مژده میلاد تو، نفحه باد صباست رایحه یاد تو با دل ما آشناست
آمدی و باب هر حاجت دلها شدی باب حوائج تویی، نام تو ذکر خداست
ای امید ناامیدان، به آن لحظه که تو را باب الحوائج خوانند و تو را در پیش گاه پروردگار شفیع قرار دهند تا نیازشان را بر آوری و ای مظهر کامل حقیقت و عرفان، عاجزانه از آستان مقدست خواهانیم، از خداوند بطلبید تا معرفت کامل شما اهل بیت علیه السلام را، به ما عنایت فرماید. یا وجیها عِنْدَاللّه اِشْفَعْ لَنا عِنداللّه
ابرهای رحمت باریدن گرفت، انوار حکمت تابش آغاز کرد، نوزادی آسمانی چشم به جهان گشود، دامان حمیده از تولد کودکی از آل یاسین سبز گشت، آسمان گل آذین و زمین بساط شادی گسترانید و ملائک به تماشای هفتمین ستاره تابناک امامت آمده اند، ای شفیع روز جزا، ای کوه حلم و بردباری، ای بهترین خلق خدا و ای محبوب و همراز پدر، خوش آمدی!
امام موسی کاظم (ع) در ۲۰ ذی الحجه سال ۱۲۸ هجری قمری در روستایی بین مکه و مدینه به نام ابواء به دنیا آمدند. نام مادر ارجمند ایشان حمیده بربریه، معروف به «حمیدة الصفا» بود. امام صادق علیه السلام درباره ایشان فرموده اند: «حمیده مثل زَرناب و تصفیه شده، از آلودگی ها و پلیدی ها پاک است و این از لطف خدا بر من و امام بعد از من است که پای چنین بانوی پاک دامنی را به خانه من گشود».
کنیه مشهورشان ابوالحسن و ابوابراهیم و القاب ایشان کاظم، عبد صالح، امین، عالم، زین المجتهدین و باب الحوائج است.
کاظم لقب مشهور امام موسی کاظم علیه السلام ، یعنی خاموش و فرو برنده خشم است؛ زیرا آن حضرت از دست دشمنان بسیار آزار کشیدند و در حق آنان نفرین نکردند. شیخ مفید، در این باره روایت کرده که در مدینه مردی بود که امام کاظم علیه السلام را بسیار اذیت می کرد تا آنکه بعضی از همراهان حضرت، خواستار قتل او شدند، امام ایشان را نهی فرمودند و پرسیدند: آن مرد کجاست؟ عرض کردند در کناره های مدینه مشغول زراعت است، حضرت به دیدار او رفت و با گشاده رویی با او سخن گفت و پرسید: چه قدر خرج زراعت کرده ای؟ گفت: صد اشرفی، فرمود: چه قدر امید داری دستت بیاید؟ گفت: دویست اشرفی، سپس حضرت سی صد اشرفی به او داد و فرمود: این را بگیر و از زراعت هم آن چه امید داری خداوند به تو می دهد، مرد صورت حضرت را بوسید و خواست که او را عفو کند، حضرت تبسم کرد و برگشت. پس از این، آن مرد پیوسته حضرت را دعا می کرد.
سجایای اخلاقی امام موسی کاظم علیه السلام ، چنان آشکار بود که شیعه و سنی به آن اعتراف می کنند؛ از آن جمله یکی از بزرگان اهل تسنّن می گوید: او پیشوایی بزرگ قدر و جلال، شأن و مرتبه اش از همه بالاتر بود، در عبادت مشهور و از اطاعت خدا نگاه بانی و مراقبت می کرد کرامت وجودی داشت، شب ها را به سجده و نماز می گذراند و روزها را با صدقه دادن و روزه گرفتن سپری می کرد، هر گاه به او بدی می کردند نیکویی می کرد، به دلیل کثرت عبادتش عبد صالح نامیده شد و در عراق به باب الحوائج معروف شد؛ زیرا هر کس به ایشان متوسّل می شد، به حاجت خود می رسید.
مناجات امام کاظم علیه السلام
مردان خدا از نیایش و عبادت جدا نمی شوند؛ امام کاظم علیه السلام ، آن از انسان کامل و عبد صالح نیز پیوسته در عبادت بودند و گاه آن چنان می گریستند که صورتشان از اشک خیس می شد. این دعا را بسیار می خواندند: «اَللّهم إنّی اَسْئَلُکَ الرّاحَةَ عِندَ الْمَوتِ و العَفْو عِنْد الحِساب»
خلفای زمان امام کاظم علیه السلام
امام کاظم علیه السلام در بیست سالگی به امامت رسیدند، مدّت امامتشان سی و پنج سال بود و در زمان حیات ایشان چهار خلیفه عباسی به نام های منصور دوانقی، مهدی عباسی، هادی عباسی و هارون الرشید به حکومت رسیدند. امام در زمان هارون الرشید و در زندان سندی بن شاهک، به دستور هارون الرشید به شهادت رسید.
دیدگاه هارون الرشید درباره امام کاظم علیه السلام
مقام بلند امام موسی کاظم علیه السلام چنان بود که حتی مخالفان امام هم به حقانیت ایشان اعتراف کرده اند، ولی به دلیل عناد با ایشان، همواره در اماکن عمومی از ابراز آن خودداری می کردند؛ از جمله هارون الرشید به پسرش مأمون می گوید: «ای پسر، موسی بن جعفر امام و پیشوای مردم و حجت خدا برای مردم و بندگان خلیفه خداست، من در ظاهر، امام مردمان هستم و با زور بر او چیره شده ام، به خدا قسم، او به مقام رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم از همه مردم حتی من شایسته تر است او وارث پیغمبران است، اگر علم و روش صحیح می خواهی، باید از او یاد بگیری».
مصداق انسان کامل
درباره سیره زندگی امام کاظم علیه السلام آمده است که ایشان از تمام خلق، عبادتش بیشتر و معرفتش درباره پروردگار کامل تر بوده، علمش از دانشمندان عصرش بیشتر و گذشت و جوانمردی شان همگان را به اعجاب درآورده، شب ها برای بیچارگان و بیوه زنان و یتیمان آرد و خرما می برد، قرآن کریم بسیار تلاوت می کرد و در آثار قدرت الهی تفکر می فرمود، تلاوت قرآنش هر شنونده ای را مجذوب و به گریه وا می داشت، در صبر و شکیبایی بی مانند و همیشه سپاس گزار و بردبار بود، شب زنده دار و باوقار بود، حتی مخالفان ایشان نیز به خلق و خوی ایشان در کتاب های خود اعتراف کرده اند و رفتار و کردار و گفتار حکیمانه شان را بیان نموده اند.
بخشش جود و کرم حضرت امام کاظم علیه السلام
امام موسی کاظم علیه السلام از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و از خاندان انسان های الهی و فردی بخشنده و بزرگ منش بوده اند. درباره سخاوت ایشان گفته اند:
امام کاظم علیه السلام کیسه های طلا را به مردم می بخشید. در حجاز و عراق کیسه های اعطایی حضرت، به نام کیسه های موسوی مشهور بود، او مخالفان و بد خواهان را از راه بخشش و کرم دوست می کرد، با فقیران می نشست و از افراد تهی دست دل جویی می کرد، آزاد و بنده را برابر می دانست و می فرمود: همه مخلوق خداوند و فرزندان آدم هستیم.
توصیه به کار و کوشش
علی بن حمزه، از یاران حضرت موسی بن جعفر علیه السلام ، می گوید: روزی ایشان را در باغستان و نخلستانی دیدم که کار می کرد و عرق می ریخت، عرض کردم: خادمان شما کجا هستند که چنین عرق می ریزید؟ فرمود: آن که از من و پدرم بهتر بود، کار می کرد و عرق می ریخت (منظور ایشان امیرمؤمنان علیه السلام بود) این کار پیامبران و اولیا و اوصیای آنان است.
سجده نور
امام کاظم علیه السلام چنان شیفته عبادت حق بود که هیچ چیز، نمی توانست ایشان را از این حضور باز دارد، حتی آن حضرت در زندان در مناجات با پروردگار می فرمود:
خداوندا من همیشه از تو گوشه خلوت و خاطر راحت درخواست می کردم تا تو را عبادت کنم، اکنون شکر می کنم که دعای مرا مستجاب کرده ای.
دری از معرفت پروردگار
امام صادق علیه السلام درباره فرزندشان امام کاظم علیه السلام می فرمایند:
در میان مسلمانان کسی دارای برتری اخلاقی، مانند فرزندم موسی نیست. او برتری های برجسته و بلندمرتبه دارد و در زهد و تقوا، مانند عیسی بن مریم است. او حلم، حکمت، بخشش و معرفت دارد و آن چه مردم به آن نیازمندند، در نزد اوست و او اختلاف از بین آنان بر می چیند. در دین امامی بزرگ است که دارای حسن خلق و سخاوت و احسان است. او دری از درهای معرفت پروردگار است.
سخنان گهربار
- زیادی غم و اندوه، موجب پیری است.
- شتاب زدگی از جهالت و نادانی است.
- خشم کلید هر بدی است.
- خواب خردمند، از بیداری نادان بهتر است.
- همسایه خوب بودن، تنها بی آزاری نیست بلکه صبر بر آزار همسایه است.
- ابراز دوستی و الفت و محبت به مردم، نشانه خرد است.
- مؤمن مثل کفّه ترازوست؛ هر چه ایمانش زیاد شود، بلایش بیشتر می شود.
نظرات شما عزیزان: