کد قالب کانون داستانهای بسیار شنیدنی صوتی تصویری

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4724
بازدید دیروز : 1574
بازدید هفته : 7524
بازدید ماه : 21807
بازدید کل : 48562
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1403

 

حجت الاسلام مسعود عالی : داستان سلام چوپان

موضوعات مرتبط: صوتی تصویری
برچسب‌ها: داستان
نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1403
 https://www.zahra-media.ir/wp-content/uploads/2013/09/152745_1_b.jpg

حجت الاسلام مسعود عالی : داستان فریاد رس

موضوعات مرتبط: صوتی تصویری
برچسب‌ها: داستان
نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1403

 

 اذکار معتبر / حجت الاسلام مسعود عالی-img

داستانی بسیار زیبا از حجت الاسلام وهالو از آقای عالی

موضوعات مرتبط: صوتی تصویری
برچسب‌ها: داستان
نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1403

‫داستان زندگی حضرت اسماعیل - تو یاوری نیک برای اجرای فرمان خدا هستی - الگو  ایرانی‬‎

آخرین تقاضای اسماعیل علیه السّلام

آنگاه که ابراهیم مقصود خود را برای اسماعیل بیان کرد. وی در فرمانبرداری از پدر و پذیرش فرمان الهی سر تسلیم فرود آورد و گفت: ای پدر! مأموریت خویش را در مورد من عملی ساز که به خواست خدا مرا از صابران می یابی. و چه زیبا و ستودنی است چنین احسان و ایمانی که تا این حد به قضا و قدر الهی راضی باشد.

اسماعیل تصمیم گرفت داغ مرگ خود را در دل پدر تخفیف دهد و ساده ترین روش انجام وظیفه را به وی نشان دهد، لذا به او گفت: پدر جان! ریسمان محکمی تهیه کن و مرا با آن محکم ببند تا دست و پا نزنم! لباسهای مرا بیرون بیاور تا به خون آغشته نشود و از اجر اخروی من کاسته نگردد و بعلاوه مادرم لباس خون آلود مرا نبیند و غم و اندوهش افزایش نیابد و اشک او بیشتر جاری نشود!

 

موضوعات مرتبط: قرآنی
برچسب‌ها: داستان
نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1403

زندگی حضرت اسماعیل,حضرت اسماعیل و چشمه زمزم,ذبح حضرت اسماعیل

صبر و تحمل هاجر

هاجر تسلیم مقدرات پروردگار خویش شد. او خود را به صبر و استقامت بیاراست و از آب و طعامی که به همراه آورده بود استفاده می کرد تا اینکه آب و خوراک او تمام شد و گرسنگی و تشنگی بر مادر و فرزند مستولی گشت.

گرچه هاجر صبر فراوان کرد و در برابر مشیت الهی تسلیم بود اما با اتمام آذوقه و خشکیدن شیر هاجر، مادر نه غذایی داشت که طفل را سیر کند و نه آب و شربتی که گلوی خشک او را تازه نماید. گرسنگی و تشنگی، اسماعیل را رنج می دهد و شیون او بتدریج بیشتر می شود، مرتب فریاد می زند و صدای گریه وی دائم بلند است. مادر آه جانسوز می کشد، و اشکش بر گونه ها جاری است و آرزو می کند، کاش می توانست عطش فرزند خود را با اشک چشمش برطرف سازد و طفل خویش را با آب دیده سیراب کند ولی افسوس که این کار ممکن نبود.

 

موضوعات مرتبط: قرآنی
برچسب‌ها: داستان
نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1403

حضرت اسماعیل(ع) | شبکه دانی

داستان حضرت اسماعیل(ع)

 
حضرت اسماعيل(ع) فرزند بزرگ حضرت ابراهيم(ع) و جدّ اعلاى پيامبر خاتم(ص) و ملقّب به ذبيح اللّه است. هجرت به سرزمین مکه به همراه مادر خود هاجر، به وجود آمدن چشمه زمزم به برکت وی، ذبح کردن وی توسط پدرش و ساخت خانه کعبه از مهمترين رویدادهای زندگانی وی هستند.

 

منبع : کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی

ولادت اسماعیل علیه السّلام

ابراهیم به اتفاق همسرش ساره و کنیز وی هاجر در حالی که اغنام و حیوانات خود را به همراه می بردند رهسپار فلسطین شدند. آنها با مال و ثروت سرشاری که اندوخته بودند در بین قبیله خود و عده انگشت شماری که به او گرویده بودند، اقامت گزیدند.

 

موضوعات مرتبط: قرآنی
برچسب‌ها: داستان
نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1403

‫روایت ابن‌العبری از داستان حضرت ابراهیم (ع)‬‎

وفات حضرت ابراهیم

مدت زندگانی حضرت ابراهیم علیه السلام را از ۱۷۵ تا ۲۰۰ سال نوشته اند. آن حضرت در مزرعه اش به نام «حبرون» واقع در فلسطین مدفون است که امروزه آن را شهر الخلیل می‌نامند.

 

موضوعات مرتبط: قرآنی
برچسب‌ها: داستان
نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1403

‫Afshagar افشاگر - داستان حضرت ابراهیم ع 6 نام مبارك حضرت ابراهيم ع در 25  سوره از قرآن کریم حداقل 69 بار تكرارشده است.راجع به اين پيامبر وحالات  گوناگون او قريب195 آيه‬‎

پس از آن که ابراهیم علیه‌السلام از آتش نجات یافت باز هدف خود را تعقیب نموده و شروع به دعوت به دین توحید نمود و عده کمى به وى ایمان آوردند.[۱۲] قرآن کریم از آن جمله حضرت لوط علیه‌السلام و همسر ابراهیم علیه‌السلام (ساره) را اسم مى برد.

ابراهیم علیه‌السلام به دستور خداوند متعال به اتفاق همسرش و لوط و همراهان دیگر از پیروانش به سوى ارض مقدس (فلسطین) هجرت کردند، باشد که در آنجا بدون مزاحمت کسى و دور از اذیت و جفاى قومش به عبادت خداوند مشغول باشد و به دعوت توحیدی خود ادامه دهد.[۱۳]

 

موضوعات مرتبط: قرآنی
برچسب‌ها: داستان
نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1403

قصه حضرت ابراهیم(ع)

حضرت ابراهیم در قرآن

داستان حضرت ابراهیم

نام حضرت ابراهیم علیه السلام و داستانهای مرتبط با آن حضرت در آیات زیر از قرآن کریم آمده است:

سوره بقره، آیه ۱۲۴-۱۳۱ • سوره بقره، آیه ۲۵۸-۲۶۰ • سوره آل عمران، آیه ۹۵-۹۷ • سوره نساء، آیه ۱۲۵ • سوره انعام، آیه ۷۴-۹۰ • سوره انعام، آیه ۱۶۱ • سوره هود، آیه ۶۹-۷۶ • سوره ابراهیم، آیه ۳۵-۴۱ • سوره نحل، آیه ۱۲۰-۱۲۲ • سوره مریم، آیه ۴۱-۵۰ • سوره انبیاء، آیه ۵۱-۷۳ • سوره حج، آیه ۲۶-۳۰ • سوره شعراء، آیه ۶۹-۸۹ • سوره عنکبوت، آیه۲۶ • سوره عنکبوت، آیه ۳۱و۳۲ • سوره احزاب، آیه ۷ • سوره صافات، آیه ۸۳-۱۱۱ • سوره ص، آیه ۴۵-۴۶ • سوره شوری، آیه ۱۳ • سوره زخرف، آیه ۲۸ • سوره ذاریات، آیه ۲۴ تا ۳۷ • سوره نجم، آیه ۳۷ • سوره حدید، آیه ۲۶ • سوره ممتحنه، آیه ۴ • سوره اعلی، آیه ۱۸-۱۹.

 

موضوعات مرتبط: قرآنی
برچسب‌ها: داستان
نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : شنبه 17 تير 1402

تدبير وزير باهوش

تدبیر وزیر باهوش

وَ إِنِ استَنصَرُوکُم فِي الدِّينِ فَعَلَيکُمُ النّصر؛ اگر گروهي از شما طلب ياري کردند بر شما لازم است که به ياريشان بشتابيد. سوره انفال، آيه72

پادشاه،با غرور فراوان بر کرسي اش تکيه داده بود و نوکران و غلامان، در اطراف تالار دست به سينه ايستاده بودند. در اين هنگام بود که پيکي از راه رسيد و بعد از اداي احترام، و تکريم و تمجيد از پادشاه، گفت: «سرورم! يکي از پادشاهان همسايه براي شما تحفه اي فرستاده که اگر شما اجازه دهيد آن را به خدمت شما بياورم».
پادشاه با اشاره انگشت به او اجازه داد. پيک، از تالار خارج شد و بعد از چند دقيقه به همراه دو غلام که جعبه مخملي قرمز رنگي را حمل مي کردند، وارد تالار شد. جعبه را نزد پادشاه گذاشتند و درب آن را گشودند.
موضوعات مرتبط: قرآنی
برچسب‌ها: داستان