطل خویش میپوشانند با تعبیر «التباس» بیان شده که خدا به مومنان نسبت به این عملکرد مدعیان دروغین حق و حقیقت هشدار میدهد.(بقره، آیات 40 تا 42؛ آل عمران، آیات 71 و72)
با آنکه خدا به همگان فرمان میدهد تا حق را مبنا قرار دهند و اجازه ندهند تا شرایط دنیوی،مردم را به هلاکت اندازد؛ اما با همه این هشدارها میبینیم که بسیاری از مردم بلکه حتی عالمان مدعی توحید در همه شرایع پیشین و کنونی دنبال التباس میروند تا اینگونه کالای باطل خویش را به نام حق عرضه دارند و مقاصد دنیویشان را بر آورده سازند.(همان)
جهاد تبیین،مسئولیت مومنان
همان طوری که بر پیامبران و امامان معصوم(ع) است تا به جهاد تبیین بپردازند و حق را از باطل جدا کنند تا موجب رسوایی باطل و نابودی آن شود؛ همچنین بر مومنان است تا با بهرهگیری از روشهای قرآنی به جهاد تبیین بپردازند و مردم را به سوی حق و حقیقت رهنمون سازند.
با نگاهی به آیات قرآن معلوم میشود که کتب آسمانی به عنوان «فرقان» عمل میکرده که به معنای جداسازی حق و باطل است(بقره، آیه 53) بنابراین، مومنان میتوانند با بهرهگیری از کتب آسمانی بهویژه قرآن که بدون تغییر و تحریف است، به جداسازی حق و باطل رو آورند وبه جهاد تبیین بر اساس آموزههای محکم آیات الهی بپردازند.(آل عمران، آیه 7)
البته در این راه خدا با فرشتگانش به مومنان در همه صحنههای علمی و عملی کمک میکنند تا این جداسازی اتفاق افتد و جهاد تبیین به شکل جداسازی حق و باطل در ساحات علمی و عملی رخ دهد.(مرسلات، آیه 4؛ انفال، آیه 41؛ انبیاء، آیه 48)
باید یادآور شد که واژه فرقان از فرق گرفته شده است. از آنجا که «زیاده المبانی تدل علی زیادهالمعانی؛ زیادی حروف نشانهای بر زیادی مفهوم و معناست»، واژه فرقان از واژه فرق در بیان مطلب رساتر و گویاتر است. پس فرقان به معنای جدایی است که کاملا روشن و شفاف است بیآنکه شکی در آن راه یابد و قطع و یقین را از میان ببرد. در آیات قرآن، فرقان بیشتر در معنای جداسازی حق از باطل به کار رفته است.
البته گاه نیز بر هر ابزاری که حقی را از باطی جدا میکند و حقیقت امری را آشکار میکند به کار رفته است. از همین رو خداوند افزون بر انجیل و تورات و دیگر کتب آسمانی (بقره، آیه ۵۳؛ آل عمران، آیات ۳ و ۴) که همانند قرآن جداکننده حق از باطل بوده است، بر جنگ بدر نیز عنوان یوم الفرقان اطلاق میکند(انفال، آیه ۴۱؛ و نیز جامع البیان، ج ۶، جزء ۱۰، ص ۱۲ – ۱۳؛ المیزان، ج ۹، ص ۹۰)؛ زیرا در این روز با جنگ دو گروه حق و باطل از هم بازشناخته شدند.(نگاه کنید: مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص ۶۳۳؛ ۶۳۴، «فرق»؛ لسان العرب، ابن منظور، ج ۱۰، ص ۲۴۵، «فرق»)
از نظر آموزههای قرآنی بهترین و قطعیترین راه شناخت حقایق و جداسازی آن از باطل همان کتب آسمانی بهویژه قرآن است که بدون تحریف در اختیار بشر قرار گرفته است. (فرقان، آیه ۱)
آموزههای قرآنی چنانکه گفته شد به دلیل آنکه ازسوی خداوند حکیم و علیم مطلق نازل شده است هیچ شکی در آن نیست و حجت تمام بر حق و حقانیت است و اگر کسی بخواهد بر حقی حجتی بیاورد میتواند به آیات قرآن به عنوان حجت مطلق و برهان قاطع استدلال کند.(تفسیر التحریروالتنویر، ج ۱، جزء ۱، ص ۵۰۲) از این رو خداوند قرآن را تحت عنوان فرقان ستوده است؛ زیرا یکی از معانی و دست کم کاربردهای فرقان همان حجت و دلیل است. (لسان العرب، ج ۱۰، ص ۲۴۵، «فرق») پس اینکه قرآن را حجت و دلیل بدانیم سخنی به گزاف نیست؛ زیرا هم خداوند آن را به عنوان فرقان یعنی حجت و دلیل توصیف کرده است و هم آنکه عقل تجریدی به اندک نظری در مییابد که وحی به سبب اتصال به خداوند علیم و حکیم نمیتواند جز حجت و دلیل قاطع چیزی باشد.
مومنان به سبب ویژگیهایی چون سلامت قلب(حج،آیات 53 و 54)، علم به وحدانیت خدا(همان)، تواضع در برابر حق و پرهیز از هر گونه تکبر و استکبار(مائده، آیات 82 و 83)، اجتناب از سودجویی (نور، آیات 48 و 49) و پیروی از فرقان قرآن و بهره مندی از روش و سنت پیامبر(ص) و گوش جان سپردن به حکم و ولایت الهیاش(نساء، آیه 59) دنبال حق میروند و حق طلبی داشته و بر آن هستند تا دستگیر دیگران باشند و آنان را از چاه فتنه بیرون آورند.
اصولا از نظر قرآن، کسانی که حق را از طریق بهره مندی از قرآن میشناسند و فرشتگان و رهبران الهی ازدرون و برون، آنان را برای شناخت حق و حقیقت یاری میرسانند، اهل بصیرت هستند(رعد، آیه 19) و به سبب امیدی که به خدا و کسب حقانیت دارند(مائده، آیات 82 و 83) چنان با حقیقت آمیخته میشوند که هیچ چیز آنان را از راه حق باز نمیدارد و برای حق همه چیز خویش را فدا میکنند.(همان)
قرآن بیان میکند که همه انسانها در دنیا در خسران هستند و سرمایه وجودی شان را ازدست میدهند، مگر آنکه به چهار عمل اصلی بپردازند که شامل ایمان به خدا و عمل صالح و توصیه دیگران به حق و صبر و استقامت برای حق است.(عصر، آیات 1 تا 3) بنابراین، مومنان با این باور بر خود لازم میدانند تا به جهاد تبیین پرداخته و دیگران را به بدان دعوت و سفارش کنند.
بی گمان حق به سبب دو ویژگی اساسی سودمندی و ماندگاری(رعد، آیه 17) بر خلاف باطل، انسانهای ژزف نگر و عاقل را به سوی خویش میکشاند. از آنجا که مومنان اهل عقلانیت رشدی هستند(حجرات، آیه 7؛ بقره، آیه 130) به سوی حق گرایش داشته و دیگران را بدان دعوت میکنند.
انسانهایی که بر فطرت پاک و هدایت الهی هستند، به سوی حق جذب میشوند و بر آن هستند تا از کسانی پیروی کنند که حق را میشناسند و بدان گرایش دارند.
(یونس، آیه 35)
نظرات شما عزیزان: