تو نماز را بر پای داشته ای،
زکات را به جای آورده ای،
فراخوانده ای به معروف و باز داشته ای از منکر.
به راستی و درستی، سیره ات سیره انبیا بوده است.
اشاره هایت، بشارت به رهایی است؛
از خاکدان تیره جهل که بسیار قربانی گرفته است.
فرموده ای: «دو کس اند که کمرم را شکسته اند:
دانای هنجارشکن (عالم متهتِّک) و نادان راهگشا (جاهل متنسِّک).
شب مردان خدا را، عَلم الهدایِ
علم تو، روز جهان افزور کرده است.
جویبار دانش «ابوحنیفه» از سایه سار تعلیم تو میگذرد.
مِس وجود «جابربن حیان» از کیمیای استادی تو زر شده است.
تنور «توحید مفضل» با شعله شکوه تو میسوزد.
یکتنه بار غریب ارزشها را در روزگار عسرت
به دوش کشیدهای تا فتیله نیمسوز «اخلاقی زیستن» نمیرد.
در آستان دنیا، «حبل اللّه» را
به دوش کشیده ای که یاد خدا
در قلبهای تشنه آرامش، کاستی نپذیرد.
دست دین را در دست خرد گذاشته ای
تا چون دو بال پریدن، افقهای پرواز آدمی را بگشایند.
شمع هدایت خویش را به ضیافت اصحاب عقل برده ای
تا قفلهای بسته بر ذهنها و ضمیرها را بشکنی،
تا فرا بخوانی به اندیشیدن، تا بگویی که
پیامبران آمده اند دفینه های عقل را از زیر آوار
تعصبها و تحجرها بیرون بشکند؛
تا بگویی که انسانها، معادن اند؛
درست مثل معادن طلا و نقره.
گواهی میدهم به حقیقت،
که حقیقت در نگاه نازنین توست.
تو کشتیبان کشتی خرد،
در توفانهای هراس انگیز جهل و ستم بوده ای.
الگوی انسان زیستن را از مرام تو میتوان آموخت
و نام تو یادمان همه خوبیهاست.
نظرات شما عزیزان: