شخصيّت امام حسين(علیه السلام)
بديهي است كه هنگامي ميتوان به طور تحقيق در اطراف ارزش و هدف و علل قيام و نهضتي اظهار نظر كرد كه شخصيّت رهبر آن قيام را شناخته و از اخلاق و فضايل و علم و معارف و محيط و سوابق زندگي او آگاه باشيم، و اگر پيرامون يك نهضت، پيش از شناختن شخصيّت صاحب آن، نظري بدهيم قابل اعتماد نخواهد بود.
مثلاً در شناختن حقيقت دعوت اسلام، علاوه بر قرآن مجيد و تعاليم و برنامههاي اسلام، بايد سوابق زندگي حضرت پيغمبر اعظم(صلی الله علیه وآله) و خاندان گرامي، و اخلاق و سلوك و معاشرت و روش آن حضرت را در جنگ ها و غزوات و حالات ديگر، راهنماي معرفت و تحقيق قرار داد.
براي شناختن ارزش و حقيقت، و علل و نتايج قيام امام حسين(علیه السلام) نيز ناگزيريم فضايل و احاديث مناقب و معجزات و كرامات و مكارم اخلاق و محامد اوصاف و محبوبيّت و نفوذ اجتماعي و اعتراف دشمنان به شخصيّت بينظير آن حضرت را هرچند به طور نمونه و خلاصه باشد از نظر بگذرانيم تا هم به ثواب ذكر فضايل آن حضرت نايل شويم، و هم به حق آن پيشواي بزرگ آزادمردان، به قدر استعداد و بينش خود معرفت پيدا كنيم.
سيمای درخشان امام حسين(علیه السلام) در كتاب خدا
اشاره
سيمای درخشان امام حسين(علیه السلام) در كتاب خدا(1)
1- آيه مودّت
﴿ قُلْ لَا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى ﴾؛(2)
«بگو من از شما اجر رسالت نميخواهم، جز مودّت و دوستي خويشاوندانم».
يكي از آيات قرآن مجيد كه از آن عظمت مقام امام حسين(علیه السلام) استفاده ميشود اين آيه كريمه است.
احمد بن حنبل در مسند،(3) و ابونعيم حافظ،(4) ثعلبي،(5) طبراني،(6) حاكم نيشابوري،(7)
***************************
1- . پوشيده نماند كه آيات نازله در شأن اهل بيت(علیهم السلام) كه ازجملة ايشان امام حسين(علیه السلام) ميباشد و آياتي كه به شخص آن حضرت تفسير شده بسيار است كه ما با رعايت اختصار چند آيه از اين آيات را ذکر مي کنيم، و كساني كه بخواهند از ساير آيات مطّلع شوند به كتاب هاي تفسير و حديث مراجعه فرمايند، و ازجملة اين آيات است: آيه 35 و 37 سوره بقره و آيه 22 سوره الرّحمن و آيه 27 سوره فجر و سوره هل اتي (انسان) و آيات ديگر.
2- . شوري، 23.
3- . احمد بن حنبل، مسند، ج1، ص229، 286؛ ر.ک: ابن بطریق، خصائص الوحی المبین، ص109.
4- . ابونعیم اصفهانی، حلیة الاولیاء، ج3، ص201.
5- . ثعلبي، تفسير، ج8، ص310.
6- . طبراني، المعجم الکبير، ج3، ص47؛ ج11، ص351.
7- . حاکم نیشابوری، المستدرک، ج2، ص444.
فخر رازي،(1) شبراوي،(2) ابن حجر هيتمي،(3) زمخشري،(4) ابن منذر،(5) ابن ابي حاتم،(6)ابن مردويه،(7) سيوطي(8) و گروهي ديگر از علماي اهل سنّت از ابن عبّاس روايت كرده اند: آنگاه كه آيه ﴿قُلْ لَا أَسْئَلُكُمْ …﴾(9) نازل شد، گفتند: اي پيامبر خدا كيستند اين خويشاوندان تو، كه واجب گرديده بر ما مودّت و دوستي آنان؟
فرمود: «علي و فاطمه و دو پسر آنها».(10)
و اين معنا را شيخ شمس الدّين ابن العربي به نظم در آورده است:
رَأَيْتُ وِلائي آلَ طه فَرِيضَةً *** عَلَی رَغْمِ أَهْلِ الْبُعْدِ يُورِثُنِي القُرْبا
فَمَا طَلَبَ المَبْعُوثُ أَجْراً عَلَی الْهُدَی *** بِتَبْلِيغِهِ إِلا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَی(11)
محبّت خود را نسبت به آل طه (اهل بيت پيغمبر) فريضه و واجب مي دانم برخلاف کساني كه از اهل بيت دورند، اين عمل مرا به خدا نزديك ميكند؛ پس آن پيامبر(صلی الله علیه وآله) فرستاده شدة براي هدايت مردم، جهت تبليغ خود اجري نخواست جز دوستي خاندانش.
1- . فخررازی، التّفسیرالکبیر، ج27، ص166.
2- .[9] شبراوي، الاتحاف، ص43.
3- . ابن حجر هيتمي، الصّواعق المحرقه، ص170.
4- . زمخشری، الکشّاف، ج3، ص467.
5- .[12] ر.ک: امینی، الغدیر، ج2، ص307.
6- .[13] ابن ابی حاتم، تفسیر، ج10، ص3276.
7- .[1] ابن مردویه اصفهانی، مناقب علی بن ابی طالب(علیه السلام)، ص316.
8- . سيوطي، احياء الميّت بفضائل اهل البيت، ص20، ح2؛ همو، الدرالمنثور، ج6، ص7.
9- . شوری، 23.
10- . ابن بطریق، خصائص الوحي المبين، ص109 - 111؛ همو، عمدة عیون صحاح الاخبار، ص47 - 50؛ سیوطی، الأكليل، ص191؛ امینی، الغدير، ج2، ص307.
11- . ابن حجر هيتمي، الصّواعق المحرقه، ص170؛ صبان، اسعاف الرّاغبين، ص106.
و شافعي هم گفته است:
يَا أَهْلَ بَيْتِ رَسُولِ اللهِ حُبُّكُمُ * فَرْضٌ مِنَ الله فِي الْقُرْآنِ أَنْزَلَه
كَفَاكُمُ مِنْ عَظِيمِ الْقَدْرِ أَنَّكُمُ * مَنْ لَم يُصَلِّ عَلَيْكُمْ لا صَلاةَ لَهُ(1)
اي خاندان پيامبر! محبّت شما فريضهاي است كه خداوند در قرآن آن را نازل كرده است، همين قدر در عظمت مقام و ارزش شما بس كه اگر كسي (در نماز) بر شما صلوات نفرستد، نمازش باطل است
2- آيه تطهير
﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾؛(2)
«همانا خدا چنين ميخواهد كه هر رجس و ناپاکي را از شما خانواده نبوّت ببرد و شما را از هر عيب پاك و منزّه گرداند».
برحسب احاديث متواتر و مشهور بين شيعه و سنّي آيه تطهير در مورد اجتماع آن پنج شخصيّت ممتاز عالم آفرينش در زير كساء، و دعا و صلوات پيغمبر(صلی الله علیه وآله) بر آنها كه دفعات متعدّد در منزل پيغمبر(صلی الله علیه وآله) و در خانه فاطمه زهرا(علیها السلام) و در حجره امّسلمه، و بعضي اماكن ديگر اتّفاق افتاد، نازل شد، و آيه شريفه و احاديثي كه در تفسير آن وارد شده دلالت بر عصمت و جلالت شأن حضرت سيّدالشّهدا(علیه السلام) دارند.
راجع به اين آيه و احاديث كساء و اسناد و متون آن كتاب هاي مفصّل نگاشته شده، و بعضي راويان مثل صبيح(3)به مناسباتي فقط قسمتي از آن را نقل كرده اند.
1- . زرندي، نظم دررالسّمطين، ص18؛ ابن حجر هيتمي، الصّواعق المحرقه، ص228؛ شبراوي، الاتحاف، ص83؛ صبّان، اسعاف الراغبين، ص108.
2- . احزاب، 33.
3- . ابن اثير جزري، اسدالغابه، ج3، ص11؛ ابن حجرعسقلاني، الاصابه، ج3، ص327.
ازجمله: مسلم، بغوي، واحدي، اوزاعي، محبّ طبري، ترمذي، ابن اثير، ابن عبدالبر،احمد، حمويني، زيني دحلان، بيهقي و ديگران از عايشه، امّ سلمه، انس، واثله، صبيح، عمر بن ابي سلمه، معقل بن يسار، ابي الحمراء، عطيه، ابي سعيد، و امّ سليم(1) روايات متعدّدي در اين واقعه جليله و منقبت عظيمه نقل كرده اند.
عايشه ميگويد: پيغمبر(صلی الله علیه وآله) بامدادي درحالي كه يك نوع از بُردهاي يمني (كه از موي سياه بافته ميشد) در بر داشت، بيرون آمد، سپس حسن(علیه السلام) آمد، پيغمبر او را داخل بُرد نمود، بعد از او حسين(علیه السلام) آمد و داخل بُرد شد، آنگاه فاطمه(علیها السلام) آمد و پيغمبر(صلی الله علیه وآله) او را داخل بُرد كرد و بالأخره علي(علیه السلام) آمد او را داخل بُرد كرده و فرمود:
﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾(2)
«اوزاعي» از شدّاد بن عبدالله روايت كرده كه وقتي سر حسين(علیه السلام) آورده شد، مردي شامي به آن حضرت و پدرش جسارت كرد، واثلة بن اسقع برخاست و گفت: سوگند به خدا من همواره علي، حسن، حسين و فاطمه را دوست ميدارم، بعد از آنكه شنيدم پيغمبر(صلی الله علیه وآله) در حقّ آنها فرمود آنچه را كه فرمود؛ يك روز در خانه امّ سلمه در خدمت پيغمبر مشرَّف بودم كه حسن آمد، پيغمبر او را بر ران راستش نشانيد و بوسيد، سپس حسين آمد و او را بر ران چپش نشانيد و بوسيد، سپس فاطمه آمد و او را پيش روي خود نشانيد، آنگاه علي را طلب كرد و گفت:
﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾(3)
1- . مسلم نیشابوری، صحيح، ج7، ص130؛ ترمذي، سنن، ج5، ص30 - 31،238؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج3، ص1100؛ بیهقی، المحاسن و المساوي، ج 1، ص 325؛ واحدی، اسباب النزول، ص239 - 240؛ بغوی، مصابيح السنه، ج2، ص454؛ ابن اثیر جزری، اسدالغابه، ج2، ص12، 20؛ ج5، ص521، 589؛ طبری، ذخائرالعقبي ص21 - 24؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج4، ص467؛ ج8، ص265.
2- . مسلم نيشابوري، صحيح، ج7، ص130؛ بغوی، مصابيح السنه، ج2، ص454؛ طبري، ذخائرالعقبي، ص24.
3- . ابن اثير جزري، اسدالغابه، ج2، ص20.
«دولابي»در الذّريّةالطاهره از امّ سلمه روايت كرده كه پيغمبر(صلی الله علیه وآله) به فاطمه فرمود: شوهر و پسرانت را نزد من بياور! فاطمه آنها را خدمت رسول خدا حاضر نمود، پيغمبر(صلی الله علیه وآله) كسايي فدكي را بر ايشان پوشاند و دستش را بر ايشان گذارده و فرمود:
«أَللَّهُمَّ إِنَّ هَؤُلَاءِ آلُ مُحَمَّدٍ فَاجْعَلْ صَلَوَاتِكَ وَبَرَكَاتِكَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ»؛
«خدايا اينها خاندان محمّد هستند، پس درود و رحمت و بركات خود را بر آل محمّد قرار بده، به درستي كه تو پسنديده و بزرگي!».
و امّ سلمه گفت: من كساء را بلند كردم كه بر آنها داخل شوم پيغمبر آن را نگه داشت و فرمود:
«إِنَّكِ عَلَی خَيْرٍ»؛(1)
«تو بر خير و سعادت هستي».
نظرات شما عزیزان: